ادب خیال عقل و قلب جلسه آخر.MP3
31.65M
🎙 #ادب_خیال_عقل_قلب
متن خوانی کتاب "ادبِ خیال، عقل و قلب"
اثر: #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔹 جلسه آخر کتاب ،۷مرداد ماه ۱۴۰۲
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
پی نوشتی از جلسات «خطِ تا»
چرا به نگاه هنری و شاعرانه نیاز داریم؟
چرا به شعر، داستان و سینما نیاز داریم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این نیاز داشتن که میخواهیم از آن حرف بزنیم مثل نیازمان به امثال پول نیست که خودشان مطلوبیتی ندارند و قرار است مصرف شوند تا چیز دیگری مهیا شود؛ این نیاز مصرفی نیست، وجودی است؛ یعنی جای چیز دیگری در ما خالی نیست که قرار است هنر آن را برایمان تأمین کند، نه، خود هنر در وجود ما جایش خالیست، خود هنر آبشخورِ حیات ماست و با وجود ما گره خورده، اما آن را گم کردهایم، پس بسمالله! این میزِ گپ و این هم چایی، میخواهیم تجدید دیداری با هنر کنیم…
ما هنر را بیشتر تفنّن میدانیم، چیزی دورافتاده از واقعیت، گویی تنها ابزاری برای تمدّد اعصابمان در این دنیای سختِ جدیِ واقعیاتی که برای خودمان ساختهایم… انگار کن که دلقک! جایی در مناسبات جدّی زندگی ما ندارد، هیچکس با یک دلقک مشورت نمیکند و راه نمیجوید، تنها وقتی از شدّت اصطکاک چرخدندههای سخت و زمخت داستان مکانیکی و به ظاهر واقعی زندگیاش خسته شد، برای اینکه آب و هوایی عوض کند یک شب سراغ این دلقک میآید و حرکاتش را میبیند و به حرفهایش گوش میدهد -البته گوش که نمیدهد، تنها میشنود- تا تجدید روحیهای کند که فردا بتواند محکمتر چرخدندههای واقعیِ زندگیاش را بچرخاند و بتواند داستانِ بیداستانی روزهایش را تاب آورد. اما شاید این دلقک حکیم و فیلسوفی باشد یا پیامبری! که از بس حرفهایش را شوخی گرفتهایم و غیرواقعی دیدهایم، تنها به خنده افتادهایم و نفهمیدیم حرفهایش واقعیترین و حقیقیترین حرفهاست…
به یاد میآورم؛ سالها نمیفهمیدم برای چه باید کسی تخیلات کسی در گوشهای از عالم که نامش رمان باشد را بخواند! به جایش کتابهای استدلال و پژوهشهای واقعی را میخواندم… همانطور که نمیفهمیدم برخی برای چه این قدر حول سینما بحث میکنند و فیلم میبینند و آنها را عدهای بیکار و خوشخیال میدیدم، برای همین برای تفنّن هم، فقط میتوانستم «مستند» ببینم! با شعر اما کمی همدلتر بودم و با داستان نیز… اما تا حدودی آنها را نیز ناموجّه و نامعتبر میدیدم و بیشتر قالب برای انتقال محتوا…
آری، همین است؛ ما شعر و داستان و فیلم را یا صرفاً تفنّنی و خیالی و چیزی زیبا و چشمگیر اما گسسته از واقعیت میدانیم یا در نهایتش آنها را قالبی برای انتقال محتوا و واقعیت میبینیم و اصالت را به همان محتوا میدهیم و هنر را تنها بزککنندهٔ آن میبینیم.
میدانید چرا؟ چون چشمانمان موجودبین شده و جز موجودات و امور محصّل و دارای تعیّن را نمیتوانیم ببینیم. دیگر نمیتوانیم کیفیت و حال و هوا و روحی که در چیزی جریان دارد و نمیتوان آن را عیان و واضح نشان داد را ببینیم. چیزی که آن را فقط با همان شعر و داستان و فیلم میشود به نمایش گذاشت، نه با روایتی دقیق و جزء به جزء منطبق بر مفاهیم و واژگان. با این وضع تنها به موجودات اصالت میدهیم و از وجود جدا میافتیم. انگار کن که پازل هزارتکهای که پر و پخش ریخته است و از هیچ چیز برای تو حکایتی ندارد، مگر اینکه کنار با همدیگر به صورتی واحد دیده شوند تا داستان واحدی از بین این حکایت هزارتکه دیده شود.
آدمهایی که میخواهند خیلی واقعی نگاه کنند، تنها هزار تکه از پازل زندگیشان را میبینند که احتمالاً هم فکر میکنند هر تکه چه قدر میارزد و با چه برنامه و چه معاملاتی میتوانند هزار تکه را بکنند دو هزار تکه. اما انسانِ با نگاه هنری میفهمد که با دوهزارتکهشدن پازلهای زندگیاش چیزی عوض نمیشود بلکه میاندیشد تا تصویر واحدی که این هزارتکهٔ زندگی میخواهند روایت کنند و آن داستانی که همهٔ اینها دربارهاش است را ببیند. ببیند که چه شود؟ هیچ! ببیند که فقط ببیند! انسانی هنری میگوید: «چه منظرهٔ زیبایی!» و انسان واقعی میگوید: «کدام منظره؟ من فقط هزارتکه پازل میبینم»…
بدون نگاه هنری، شاعرانه و سینمایی، همه چیز را جدا از هم خواهیم دید و در هیچ چیز نمیتوانیم چیزی دیگر را به نظاره بشینیم و داستان زندگیمان خطی مستمر و پیوسته و همگون نخواهد داشت و اینجاست که به روزمرگی میافتیم و هر روزمان منقطع از روزهای دیگر و بیداستان خواهد بود و هر روزی و هر کاری سازی برای خودش میزند. اینجا همه چیز شبیه هم و بالتبع بیمعنا میشود و افسردگی و پژمردگی و ناامیدی سراغمان میآید. آنچه به اتفاقات زندگی معنا میدهد خطِ داستانیاش است!
چه سفرها و امور لذتبخشی که با قرارگیری در یک داستان، تلختر از زهر میشوند و چه امور پرمعنایی که با بیداستانی پوچ و افسردهگون میشوند و چه مرارتها و سختیهایی که با همین داستانپیداکردن لذتبخش و شیرین میگردند. همه چیز به داستان مربوط است!
…
…
میدانید؛ از این حال فرنگیها خوشم میآید که برای داستانهای بیدلیل و استدلال همدیگر جایگاه ویژهای قائلند و این جملهٔ زیبا در زبانشان متداول است که: «Tell your story»! اما ما گاهی به جای آنکه کارهایی که کسی کرده را در داستانی ببینیم، آن را مجزا بررسی میکنیم و مدام دنبالیم که: «چرا این کار را کرد؟» و نمیگوییم: «این کار امتداددهندهٔ چه داستانی بود؟»…
از دوستی شنیدم که شهید آوینی برای اینکه حقیقتِ دفاع مقدس را نشان دهد، چیزهایی را سانسور میکرد تا بتواند داستانش را شکل دهد؛ مثلاً مثلاً مثلاً رزمندهای گویی در تعارف افتاده باشد، دارد با تکلف ادلهای میآورد که چرا به جنگ آمده و شهید آوینی اینها را حذف میکند، چراکه میخواهد بگوید خود این رزمنده هم نمیداند که اینها ادلهٔ آمدن او نیستند و او بیغرض آمده، عوضش آن تکهای که بیتعارف و غیررسمی دارد راحت وجود و داستانِ خودش را روایت میکند را باقی میگذارد.
ممکن است کسی در اینجا بخروشد که «این رسمِ امانتداری نسبت به واقعیت و نقل و حکایتِ تاریخ نیست! اینها سانسور است و فریب!»… باید گفت کسی که عین واقعیات را میخواهد بگوید، دارد دروغ میگوید و حقیقت امور را میپوشاند، بیآنکه بداند. او فکر میکند یک نگاه واقعی به امور داریم و یک نگاه خیالی و داستانی! او فکر میکند دوگانهٔ واقعیت/داستان داریم حال آنکه اگر هم دوگانهای در میان باشد دوگانهٔ داستان/داستان است یعنی خود این نگاه واقعی یک داستانی است برای خودش؛ داستانِ بیداستانی…
چنانچه علوم انسانیای مثل روانشناسی و جامعهشناسی نیز میخواستند بیپیشفرض و داستان انسان را ببینند و حکایت کنند، اما نفهمیدند تنها وارد داستان جدیدی شدند؛ داستانِ بیداستانی. و وقتی حیات ما بسته به داستان باشد، چگونه این دو علم با بیداستانکردن انسان میخواهند حیات او را برگردانند؟ بگذریم…
میدانید؛ در عالَمِ واقعیات و فکتها حتی اگر هم از حقایق صحبت شود، تنها کالبدِ آنها به میان خواهد آمد، اما چگونه میتوان خود آنها را در میانهٔ میدان حاضر کرد؟
فیالمثل ما با هزار دلیل اثبات میکنیم که «خدا هست» اما آیا واقعاً حضورش را درمییابیم و اثرگذار است؟ چگونه میتوان حضور او را یافت و متذکّرش شد؟ با هنر؛ یک داستان، یک شعر، یک فیلم…
ما فکر کردیم آدمها خیلی منتظر ادلهای هستند تا مطابق آن ادله زندگی کنند؛ نه… آدمها تشنهٔ داستانی دلربا هستند تا همه چیزشان را فدا کنند و خودشان را در آن داستان حاضر کنند، حتی اگر غیرمنطقیترین و بیدلیلترین کار عالم باشد.
ما به جای اینکه داستانی که حجاب در آن معنا دارد را برای آدمها تعریف کنیم، خواستیم استدلال بیاوریم که چرا حجاب خوب و درست است و دلیل کلیشهای مصونماندن نیز از دهانمان نمیافتد. حال آنکه انسانها میگویند من حیاتم را از دست دادهام و دنبال آن در بیحجابی میگردم و تو مرا از نادرست و خطرناکبودن آن میترسانی؟ من خودم دنبال آن خطرم بلکه معنایی بیابم…
همانطور که برای انقلاب نیز سازههای عقیدتی و پشتوانههای استدلالیاش را به میان آوردهایم و داستانش را فراموش کردهایم و توقع داریم انسانها با فهم درستبودن انقلاب پای آن بایستند.
اما کسی را میشناسم که داستان انقلاب را تجدید کرد و روایتش را زنده کرد؛ حاجقاسم! حاجقاسم دلیلی نیاورد… زندگی حاجقاسم، یک فیلم و یک داستان بود!
آری ما میگوییم «خدا هست» اما هنر میآید و این جمله را از این یکنواختی و بیروحی درمیآورد و با فراز و فرودی که ایجاد میکند حقیقتِ این امر را عیان و حاضر میکند. گویی هنر حقایق را در برابر قلب حاضر میکند و به این ترتیب عزم و طلب و البته انسی با آن حقایق را محقق میکند.
هنر قالب انتقال خشک محتوای حقیقت نیست، حاضرکنندهٔ خود حقیقت است!
نیمهشب ۱/۵/۱۴۰۲
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
#خط_تا
@forsat_soha
https://eitaa.com/mosavadeh
خط تا جلسه 3.MP3
28.8M
🎙 #خط_تا
📌 گفت و گو پیرامون مقالاتی از شهید آوینی
📃مقالهی مونتاژ به مثابهی معماری در سینما
🔹 جلسه سوم ، ۸مرداد ماه ۱۴۰۲
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@soha_sima
جلسه سوم بلای بی تاریخی.MP3
23.33M
.
🎙 متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب:
" بلای بیتاریخی و جهان بیآینده "
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
🔹 جلسه سوم، ۴ ماه ۱۴۰۲
#مدرسه_علم_و_فناوری
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@soha_sima
.
▪️متنی ناظر به جلسه سوم بلای بی تاریخی
به احتمال قوی همه ما وقتی حرف از آزمون توسعه به وسط بیاید برای یک بار هم که شده حاضر باشیم بنشینیم کنار گود و تماشاچی باشیم .
اما آیا براستی آزمون و خطای توسعه در دسترس همگان است؟ و هرکسی در هر جای عالم می تواند خودش را در معرض فراز و فرود آن قرار بدهد؟
شاید بد نباشد به یک دعوای قدیمی تر از سنت و تجدد بازگردیم ، دعوای جبر و اختیار! در هیاهوی این دعوا سوالی بزرگ مطرح است : کدام انسان ؟! انسانی که اسیر جبر زمانه و مشهورات جامعه است و یا آنکه خود را آزاد از همه قواعد و رها از تمام قیود می بیند؟
شاید بتوان گفت که هر دو این انسان ها نه تنها فاصله چندانی ندارند بلکه دو روی یک سکه اند . اگر آزادی خواهی و تنوع طلبی جزو عادات و مشهورات یک جامعه باشند ، افراد مجبور از اطاعت کورکورانه از آن اند و انسان هایی که خود را آزاد می خوانند خوب می دانند که حتی اگر محدود به تاریخ و جامعه خود نباشند در بند قواعد زیستی اند ؛ پس هر دو چه آزاد و چه مجبور بی اختیارند ، البته اگر اختیار را در هر لحظه روی دست راه رفتن و ... ندانیم . چراکه اختیار ملازمتی با اختیار کردن دارد در حالی که چه انسان اگزیستانسیال و چه انسان مجبور در تخیلشان هم نمی گنجد چه چیز را چه موقع و چگونه اختیار کنند؟
انسان مختار کسی است که میان دو سرنوشت مخیر است و به هنگام اختیار کردن در واقع در آینده دخل و تصرف می کند.
در مقاتل آورده اند که در روز عاشورا ملکی بر روی سر اباعبدالله نازل شد و حضرت را میان نصر و لقاء الله مخیر ساخت و ...
البته که انسان فلک زده ای که حتی نمی داند امکانات کمی اش از کجا و چطور به دستش رسیده نمی تواند به امکان های فردایش بیندیشد و دست به آزمون برای آن بزند چه برسد که منتظر خطا ها و اصلاح آنها بنشیند؛ پس نباید انسان مختار را با دیگران اشتباه گرفت و نباید پنداشت هر کسی هر جایی به مخیله اش می رسد که می تواند آینده را به جان بیازماید.
به راستی چه چیز انسان را در موقعیت انتخاب و آزمون می برد و نقش تفکر و پرسش در این بین چیست؟
#مدرسه_علم_و_فناوری
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@soha_sima
@forsat_soha
افق شهادت؛ تنها راهِ ساخت آیندهای قدسی.mp3
44.8M
چرا تنها با حضور در انقلاب اسلامی و پیداکردن شهادت به مثابهٔ نحوهای از زندگی میتوانیم به سمت آیندهای قدسی برویم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎙️ حجتالاسلام نجاتبخش
🔸 چرا اسلام بدون انقلاب اسلامی، نمیتواند در جهان امروز حاضر شود؟
🔸 سنتِ در مقابل مدرنیته در این زمانه محکوم به انزواست، اسلام چگونه میتواند از این گردنه عبور کند؟
🔸 افق شهادت به مثابهٔ یک نحوه زندگی، چگونه مناسبات این جهان را در هم میشکند و راه آیندهای را که تسلیم تکنیک و مدرنیته نشده و در آن عقل مدرن با هویت قدسی جمع شده، برای ما باز میکند؟
🔸 آیا میشود جایی ایستاد که در آن آسمان و زمین به هم متصل شدهاند؟ آیا میشود با حضور در انقلاب اسلامی، اموری که به ظاهر تکنیکی و مدرن هستند، عین سلوک دینی ما باشند؟ درست مثل جنگیدن با تفنگی که در دفاع مقدس، عین سلوک و نسبت با دین و خدا بود.
🔸 چرا تنها با نظر به افق کربلا میتوانیم آیندهای قدسی بسازیم؟
🔹 شهادت مرگ نیست، یک نحوه حیات و زندگی فعالانه است.
🔹 هایدگر: مسئلهٔ من این نیست که ما تکنولوژی را کنار بگذاریم، بلکه این است که چگونه میتوانیم نسبت به آن وارسته باشیم.
🔹 مناسبات این جهان که جهان سلطهٔ تکنیک بر ارادهٔ انسانی است، همهاش مبتنی بر فرار از مرگ است، ما با نظر به شهادت و کربلا و پیداکردنِ شوق به مرگ، میتوانیم به سمت آیندهای قدسی برویم که در آن، نسبت به تکنیک وارسته هستیم.
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@mosavadeh
📚متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب
در انتظار زبانی در وصف انقلاب اسلامی
اثر : «استاد اصغر طاهرزاده»
📅 زمان جلسه: سه شنبه ها ⏳ ساعت قرار: 18 🕌 مکان قرار : سها
نکته این هفته:
تا انسانها تصميم تاريخي خود را بگيرند
19- انقلاب اسلامي راهِ قومي است که نه ميخواهد به گذشته برگردد و نه ادامهي فرهنگ مدرنيته را صلاحِ خود ميداند. انقلاب اسلامي عالَمي است مخصوص به خود که همهچيز در آن معنايي درست پيدا ميکند، زيرا ميتواند اهداف اصيل انساني را روشن نمايد، تا انسانها تصميمات اصليِ تاريخي خود را به عهده بگيرند، يعني در آينهي انقلاب اسلامي است که واقعيات اين عالم- به عنوان واقعيات تاريخي- معني اصلي خود را ميگشايد.آري! انقلاب اسلامي مقامِ گشودگي است وگرنه هر اتفاقي به خودي خود ظهور و گشودگي ندارد و تنها يک اتفاق خواهد بود، حال چه در سوريه واقع شود و چه در يمن. انقلاب اسلامي است که به اين اتفاقات نسبت به ما قرب خاص ميدهد. در عالم انقلاب اسلامي همهچيز معناي ديگري غير از آنچه در عالم غربي داشتند، پيدا ميکنند، اولويتها به هم ميخورند و خدا براي تحقق تاريخي جديد فيض خاص خود را جاري مينمايد.
پخش زنده از طریق لینک:
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
#اعلام_برنامه
🔻ما و آینده
▪️بررسی مقالات کتاب "فلسفه و آینده نگری" اثر "دکتر رضا داوری اردکانی"
🔸مقاله این هفته: پیشرفت و آینده علم و توسعه
🗓 پنجشنبه 12 مرداد، ساعت ۱۷
📍خیابان ظهیرالاسلام، سرای هنر و اندیشه
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@ArmanIUT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 با هم ببینیم....
🎥 ما و آینده
هر جا تفکر هست آینده هم هست.
🔺#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
📜 وقت و تفکر
فیلسوفان بعد از دوره یونانی تا عصر جدید به زمان و تاریخ چندان اعتنا نداشتند. با پیش آمد رنسانس و عهد منورالفکری قرن هیجدهم بشر دیگری با عقل و فهم و وظیفه و مأموریت دیگر به دنیا آمد که میبایست آینده را بسازد؛ گویی زمان و تاریخ با وجود این بشر در هم آمیخته بود. تا این زمان ساحات زمان در تفکر فلسفی طرح نشده بود. در حقیقت فکر آینده با فکر تاریخی به وجود آمده است. یعنی آیندهبینی و آیندهنگری با تجدد مناسبت دارد، نه اینکه تقسیم زمان به گذشته، حال و آینده با تجدد به وجود آمده باشد. در فکر متفکران همه دورهها، آینده به نحو مبهم و اجمالی و غالبا نادانسته وجود داشته است و نمیتوانسته است که نباشد، زیرا تفكر بالذات به آینده و زمان تعلق دارد. تفکر در وقت صورت میگیرد و وقت حداقل به چهار معنا در زبان آمده است؛ یکی وقتی است که پیامبر (ص) فرمود: من وقتی با خدا دارم. این وقت، وقت زاینده و بنیانگذار و زمانی است که آینده با ابتدای از آن ظهور و بسط پیدا میکند. دیگری بسط و تفصيل و دوام چیزی است که در این وقت یافت می شود. این وقت، وقت نشاط و درک و عمل مناسب است. که آن را وقت تمدنها نیز میتوان خواند. وقت به معنی اول، وقت پیامبران و فیلسوفان و شاعران است. با این وقت آینده پدید میآید. به عبارت دیگر آینده ابتدا در احوال ، یعنی در وقت متفکران قوام مییابد و سپس در علم نظری و حکمت عملی ظاهر میشود و به بهرهدهی میرسد و این وقت دوم است. رونقی که غرب در آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم داشت با وضع قرن هفدهم و هجدهم قابل قیاس نیست. علم و تکنولوژی اخیر غرب را هم نمی توان با تکنولوژی قرن هفدهم و هجدهم قیاس کرد.صورت سوم وقت، وقت تکرار است، یعنی زمانهای که روزها از پی هم تکرار میشوند و ما فقط شاهد گردش شب و روزیم. وقت دیگر، وقت انحطاط است که در آن مردمان وقت را به پر مدعایی و لفاظی و پرحرفی و بیهودهگویی و ژاژخانی میگذرانند. در این زمان علم و جهل و عدل و ظلم و قهر وکین و راستی و دروغ در هم میآمیزند. این زمان، زمان بدی است. زمان دوزخ است و خدا نکند که هیچ قومی در این زمان گرفتار شود.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📗 کتاب "فلسفه و آیندهنگری" اثر رضا داوری اردکانی
📕کتاب " غرب و غربزدگی و بحران حوالت تاریخی آن" اثر سید احمد فردید
📘کتاب " خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی" اثر رضا داوری اردکانی
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
ما و آینده_01.mp3
21.81M
🔈 #بشنوید
💠فلسفه و آیندهنگری|جلسهٔ هشتم
چهارشنبه ۴مرداد ماه ۱۴۰۲
بررسی مقالات کتاب
«فلسفه و آیندهنگری»،
اثر دکتر رضا داوری اردکانی
🔸مقالهٔ این هفته:جلوه آینده در آیینه فلسفه
👤 با ارائهٔ آقای حمید محمدی
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@ArmanIUT
فلسفه و آینده نگری .MP3
30.07M
🔈 #بشنوید
💠فلسفه و آیندهنگری|جلسهٔ نهم
پنجشنبه 12 مرداد ماه ۱۴۰۲
بررسی مقالات کتاب
« فلسفه و آیندهنگری »،
اثر دکتر رضا داوری اردکانی
🔸مقالهٔ این هفته:جلوه آینده در آیینه فلسفه
👤 با ارائهٔ آقای حمید محمدی
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@ArmanIUT
فرصت…
🎬 خـــــطِّ تـــــا گفتگو پیرامون مقالاتی از شهید سیدمرتضی آوینی در رابطه با سینما و هنر . 📆 یکشنبه
.
سلام
با عرض پوزش جلسه این هفته"خط تا"برگزار نمیگردد.
برادری در مسیر پیشرفت ایران.mp3
15.78M
📻 #رادیو_فرصت_سها
🎧بشنویم؛:#پادکست #برش_کوتاه
💠 برادری، تنها راه پیشرفت ایران
🎙 حجتالاسلام نجات بخش
⏱ دوازده دقیقه
(بخشی از جلسه "نظم در زمانه ما": eitaa.com/varastgi/126 )
#فرصت_برادری
#فرصت_پیشرفت
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
فرصت...
@forsat_soha
.
...محفل کتابخوانی جوانان...
🔹متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب:
"بلای بیتاریخی و جهان بیآینده"
اثر: #دکتر_رضا_داوری_اردکانی
چهارشنبهها ساعت ۱۸
جلسه چهارم ، ۱۸ مرداد ماه ۱۴۰۲
◀️ جلسات حضوری است و امكان شنيدن زنده آن نيز از طريق لينك زير فراهم است
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
#مدرسه_علم_و_فناوری
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@soha_sima
@forsat_soha
حصار توسعه نیافتگی.mp3
10.23M
.
🎙حصار توسعه نیافتگی
▫️خوانش بخشی از فصل اول کتاب؛خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی
با عنوان: جهان توسعه نیافته و اوصاف اهل آن
#رضا_داوری_اردکانی
▫️اشاره به کتاب؛ انسان و سرنوشت و مقدمهای که #استاد_شهید_مطهری با عنوان علل انحطاط مسلمین نوشتهاند.
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
#گفتگوهای_کتابفروشی
@forsat_soha
🎬 خـــــطِّ تـــــا
گفتگو پیرامون مقالاتی از شهید سیدمرتضی آوینی
در رابطه با سینما و هنر
.
📆 یکشنبهها، ساعت 18
جلسهی چهارم ،۲۲مرداد ماه
مقالهی🔻
مونتاژ بهمثابهی معماری در سینما
◀️ جلسات حضوری است و امكان حضور مجازی در آن نيز از طريق لينك زير فراهم است.
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
.
#خط_تا
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@soha_sima
بلای بی تاریخی جلسه چهار_01_01.mp3
16.98M
.
🎙 متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب:
" بلای بیتاریخی و جهان بیآینده "
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
🔹 جلسه چهارم، ۱۸مرداد ماه ۱۴۰۲
#مدرسه_علم_و_فناوری
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@soha_sima
خط تا جلسه چهارم.MP3
40.65M
🎙 #خط_تا
📌 گفت و گو پیرامون مقالاتی از شهید آوینی
📃 پایان مقالهی مونتاژ به مثابهی معماری در سینما
🔹 جلسه چهارم ، 22مرداد ماه ۱۴۰۲
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
.
...محفل کتابخوانی جوانان...
🔹متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب:
"بلای بیتاریخی و جهان بیآینده"
اثر: #دکتر_رضا_داوری_اردکانی
چهارشنبهها ساعت ۱۸
جلسه پنجم ، ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۲
◀️ جلسات حضوری است و امكان شنيدن زنده آن نيز از طريق لينك زير فراهم است
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
#مدرسه_علم_و_فناوری
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@soha_sima
@forsat_soha
با سخن دکتر داوری چه نسبتی باید گرفت؟.mp3
4.18M
📻#رادیو_فرصت_سها #برش_کوتاه
🎧بشنویم:با سخن دکتر داوری چه نسبتی باید گرفت؟
🎙 حجتالاسلام نجات بخش
(بخشی از جلسه اول متنخوانی کتاب:"بلای بیتاریخی و جهان بیآینده")
⏱ زمان: ۹ دقیقه
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@varastgi
#اعلام_برنامه
🔻ما و آینده
▪️بررسی مقالات کتاب "فلسفه و آینده نگری" اثر "دکتر رضا داوری اردکانی"
🔸مقاله این هفته:فصل پنجم؛فلسفه و آینده
🗓 پنجشنبه 26 مرداد، ساعت ۱۷
📍خیابان ظهیرالاسلام، سرای هنر و اندیشه
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@ArmanIUT
جلسه پنجم بی تاریخی.mp3
23.14M
.
🎙 متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب:
" بلای بیتاریخی و جهان بیآینده "
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
🔹 جلسه پنجم، ۲۶مرداد ماه ۱۴۰۲
#مدرسه_علم_و_فناوری
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha
@soha_sima
فصل پنجم کتاب فلسفه و آینده نگری؛فلسفه و آینده.pdf
6.59M
🔹ما و آینده
🔸مقاله این هفته:
فصل پنجم کتاب فلسفه و آینده نگری؛ فلسفه و آینده
#باشگاه_دانشجویی_فرصت
@forsat_soha