جنگل نمی خواهد بمیرد.
منی که توی سبزه زار ذهن دارم قدم میزنم و هیچ جای دنیا رو ندیدم. هشت کتاب رو باز میکنم. گوشه آستین س
و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب میکند مأنوس.
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگیها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.
جنگل نمی خواهد بمیرد.
و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب میکند مأنوس. و عشق، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگیها برد،
و نوشداری اندوه؟
- صدای خالص اکسیر میدهد این نوش
تصویر: اروند رود، جدیدترین کراش من:
جنگل نمی خواهد بمیرد.
قول بده حواست به حیوونا باشه.
در ستایش این عضو زیبا
که اینا نمایه هاشن.
جنگل نمی خواهد بمیرد.
پگاه، اینگونه آغاز گشت:
پشت شیشه تا بخواهی شب.
در اتاق من طنین بود از برخورد انگشتان من با اوج،
جنگل نمی خواهد بمیرد.
من وقتی چهارتا چیز جدید یاد میگیرم تا کل اطرافیانم از دستم دیوونه نشن به صحبت کردن دربارۀ اون موضوع
اگه فکر کردید قرار نیست دیوونهتون کنم، سخت در اشتباهید.
جنگل نمی خواهد بمیرد.
ترس باستانیه.
ولی جدی میشه گفت حیوون ها. می فهمیمش.
ولی خب جا افتاده.
کارخونه ها
میوه ها
نوازش ها دیگه واقعا راحته.
جنگل نمی خواهد بمیرد.
عشقِ من:
ببخشید؟ این خرت و پرتا چیه میگید
سهم ایران از خلیج فارس؟؟؟؟؟؟؟؟
خلیج عرب دیگه چه سمییه.