eitaa logo
فرصت زندگی
217 دنبال‌کننده
1هزار عکس
781 ویدیو
10 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 نویسنده‌ی از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
فراخوان حماس برای خیزش جهانیان بسیار مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کتائب القسام تصاویری از نحوه رفتار رزمندگان مقاومت با کودکان اسرائیلی در روز اول عملیات «طوفان الاقصی» منتشر کرد. ▪️صهیونیست‌ها هم برای مظلوم نمایی در جهان میگن حماس کودکان رو سر بریده بعد با هوش مصنوعی براش سند درست میکنن :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ داریوش مهرجویی و همسرش به قتل رسیدند. این اواخر ضدانقلاب بدجور از او کینه داشت! در نشست خبری فیلمش در لوکزامبورگ پاسخهای کوبنده ای داد و بعداز همین نشست هم درحال قدم زدن باز سراغش رفتند و باز هم برخورد تندی با ضد انقلاب کرد! بعد در رسانه هایشان با توهین به او نوشتند گاوش رم کرده! 🎬 برای بیداری وجدانها👇 https://eitaa.com/joinchat/1631191141C7748daa5f6
🔴 قضیه کاملاً مشکوک و به نظر می رسد با برنامه ریزی دقیق انجام شده است 🔹 رستگار فعال رسانه ای که اولین نفری بود خبر قتل را به همراه پست همسر مرحوم مهرجویی پخش کرد، حالا در اصلاحیه اعتراف کرده که دچار اشتباه شد و پست خانم مهرجویی که در آن خبر از تهدید توسط یک بیگانه را داده مربوط به چندین ماه قبل بوده نه دیشب... 🔹 اینکه اکانت فراز که برای اصلاح طلبان هست دقیقا چند ساعت قبل از قتل مهرجویی و همسرش، پست ۸ ماه قبلش را بدون تاریخ منتشر می کند و به دروغ در تیتر اسم افغانی ها را می برد چیزی که در پست همسر مهرجویی وجود نداشت کاملاً مشکوک و نشان از فتنه انگیزی است. 🔹 همچنین انتشار مصاحبه همسر مهرجویی دقیقا در صبح روزی که کشته شده در روزنامه اصلاح طلب اعتماد کاملاً مشخص می کند که این قضیه برنامه ریزی شده و با هماهنگی رسانه ای انجام شده است. 🔹 هم اکنون در توییتر فارسی دو هشتک داریوش مهرجویی و اخراج افغانی مطالبه ملی داغ شده است! 🔹 به نظر می رسد این سناریو به وسیله دستگاه های اطلاعاتی دشمن و با پادویی رسانه ای عده ای مزدور داخلی خود فروخته انجام شده است که نیاز است هرچه سریعتر ابعاد آن روشن و قاتلین و افراد پشت پرده آن شناسایی و دستگیر شوند. 🔴 👇 @bidariymelat
واکنش و نقد تند وحیده محمدی‌فر همسر داریوش مهرجویی از کشف حجاب برخی بازیگران سینما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر برای عشقت هزینه دادی؟ زوج‌های دلباخته کاری از اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
📌قرن ۱۵ که شروع شد، پاییز‌های تلخی برایمان رقم زدند. جلوی چشممان: 🌹پاییز ۱۴۰۱ جوانانمان را تکه تکه کردن و به آتش کشیدند. آنقدر وحشیانه که برای هر کدامشان ده‌ها قاتل شناخته شد. 🌹پاییز ۱۴۰۲ کودک و زن و پیر و جوان غزه را پر پر کردند. آنقدر نامردانه که خون‌ها به خروش آمدند به خونخواهی. 📌ولی شغال بداند و سگ‌های زرد حساب کار دستشان بیاید. دوران بزن در رو تمام شد.✌ 📌ما به قله نزدیکیم. پاییز بعدی در صبح ظهور است. 📌صبحی بدون آن‌هایی که در خشم جهانی ظلم‌ستیزان سوختند. https://eitaa.com/forsatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️صحنه های شادی در اسرائیل به دنبال بمباران و کشتار فلسطینیان! 🔹رسانه و شبکه های اجتماعی تصاویری از صحنه های شادی در اسرائیل به دنبال بمباران و کشتار جمعی فلسطینیان در غزه منتشر کردند اینجا خط مقدم انقلاب است👇 🆔 eitaa.com/joinchat/1880490424Cb168e66e38
وارد خانه میشوم. جنان، هنوز پشت پنجره ایستاده و با صورت خیس از اشک، به در خانه چشم دوخته است. با وارد شدن من، به سمت حیاط میدود:«بگو که پیداش کردی» لبخند روی لب هایم مینشیند. پلک هایم را به هم میفشارم. غم و غصه ی نگاه جنان، در کسری از ثانیه، تبدیل به یک لبخند عمیق به روی لب هایش میشود. _«کجاست؟» خنده روی لب هایم خشک میشود. آرام میگویم:«بیمارستان» نگران میشود:«چی شده؟» سعی می‌کنم باور کند که واقعا چیزی نشده:«چیزی نیست. دستش زخمی شده. مهم اینه که زندست» جنان، کلمه «زندست» را با همه ی وجود تکرار میکند و از ته دلش میخندد. آخر میدانی؛ ما همین یک بچه را داریم. آن را هم خدا بعد از ده سال به ما داد. نامش احمد است. او همه ی جان ماست... با جنان از خانه بیرون میزنیم. دیگر طاقت ندارد. از صبح که احمد برنگشته، مثل اسفند روی آتش است. زیر لب حرف میزند، ذکر میگوید، اشک میریزد، میخندد. ناگهان صدای انفجاری از دور، هردویمان را متوقف میکند. معلوم نیست باز کجا را زدند. خدا به داد مادرها برسد. وارد خیابان بیمارستان میشویم. دود غلیظی همه جا را پوشانده. شلوغ تر از وقتی است که دنبال جنان میرفتم. آدم ها به سرعت جا به جا میشوند. سر در‌ نمی‌آورم. نزدیک بیمارستان که میرسیم، جمعیت قفل میشود. بوی دود دارد خفه ام میکند. صدای فریاد و گریه لحظه ای قطع نمی‌شود. حرارت هوا بالا رفته. انگار ا آن جلو چیزی میسوزد. نمیشود جلوتر رفت. جمعیت اجازه نمیدهد. اینها همه زخمی و مریض دارند؟ چه خبر شده؟ خودمان را به سختی از بین جمعیت جلو میکشیم. جلوتر، جلوتر... لحظه ای به رو به رویم نگاه میکنم. فکر کنم اشتباه امده ام. اینجا نبود. شاید زود پیچیدیم. اینجا خرابه ای شعله ور نبود. اینجا یک بیمارستان بود. یک بیمارستان که احمد منتظر من و مادرش، روی تخت نشسته و بهانه می‌گرفت. به جنان نگاه میکنم. او اما فقط روی خرابه ی رو به رویمان ماتش برده. مرد ۵۰ ساله ای از بین خرابه ها بیرون می آید. به پهنای صورت اشک میریزد. صدایش، حتی وقتی فریاد میزند، میلرزد:«بیمارستان المعمدانی دیگه هیچ مجروحی نداره، همه راحت شدن» جمعیت فریاد میکشد. من نمیفهمم. نمیخواهم بفهمم. نمیتوانم بفهمم. او زنده بود. حالش خوب بود. فقط کمی دستش... جمله ی مرد میانسال در سرم بالا و پایین میشود:«بیمارستان المعمدانی دیگه هیچ مجروحی نداره...» همه چیز در کمتر از نیم ساعت اتفاق افتاد. دقیقا از وقتی که من با عجله به سمت خانه راه افتادم، تا وقتی که با جنان به طرف بیمارستان دویدیم. دقیقا در همین نیم ساعت، دنیا تمام شد. ما مردیم نه احمدی ماند، و نه جانی... ✒بانو یحیایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زن‌هارا بفرستید غزه... مردها بلد نیستند بچه ها را آرام کنند! مادران فرزند مرده را دلداری دهند و بگن آروم باش... ما زن‌هارا بفرستید، همه کودکان را پناه می‌شویم. ما بلدیم چطور اشک‌های بچه‌ها را پاک کنیم، ما که از پشت هر عکس و فیلم بچه‌ها را نوازش می‌کنیم... حتی بعد دیدن فیلم‌ها جانم جانم میکنیم، گریه نکن مادر، بمیرم برات عزیزم.... گریه امان نمی‌دهد... 💥وعده دیدار ما فردا صبح جمعه ساعت نه تا یازده حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌ ‌الله‌علیها @jebhefarhangiQom منتشر کنید 🔷 جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی استان قم 🆔 @jebhe_qom
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودکانِ غزه هم رژیم کودک‌کش را شناخته‌اند خبرنگار العالم می‌گوید: 🔷در گفت‌وگویی که با آوارگان داشتم یکی از زنانِ غزه گفت: از پسرم پرسیدم می‌خواهی چه‌کاره شوی؟ 🔸گفت: کودکان غزه بزرگ نمی‌شوند که بخواهند شغلی داشته باشند! @Farsna
محمود اخرین سفارش ها را میکند. میشنوم. اصلا این کار من است. شنیدن وصیت فرزندانم. من در این کار بهترینم... سعی میکنم ارام تر راه بروم تا دیرتر برسیم. اما محمود عجله دارد. برای رفتن، برای رسیدن، برای پرواز کردن. در تاریکی هوا، کوچه ها را با عجله رد میکند. من هم برای اینکه صدایش را بشنوم مجبورم پا به پایش بروم. انگار تلاشم برای کم کردن سرعتش بی فایده است. این از بی مهری اش نیست، نه ابدا، من او را بزرگ کرده ام. میدانم اگر بماند و به چشم های مادرش خیره شود، گریه اش میگیرد. پس نمی ایستد. هم من، هم او، هم آن سه تای دیگر که توی خانه هستند و هم پدرشان که الان چند روز است وقت نکرده از بیمارستان یک سری به خانه بزند، میدانیم رفتن محمود برگشتی ندارد، مگر اینکه خلافش ثابت شود. نفوذ به مراکز نظامی برای منفجر کردن تسلیحات، واقعا برگشتنی ندارد. سفارش های محمود که تمام میشود، وارد کوچه میشویم. من با دلِ او راه می آیم، اما فکر نمیکنم آن سه تای دیگر بدون اشک و آه از محمود دل بکنند. وسط های کوچه شلوغ است. به خاطر قطعی برق و تاریکی هوا، چیزی جز جمعیت زیاد نمی‌بینم. و البته دود که سینه ام را میسوزاند. هرچه نزدیک تر میرویم، جمعیت بیشتر میشود. انگار نزدیک خانه مان اتفاقی افتاده. جلوتر میروم، انگار دقیقا کنار خانه مان است... جلوتر میروم، نه؛ کنارش نیست، انگار خودش است. خانه ماست. زانو هایم شل میشود. روی زمین می‌نشینم. محمود به سمت مخروبه میدود. جمعیت مرا نمی‌بیند. جمعیت مرا تشخیص نمی‌دهد. وگرنه برای دادن خبرهای سنگین، بیشتر مراعات میکردند. _«کسی هم تو خونه بوده؟!» _«آره، سه تا جنازه تا حالا بیرون کشیدن» _«ای وای...بقیه شونم اونجان؟» نه؛ نیستند... زنده اند و میسوزند. محمود در حالی که چیزی را دو دستی بغل کرده از بین خرابه بیرون می اید. بویش را حس میکنم. بوی خوش شیما است. محمود می آید و شیما را در بغلم می گذارد. در بغلم سنگینی میکند. صورتش پر از خاک شده. و لکه سرخ روی شکمش، بزرگ و بزرگ تر میشود. دستم را روی سینه اش میگذارم. آنقدر بی حرکت است که انگار هیچوقت زنده نبوده. چیزی که میخواهد گلویم را پاره کند بغض نیست. چیز دیگریست. سنگ است، شیشه است، نه، کوه است. اشک نمی‌شود. میخواهد خفه ام کند. محمود دوباره به سمت خانه میرود. دلم را زیر پایم له میکنم و دستش را میگیرم. می ایستد و نگاهم میکند. چشمانش خیس اشک است. میدانم که الآن باید برود. میدانم از آن ده دقیقه ای که وقت داشت برای رفتن، ده دقیقه هم گذشته. میدانم که این عملیات، چقدر مهم است. بی خیال دل من. مگر مهم است؟! مال خدا، مال خداست. باید در راه خودش خرج شود... به چشم هایش خیره میشوم:«برو!» از جایش تکان نمیخورد. همینجور به چشمانم خیره مانده. انگار اصلا نفهمیده چه میگویم. بالاخره به حرف می اید:«اما مامان...» _«گفتم برو!» _«مامان؛ مروه و محمد...» فریاد میکشم:«بهت میگم برو!» محمود، دستم را که دور مچش گره خورده باز میکند، به لب های خشکش میچسباند و میبوسد. و بعد میرود. میرود و در تاریکی های ته کوچه گم میشود. شیما را محکم به خودم می‌چسبانم و بلند میشوم. حس میکنم کمرم صاف نمیشود. نه؛ حس نمیکنم، مطمئنم. دیگر صاف نمیشود. داخل خانه ی نیمه ویرانمان میروم و در اتاقمان را که هزار جایش سوراخ شده، پشت سرم میبندم. به در تکیه میدهم. چشمانم را میبندم. بعد از سی سال دویدن، جوانی دادن، مادری کردن، دوباره تنها شدم. مثل نوعروسی که تازه میخواهد راه و چاه زندگی را بشناسد، تنها شدم. با این فرق که دیگر نه توانیست و نه عمری، برای ساختن دوباره ی همه ی انچه که در یک ساعت از کف دادم... کاش باز هم مادر شوم. کاش یک لشکر برای کشته شدن در راه حق، روانه میدان کنم ✒بانو یحیایی https://eitaa.com/forsatezendegi
اسرائیل‌نمی‌داندکه؛ اگرتمام‌کودکان‌غزه‌را‌بکشد؛ بازهم‌مادری‌کودکش‌رادرسبدی، خواهدگذاشت‌وخدااورابزرگ‌می‌کند! آنقدر‌بزرگ‌که‌کاخ‌فرعونیان‌را‌فروبریزد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | امت اسلام بی‌تاب است ✏️ رهبر انقلاب در دیدار اخیر: در قضیّه‌ی فلسطین، آنچه جلوی چشم همه‌ی دنیا است جنایتِ نسل‌کشیِ رژیمِ غاصب است. این را همه‌ی دنیا دارند مشاهده میکنند. ✏️ ملّتهای مسلمان عصبانی‌اند، جدّاً عصبانی‌اند؛ نشانه‌هایش را شما دارید می‌بینید: اجتماعات گروه‌های مردم، نه فقط در کشورهای اسلامی... در کشورهای غربی... مسلمان و غیر مسلمان... مردم عصبانی‌اند.کسی نمیتواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بی‌تاب شدند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشن گرافی منجلاب حجاب در غرب!!! ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ