در حدی که یکی از مقامات والای دولتی حاضر شد با فعالان حقوق حیوانات مذاکره کنه و این گام خیلی مهمی تلقی می‌شد (بالاخره شنیده شدن!)

و بعد از اون، میرسیم به طولانی ترین اعتصاب بری که ۶۸ روز طول کشید!

این اعتصاب موضوع آزمایش بر حیوانات رو به مهم‌ترین موضوع سیاسی بریتانیا تبدیل کرد

خواسته های بری توی این اعتصاب بیشتر و وسیع تر بود. شامل: •توقف صدور مجوز برای آزمایش بر حیوانات و عدم تمدید مجوزهای جاری •ممنوعیتی بر تمام تشریح‌های جانوری برای اهداف غیر پزشکی (آرایشی و بهداشتی)، • تعهدی برای متوقف کردن تمام تشریح‌های جانوری •پایان یافتن فوری تمام آزمایش‌های حیوانی در مؤسسهٔ پورتون داون و بسته شدن همیشگی کمیتهٔ جراحی حیوانات

و طی یک اعلامیه با مردم اینجوری صحبت کرد:

«این جنگ برای ما، خواسته‌های ما و نیازهای ما نیست، که برای تمام حیوان‌های زجر کشیده و کشته شده در آزمایشگاه‌های تشریح و برای تمام حیواناتی ست که در همان آزمایشگاه‌ها زجر خواهند کشید و خواهند مرد، مگر اینکه ما همین الان این تجارت شیطانی را متوقف کنیم. روح حیوانات شکنجه شده نیازمند شدید عدالت است، فریاد آن‌ها برای آزادی ست. ما می‌توانیم این عدالت را به وجود آورده و این آزادی را به ارمغان آوریم. حیوانات به جز ما کسی را ندارند. ما آن‌ها را ناامید نخواهیم کرد.»

البته حال بری این مدت اصلا خوب نبود ، به خاطر اعتصاب های قبلی خیلی ضعیف شده بود و بدنش با کم آبی شدید رو به رو بود همزمان ، وزارت دولت جلسه هایی با طرفداران هورن برگزار کرد ولی بری اصلا خوب نبود، نزدیک بود به کما بره و گفت شاید مقداری آب پرتقال و چای بنوشه که حداقل تا ادامه جلسه ها بمونه

اینجا ، بری با موجی از حمایت ها رو به رو شد در یورک و لندن مردم جلوی بیمارستان به اعتراض پرداختن و با در دست داشتن شمع و پلاکارد و عکس های بری ، شب زنده داری کردن از اونور عده ای پرچمی رو به حمایت از هورن ، روی ماشین ملکه قرار دادن

و آزادسازی حیوانات همچنان ادامه داشت نه فقط در انگلیس ، در فنلاند ۴۰۰ روباه و ۲۰۰ راکون از یک مزرعهٔ تولید خز نجات داده شدن یکی از انجمن‌های حامی تست‌های حیوانی مورد حمله قرار گرفت و تظاهرات فراوانی در مقابل سفارت‌های انگلستان در نقاط مختلف دنیا برگزار شد

اما این پایان ماجرا نیست

بری رو وقتی که یک گوش و یک چشم و کبدش از کار افتاده بود ، بدون اطلاع قبلی به زندان منتقل کردن بهونه شون هم این بود که بری قبول نمی‌کرد تحت درمان قرار بگیره

اوضاع پیچیده ای بود در حدی که خود بری هم یادش نمیومد برای چی توی اعصابه..