من يحب هل يعود؟
الذي يحب لا يرحل يا صديقي.
_کسی که عاشق باشد برمیگردد؟
_عزیزم! کسی که عاشق باشد نمیرود!
#نزار_قباني
@folanipoem
من قبلكِ كان العالم نثرا ثم أتيتِ فكان الشِعر.
قبل از تو دنیا نثر بود
تو که آمدی شعر شد.
#نزار_قباني
@folanipoem
الساذج يطلب من المرأة أن تحبه، الذكي يجعلها تحبه.
مرد ساده از زن میخواهد که دوستش داشته باشد.
مرد زیرک کاری میکند که زن دوستش داشته باشد.
#نزار_قباني
@folanipoem
من معلم نیستم
که یادت دهم چطور عاشق شوی
ماهیها نیازی به معلم ندارند
که یاد بگیرند چطور شنا کنند
گنجشکان نیازی به معلم ندارند
که یاد بگیرند چطور پرواز کنند
خودت شنا کن
خودت پرواز کن
عشق کتاب ندارد
بزرگترین عاشقان تاریخ
اصلاً خواندن بلد نبودند
لستُ معلماً
لأعلمك كيف تحبينْ
فالأسماك ، لا تحتاج إلا معلمْ
لتتعلم كيف تسبحْ
والعصافير ، لا تحتاج إلى معلمْ
لتتعلم كيف تطير
إسبحي وحدكِ وطيري وحدكِ
إن الحبّ ليس له دفاتر
وأعظمُ عشاق التاريخ
كانوا لا يعرفون القراءة
#نزار_قبانی
ترجمه: #انسیه_سادات_هاشمی
تو زن بیخیالی هستی
بیخیال مثل همهی صندلیهای بیآرزو
مثل همهی روزنامههای جا مانده در پارکها
عشق برای تو
اسبی است که نه جلو میزند نه عقب میماند
پستچیای است که یا میآید یا نمیآید
تمام روزهای تو
در فال فنجان و ورق و مهرههای طالعبینان معلوم است
تو راحتی مثل پایههای میز
سینهی راستت از سینهی چپت خبر ندارد
و لب بالایت لب پایینت را نمیشناسد
*
خواستم انقلاب را تا بلندیهای سینهات هدایت کنم
شکست خوردم
خواستم خشم و کفر و آزادی را به تو بیاموزم
شکست خوردم
خشم را فقط خشمگینان میشناسند
کفر را فقط کافران میشناسند
آزادی شمشیری است
که فقط در دست آزادگان میبُرد
ولی تو
در حد مرگ بیخیالی
روی اسبها شرطبندی میکنی
ولی سوارشان نمیشوی
با مردان بازی میکنی
و قوانین بازی را رعایت نمیکنی
تو اصلا از هیجانِ ماجراجویی
و رویارویی با اتفاقات غیر منتظره و نامعلوم
بویی نبردهای
تو منتظر اتفاقات منتظره هستی
مثل کتابی که منتظر است کسی بخواندش
یا نیمکتی که منتظر است کسی روی آن بنشیند
و انگشتی که منتظر حلقهی ازدواج است
تو منتظر مردی هستی
که برایت
بادام و پسته پوست بکند
و شیر گنجشک به کامت بریزد
و کلیدهای شهری را به تو بدهد
که به خاطرش نجنگیدهای
و شایستگیِ ورود به آن را نداری
أنتِ امرأةٌ مستريحة..
مستريحةٌ ككلّ المقاعد التي لا طموح لها..
وككلّ الجرائد المتروكة في الحدائق العامة.
الحبّ لديك.. حصانٌ
لا يتقدّم.. ولا يتقهقر
ساعي بريد .. يجيء أو لا يجيء
أيّامك كلُها..
مرسومةٌ في خطوط فناجين القهوة..
ووَرَق اللعِبْ..
ووَدَع المنجّماتْ..
مستريحةٌ أنتِ.. كأرجُلِ الطاولة..
نهدُكِ الأيمنُ، لا يعرف شيئاً ، عن نهدك الأيسرْ
وشفتُك العليا..
لا تدري، بشفتك السفلى..
*
أردتُ أن أنقل الثورة..
إلى مرتفعات نهديك.. ففشلتْ.
أردتُ أن أعلّمكِ الغضبَ، والكفرَ ، والحرّية
ففشلتْ..
الغضبُ لا يعرفه إلا الغاضبون
والكفرُ لا يعرفه إلا الكافرون..
والحرية سيفٌ..
لا يقطع إلا في يد الأحرار
أما أنتِ..
فمستريحةٌ إلى درجة الفجيعة
تراهنينَ على الخيول الراكضة
ولا تمتطينها..
وتلعبين بالرجال..
ولا تحترمين قواعدَ اللُّعْبَة..
أنتِ لا تعرفينَ قشعريرةَ المغامرة
والصدام مع المجهول ، واللامنتظَرْ
أنتِ تنتظرينَ المنتظَرْ..
كما ينتظر الكتابُ من يقرؤه..
والمقعدُ من يجلس عليه..
والإصبعُ خاتمَ الخطبة..
تنتظرين رجلاً..
يُقشِّر لكِ اللوزَ والفستق
ويسقيكِ لبَنَ العصافيرْ
ويعطيكِ مفاتيحَ مدينةٍ
لم تحاربي من أجلها..
ولا تستحقّين شرفَ الدخول إليها..
#نزار_قبانی
ترجمه: #انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نزار_قبانی
إن كنتَ حبيبي.. ساعِدني
كَي أرحَلَ عَنك..
أو كُنتَ طبيبي.. ساعِدني
كَي أُشفى منك
لو أنِّي أعرِفُ أنَّ الحُبَّ خطيرٌ جِدَّاً
ما أحببت
لو أنِّي أعرفُ أنَّ البَحرَ عميقٌ جِداً
ما أبحرت..
لو أنِّي أعرفُ خاتمتي
ما كنتُ بَدأت...
اگر عشق منی
کمکم کن تا از تو دل بکنم
اگر طبیب منی
کمکم کن
تا از تو شفا یابم
اگر میدانستم عشق اینقدر خطرناک است
عاشق نمیشدم
اگر میدانستم دریا اینقدر عمیق است
به دریا نمیزدم
اگر از پایانم خبر داشتم
آغاز نمیکردم
ترجمه: #انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
@ncarabic
265.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نزار_قبانی
أخاف أن أحبك جداً فأفقدك ثم أتألم وأخاف أيضاً أن لا أحبك فتضيع فرصة الحب فأندم أخبرني كيف أحبك بلا ألم و كيف لا أحبك بلا ندم؟
میترسم عاشقت شوم، بعد از دستت بدهم و درد بکشم
از طرفی هم میترسم عاشقت نشوم
و فرصت عشق را از دست بدهم و پشیمان شوم
بگو چطور بدون درد عاشقت شوم
و بدون پشیمانی عاشقت نشوم
ترجمه: #انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
536.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نزار_قباني
وما بين حُبٍّ وحُبٍّ..
أُحبُّكِ أنتِ..
وما بين واحدةٍ ودَّعَتْني..
وواحدةٍ سوف تأتي
أحبك أنت
در حد فاصل این عشق و آن عشق
عاشق توام
در حد فاصل آن که رفته
و آن که خواهد آمد
عاشق توام
#نزارقباني
ترجمه: #انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem