eitaa logo
فرصت زندگی
203 دنبال‌کننده
1هزار عکس
806 ویدیو
10 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ی از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه خودش می‌گه من حافظ منافع آمریکا بودم، طرفداراش می‌گن مرحوم غلط کرده! خودش نمی‌فهمیده، به فکر منافع مردم بود 😂😑 @mangenechi
فرصت زندگی
🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌷🌪🌷🌪🌷 🌪🌷🌪 🌷 #رمان_ترنم #پارت_55 در دلم گفتم خدایا چقدر خوبی که اشت
🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌷🌪🌷🌪🌷 🌪🌷🌪 🌷 _چی می‌گفتن پخشش کن منم بشنوم. _نه. برای تو خوب نیست. فقط برات تعریف می‌کنیم. _خودتو لوس نکن. برای شما خوب بود، برای من بَده؟ یالا بِده. _جان خودت نمیشه. بذار برات بگم. دستم را دراز کردم تا گوشی را از دستش بگیرم. فرار کرد و به طرف در رفت. مهرانه جلوی مرا می‌گرفت. انگار دست رشته بازی می‌کردیم. خیز برداشتم. همین که به مهدیه رسیدم و افتادم روی او. در اتاق باز شد. زن عمو در را باز کرد. می‌خواست کادو را بردارد. چشمش به من که افتاد، سری با تاسف تکان داد. کادو را برداشت‌. زیر لب غر زد و رفت. با این‌که همیشه همین طور با ما برخورد می‌کرد، این بار خشم هم چاشنی نگاهش بود که من دلیلش را نمی‌فهمیدم. _چش بود؟ آتیش می‌باره از چشاش. شانه بالا انداختند و لبخند مرموزی زدند. مطمئن شده با همان صدای ضبط شده می‌توانم به جوابم برسم‌. از مهدیه خواهش کردم و قول دادم چیزی به کسی نگویم اما مهدیه زیرک بود. _باشه میذارم گوش کنی اما وقت رفتن. تو یه کم وحشی هستی. نمی‌تونی خودتو کنترل کنی. اون موقع بهت میدم. حس فضولیم گل کرد و داشت مرا می‌خورد‌ که عمه برای جشن خبرمان کرد. تمام مدت فکرم مشغول چیزی شد که قرار بود بشنوم. بعد از شام باز هم به اتاق رفتیم. مهدیه طبق قولش صدا را پخش کرد. صدای حرف‌های عمه و زن عمو بود. _حبیبه جان، من خون دل خوردم تا این زندگیو ساختم. این بچه‌ها رو به چه سختی بزرگشون کردم، تربیتشون کردم. پاشون وایستادم تا کج نرن. _خب چی شده مگه؟ رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/1924 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🌷 🌪🌷 🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪
فرصت زندگی
🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌷🌪🌷🌪🌷 🌪🌷🌪 🌷 #رمان_ترنم #پارت_56 _چی می‌گفتن پخشش کن منم بشنوم. _نه
🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌷🌪🌷🌪🌷 🌪🌷🌪 🌷 _ارشیا بیست و یک سالش تموم شده و یه سال از درسش مونده. کنار باباشم داره کار می‌کنه. گفتم دیگه وقتشه واسش زن بگیرم. سر و سامون بگیره تا یکی خودشو بهش ننداخته و مجبور نشدم هر کس و ناکسو سر سفره‌م بیارم. تو که مادری اینو خوب می‌فهمی. _آره عزیزم. فکر خوبیم کردی. حالا چی شده؟ کشتی منو بگو دیگه. _بهش که گفتم می‌خوام واست زن بگیرم. اولش که چند وقت می‌گفت زن نمی‌خوام. کشتم خودمو تا دیگه ترش نکنه وقتی میگم زن بگیر. حالا چند نفرو در نظر گرفتم. به هر کدومشون یه عیبی می‌گیره. اصلا نمیذاره بریم ببینیمشون. به باباش گفتم. گفت لابد گلوش یه جا گیر کرده که بقیه رو ندیده رد می کنه. به هزار زحمت زیر زبونشو کشیدم می‌دونی چی میگه؟ _نه. از کجا بدونم؟ چی میگه؟ _بعد کلی صغری کبری کردن، میگه اگه ترنمو برام می‌گیرین ازدواج می‌کنم وگرنه دیگه حرفشم نزنین. چشم‌هایم کم مانده بود از حدقه بیرون بزند. _ترنمو؟ آخه اینا که همش دارن بهم می‌پرن. _آبجی چقدر گفتم از هم فاصله بگیرن. دور و بر پسرام نگردن. کسی حرفمو جدی نگرفت. بچم چشم و گوش بسته‌ست. با این جلف بازیا هوش و حواس بچمو برده. آبجی من الان چی کار کنم؟ _آتنا جان، تو یه مادری و نگران آینده‌ پسرتی. اوینو خوب درک می‌کنم اما ترنمو خودتم خوب می‌شناسی. هنوز بچه‌ست. شاید از سر بچگی مثل دخترای من شیطنت کنه ولی هیچ وقت دنبال پسر تو نبوده. اینا هر دوشون بچه‌های داداشام هستن. بی‌اندازه دوستشون دارم. پسرت نباید بهش توجه می‌کرد. حالا فکر می‌کنی ترانه دخترشو توی این سن شوهر میده‌؟ فکر می‌کنی اون ترنم تخس بفهمه، مدال افتخار میده به پسرت؟ اگه می‌تونی از راهش پسرتو منصرف کن که تا حبیب و ترانه نفهمیدن بره سراغ یکی دیگه. بفهمن شر درست میشه. هر کمکی هم خواستی بهم بگو. رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/1924 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🌷 🌪🌷 🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪 🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷 🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪🌷🌪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿 اعمال لیلة الرغائب امشب اولین شب جمعه ، لیلة الرغائب است. 🌷پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌و‌آله فرمودند؛ از نخستين شب جمعه غفلت نكنيد، همانا آن شب را ملائكه نامند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزی میگُفت: هر وقت احساس‌ کردید از دور‌ شدید و دلتون واسه‌ آقا تنگ‌ نیسٺ:) این‌ دعای کوچک‌ رو بخونید! بخصوص‌ توی قنوت هاتون: لـَیِّنْ قَـلبی لِوَلِیِّ أَمرِک یعنی‌ خدا جون! دلمُ‌ واسه امامم‌ نرم‌ کن…(:♥️🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرمولِ پرواز.mp3
8.92M
- منظور از شب لیلة الرغائب چیه؟ - چجوری باید توی این شب آرزو کنیم؟ - چی باید بخواییم که هم دنیامون داشته باشیم هم آخرتمون؟ - چرا خدا این شب رو درست گذاشته توی ماه رجب، که ماه اختصاصی خودش هست و بنده هاش؟ 🎤 @talabe_nevesht313
شبتون زیبا و پر از آمین‌های حضرت حق. اینم☝ نمونه‌هایی از الطاف کابران گرامی.