🍂🍃🌸🍂
🌸
🛑#داستان_های_اخلاقی
✍ فرعون از شاهان یاغی و ستمگر مصر بود و ادعای پروردگاری میکرد، روزی ابلیس نزد فرعون آمد، فرعون خوشهای انگور در دست داشت و آن را میخورد، به فرعون گفت:
آیا کسی میتواند دانه های این خوشه انگور را به مروارید شاداب تبدیل کند؟
فرعون پاسخ داد: نه
ابلیس از روی سحر و جادو، آن خوشه را به مروارید شاداب تبدیل نمود. فرعون شگفت زده شد و با تعجب گفت:«اگر استاد مردی در جهان وجود دارد، او تو هستی!»
ابلیس سیلی محکمی بر گردن فرعود زد و گفت: «مرا با این استادی، به بندگی درگاه خدا نپذیرفتند، بنابراین تو با این حماقت و نادانی چرا ادعای پروردگاری می کنی؟!»🤭
❣❣
_واقعا حقش بود از ابلیس پس گردنی خورد...
پس غرور و تکبر باعث شد تااز درگاه خدا طردش کنند..غرورت رایشکن. و صداش بزن. یاالله بنده توام.
📝 جوامع الحکایات محمد عوفی، صفحه 26.
_________
☑️#نجات _از_گناه
#امام_زمان
@follw_the_sun
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─