🌼شعرهای عاشقانه و عارفانه🌼:
#رمان_عاشقانه_از_سوریه_تا_منا❣
#قسمت_پنجاهم_قسمت_پایانی✋😢0⃣5⃣
سه روز بود که از آن فاجعه ی هولناک می گذشت و ما کوچکترین خبری از صالح نداشتیم. پدر جون حالش بد بود و از فشار عصبی به حمله ی قلبی دچار شده بود و در بیمارستان بستری شد. علیرضا و سلما پابند بیمارستان شده بودند و من پابند زنگ خانه و تلفن. امیدم رفته رفته از دست می رفت.😢 خبرهای اینترنتی و اخبار شبکه های مختلف را دنبال می کردم و بیشتر بی قرار می شدم. خودم را آماده کرده بودم برای هر خبری به غیر از خبر مرگ صالح😭 تمام وجودم لبریز از استرس و پریشانی بود و دلم معلق شده بود توی محفظه ی خالی قفسه ی سینه ام. حال بدی داشتم و حسی بدتر از بلاتکلیفی و انتظار را تا آن زمان حس نکرده بودم. "خدایا... سرگردانم... کجا باید دنبال صالحم بگردم. دستم از همه جا کوتاهه... شوهرم تو کشور غریب معلوم نیست چه بلایی سرش اومده. خودت یه نظر بنداز به زندگیمون. تو رو به همون اماکن مقدس قسم...😭😔 بمیرم برا دلای منتظر شهدای گمنام😭" با سلما تماس گرفتم و جویای احوال پدر جون شدم. خدا را شکر خطر رفع شده بود اما هنوز به استراحت و بستری در بیمارستان احتیاج داشت. زهرا بانو و باباهم بلاتکلیف بودند. آنها هم نمی دانستند چه کاری از دستشان بر می آید. یک لحظه مرا تنها نمی گذاشتند و با سکوتشان تمام نگرانی دلشان را به رخ می کشیدند. یکی از حاجیان محله مان که قرار بود فردا بازگردد😔 شهید شده بود😭 بنر های خوش آمدگویی رادرآوردند و بنرهای مشکی تسلیت را جایگزین کردند. دلم ریش می شد از دیدن این ظلم و نامردی😭 با مسئول کاروان صالح مدام تماس می گرفتم. خجالت می کشیدم اما چاره چه بود؟ او هم از من خجالت زده بود و هر بار به زبانی و حالی خراب به من جواب می داد و می گفت که متاسفانه هیچ خبری از صالح ندارد😔
عصر بود که با حاج آقا عظیمی تماس گرفتم. فکر می کنم شماره را می شناخت بس که زنگ زده بودم😢 بلافاصله جواب داد و با صدایی متفاوت از تماس های قبلی گفت:
ــ سلام خواهرم. مژده بده😃
دلم ضعف رفت و دستم را به گوشه ی دیوار تکیه دادم.
ــ خبری از صالحم شده؟😍😭
ــ بله خواهرم. بدونید که خدا رو شکر زنده س...🙏
صدای گریه ام توی گوشی پیچید و زهرا بانو و بابا را پای تلفن کشاند. همانجا نشستم و زار زدم و خدا را شکر گفتم.
ــ خواهرم خودتونو اذیت نکنید. نگران نباشید توی بیمارستان بستری شده. حالش الان خوبه. خدا بهش رحم کرده وگرنه دو نفر از همن جمع متاسفانه شهید شدن.😞
صدای گریه و بغضم با هم ترکیب شده بود.
ــ می تونم باهاش حرف بزنم؟ تو رو خدا حاج آقا... کنیزی تونو می کنم. حالش خوبه؟😭
ــ این حرفو نزنید خواهر... چشم... من برم بیمارستان تماس می گیرم. تا یه ساعت دیگه منتظر باشید. الحمدلله زنده س. کمی صورتش کبوده و دنده هاش شکسته... من زنگ می زنم. منتظرم باشید.
تماس که قطع شد همانجا سجده ی شکر به جا آوردم. یک ساعت انتظار کشنده به بدترین نحو ممکن تمام شد و صدای زنگ تلفن سکوت خانه را شکست. گوشی را با تردید برداشتم.
ــ اَ... الو...😥
صدای گرفته ی صالحم خون منجمد در رگهایم را آب کرد.😍😰
ــ الو... مهدیه ی من😷😍
"الهی... صد هزار مرتبه شکرت😭😭😭"
دلتون شاد و لبتون خندون... سپاس از همراهیتون.🙏 #پیام_نویسنده
#پایان😕✋
#شهیدهبانو
#کپی_ممنوع🔴🚫
💙❣💙
@asheqaneh_arefaneh
#معرفی_امامان
#امام_اول
📝 #خلاصه_زندگینامه
#حضرت_امام_علی_علیه_السلام
#از_ولادت_تا_شهادت
#قسمت_آخر
🕌محل دفن امام علی (ع)
✍...بعد از شهادت حضرت علی (ع) ایشان را در نزدیکی شهر کوفه بدون این که کسی متوجه شود دفن کردند. دلیل این مساله جلوگیری از نبش قبر و بی حرمتی دشمنان نسبت به جنازه ایشان بود.
بعد از گذشت سال ها محل دفن حضرت امام علی (ع) کشف شد و بعد از ساخت مقبره ایشان در آن جا شهر نجف به وجود آمد.
📚آثارحضرت امام علی (ع)
📓نهج البلاغه: اسنادی از سخنان، خطبه ها و نامه های حضرت علی (ع) که از ایشان به جا مانده است توسط پیروان و طرفداران ایشان گرد هم آورده شده است که آن را نهج البلاغه می نامند.
📔«غرر الحکم و درر الکلم»: دومین اثری است که از بیانات امام علی (ع) گردآوری شده است.
📘مصحف علی: سومین اثر به جای مانده از امیرمؤمنان (ع) قرآن معروف ایشان است که در آن سوره های قرآن طبق تاریخ نزول مرتب شده اند.
📔کتاب بعدی امام علی کتابی مشتمل بر سخنانی از حضرت محمد (ص) درباره کل نیاز های مردم که گفته می شده است و حضرت علی(ع) آن ها را مکتوب می کردند.
📗همچنین آورده شده است که دعای کمیل، دعایی است که حضرت علی (ع) به یکی از شاگردانش به نام کمیل بن زیاد یاد داده بودند.
#پایان
📚مجله اینترنتی ستاره
@ashrazaminezhoor
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
☀کانون مهدوی به دنبال آفتاب
🌀 دانـــــستــــنیـــهای مـــــــهــــــدویت؛ 🔹یاران«خاص»حضرت مهدی ✍.... امام صادق علیه السلام در
🌀 دانـــــستــــنیـــهای مـــــــهــــــدویت؛
🔻فرق بین یاران خاص و یاوران
✍...بین یاران خاصّ حضرت مهدی علیه السلام و یاوران آن حضرت تفاوتی هست: اصحاب و یاران خاصّ 313 نفرند. آنان کسانیاند که حضرات امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام از آنان به «پرچمداران» تعبیر فرمودهاند و هر یک از این یاران خاصّ، نقش عظیمی در فرماندهی سپاه و گشودن شهرها و اداره امور و … دارند.
«یاوران» مؤمنان صالحیاند که به حضرت مهدی علیه السلام در مکه و غیر آن ملحق میشوند. زیر پرچمش گرد میآیند و با دشمنان خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میجنگند.
🔹از روایات استفاده میشود حضرت مهدی علیه السلام از مکه خارج نخواهد شد؛ مگر آنکه همراهشان ده هزار تن از یاوران خواهند بود.
البته این تعداد، جمعی از یاوران ایشانند و نه همه آنان به عنوان نمونه تنها سید هاشمی با دوازده هزار نیرو به حضرت مهدی علیه السلام در عراق ملحق میگردند … این همه غیر از یاورانی است که از فرشتگاناند. آنان نیز یاوران حضرت بوده و اوامر آن بزرگوار و تعالیمش را فرمانبردار خواهند بود. امدادهای غیبی
♻️ویژگیهای یاران خاص
👈بیشتر یاران خاصّ حضرت در سن جوانیاند و بزرگسالان در میان آنان کم هستند.
این یاران دارای افکاری متحد و آرایی یکنواخت بوده و دلهایشان به هم پیوسته است.امام علی علیه السلام در این باره فرموده است:
«اِنَّ اَصحابَ القائِمِ شَبابٌ لا کُهولَ فیهِم اِلاَّ کَالکُحْلِ فِی العَینِ، اَوْ کَالمِلْحِ فِی الزّادِ و اَقَل الزّادِ المِلْحُ.
📣همانا یاران قائم علیه السلام همگی جوانند و پیر در میانشان نیست، مگر به اندازه سرمه در چشم یا به قدر نمک در توشه راه و کمترین چیز در توشه راه نمک است.» در آنان اختلافی در اندیشه و رأی و یا گفتار نتوان یافت. گویی همه ایشان دارای دل واندیشه و زبانی واحدند. از تنهایی هراسی ندارند؛ چرا که انسانی که با خدای عزوجل مرتبط باشد، هرگز هراس ندارد. آرزویشان این است که در راه خدا شهید شوند.
🔗 #پایان...
📚پی نوشتها:
الغیبة، ص 315، ح 10.
بحارالانوار، ج 52، ص 307، ح 81.
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور، ص 507 - 506.
#دانستنیهای_مهدویت
@follw_the_sun
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─