eitaa logo
☀کانون مهدوی به دنبال آفتاب
1هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
127 فایل
@Sushyyant 📲 ایتا https://eitaa.com/joinchat/2926182411Cf13aa564ef 👌کپی مطالب جهت نشر و شناخت منجی بلامانع است
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 ؛   📌 دیدار با امام زمان... 🔸 شب و روز تنها آرزویش این بود که امام زمان را ببیند. اما یک جمله از آیت الله بهجت او را به فکر فرو برد: «آن‌ها که مشتاق دیدار امام زمان هستند، ببینند با قرآن چگونه رفتار کرده‌اند.» سرش را پایین انداخت. آخرین باری که نگاهش به صفحات قرآن افتاده بود، رمضان پارسال بود! 🔹 كان مشتاق إلى لقاء إمام زمانه دائما لكن يوما مِن أيام سمع مِن الشيخ بهجت جملة جعلته يفكّر: « هؤلاء المشتاقین لرؤیة إمام زمانهم، فليرون كيف يتعاملون مع القرأن» طأطأ رأسه خجلا لأنّ آخر مرّة رأت عينه المصحف الشريف كان في شهر رمضان الماضي. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! @follw_the_sun ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🖼 ؛   📌 سخت‌کوشی... 🔸 در اداره، به سخت‌کوشی معروف بود. برای پیشرفت و رسیدن به ریاست، شب و روز نمی‌شناخت. اما وقتی از او خواستند که قدمی برای امام زمان بردارد، وقت نداشت! حتی به اندازهٔ نوشتن یک متن کوتاه! کارهای مهم‌تری بود که باید به آن‌ها می‌رسید! ▫️ کان یُعرف بشخص کادح فی المکتب و بین زملاءه. کان یحاول لیلا و نهارا لیصبح رئيسا  فی المکتب و یتطوّر فی حیاته. لمّا طُلب منه أن يخطو خطوة لإمام زمانه، كان مشغولا! و لم يكن لديه وقت حتى لكتابة نص قصير! لأن لديه أمور أهم بكثير ليفعله! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! @follw_the_sun ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🖼 ؛   📌 استعداد... 🔸 شاعر بود. در همه‌چیز استعداد داشت و قریحه‌اش گل می‌کرد. فقط کافی بود، جشنواره‌ای برگزار شود تا ذوق ادبی‌اش گل کند! از پنجره و پروانه و گل و شمع و نیمکت و... غزل می‌سرود. اما وقتی از او خواستم در مورد امام زمان شعری بسراید، استعدادش کور شد! 🔹 كانت شاعرة  تفيض قرائحها لأىّ موضوع. کان یکفي إقامة مهرجان لتفيض قريحتها الشعرية! تكتب قصائد حول النوافذ و الفراشات و الورد و... لكنّها عندما طلبتُ منها أن تكتب قصيدة لإمام الزمان جمدت قريحتها! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! @follw_the_sun ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🖼 ؛   📌 سلام به پدر... 👦 پسرک کنار سفرهٔ صبحانه نشست. اما یادش رفت به پدر و مادرش سلام کند. پدر با اخم گفت: مگه می‌شه اول صبح، سلام به پدر و مادرت رو فراموش کنی؟ پدر سپس تلفن همراهش را روشن کرد و مشغول پرسه‌زدن در فضای مجازی شد. این کار هر روز او بود. او باز هم فراموش کرد، صبحش را با سلام به پدر مهربانش آغاز کند. «سلام علی آل یس… » او هم خودش را یک می‌دانست! ✍️ جلس الصبی لیتناول الفطور لكنّه نسى يرمي السلام على أمه و أبيه. قال الأب عابسا: " أيمكن أحد ينسي یسلم على والديه؟!" ثمّ فتح الأب جواله و قام یجول فی الشبکات الإجتماعیة. هذا كان ما یفعله یومیّا. لقد نسى مرة أخرى أن يبدأ يومه بالسلام على أبيه الحنون. "سلام على آل يس..." 👤 او هم خودش را می‌دانست! كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين! @follw_the_sun ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🖼 ؛   📌 مجلس... 🎤 مجلس حسابی گرفته بود. وقتی مداح، از ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیه‌السلام سخن گفت، صدای ضجّه از همه بلند شد. اما هر لحظه که امام زمان، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر می‌دهد، ضجّه از کسی بلند نمی‌شود! ✍️ في مجلس لمّا صاح المحدّث: « قال الحسین هل من ناصر ينصرني»؛ فضجّ الحاضرين، لکن الآن کلّما ينادي إمام زماننا « هل مِن ناصر ينصرني»؛ ماحدا يلبّي أو يضج على غربته! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هم الذین کانوا یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! @follw_the_sun ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🖼 ؛   📌 کار مهدوی... ⏰ هر شب و روز، وقتی به امام‌زمان سلام می‌داد، آرام می‌گفت: مولا جان! بهم توفیق بده براتون، کاری انجام بدم. اما هر‌وقت دوستانش از او می‌خواستند برای کارهای مهدوی، قدمی بردارد، دست به بهانه‌اش عالی بود! او هیچ‌وقت برای امام‌زمان وقت نداشت. ✍️ كلما يسلّم على الإمام الحُجة صباحا و مساءا کان یدعی:« مولاي! وفّقني أن أعمل لك ما يعجبك. لكنه كلما طلب منه اصدقائه أن يعمل عملا مهدوية، كان يختلق الأعذار لأنه ما كان لديه وقت لإمامه أبدا. 👤 او هم خودش را می‌دانست! كمان هو كان يعتبر نفسه من المنتظرين. @follw_the_sun ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─