eitaa logo
فرصت زندگی
204 دنبال‌کننده
1هزار عکس
806 ویدیو
10 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ی از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘یک مستحب و هزار واجب ⚫️✍️حضرت آیت‌الله بهجت رحمه الله علیه: می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات شد شد، نشد نشد! 👈بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! ...مأموریت رضاخان پهلوی این بود که دستگاه روحانیت و روضه‌خوانی را تقریباً تعطیل کند؛ لذا در آن زمان نزد آقا شیخ عبدالکریم حائری رحمه‌اللّه گفته شد: روضه‌خوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است! ▪️زیرا مجلس روضه فقط روضه‌خوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است. 👈خدا می‌داند که چقدر احکام واجب و چه چیزهایی از حالات، سیره و کلمات سیدالشهدا و سایر معصومین علیهم‌السلام در مقدمۀ روضه نقل می‌شود که سبب تقویت دین و موجب افزایش ایمان مردم است." 📚رحمت واسعه، ص٢٧۴ 📣کانال @forsatezendegi https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 علیه السلام رحمه الله علیه   (علیه السلام)
🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘   (علیه السلام) ورودیه بار بگشایید اینجا کربلاست. آنگاه که حضرت خورشید ع دستور بار گشودن دادند، اطرافیان همه دیدند و روایت کردند که میان اهل بیت حق چه مهر و عشق نایابی موج می‌زد. این خاندان فریادهاشان را برای دشمن نگه داشتند و لطافت را خرج زنان و دخترانشان می‌نمودند. رافت می‌افشاندند و آرامش و سکینه دریافت می‌کردند. اصول فمینیسمی دنیا چگونه تفسیر می‌کنند رکاب و حریم گرفتن پهلوانان عرب را برای بانویی مخدره. چه تئوری خواهند داد برای آنکه دخترکی سه ساله روی دستان عزیزانش دست‌گردان شود که مبادا خاری به پایش برود. تعریفشان از زانو نشینی دخترکان این قوم روی پای پدرانشان چیست؟ آنان که داد حقوق زن و خانواده سرداده‌اند، کاش دوره ببینند رفتار این اهل بیت را در جهت به پا کردن حقوق خانواده. نظام تربیتی و جامعه‌شناسی دنیا در کدام دسته قرار می‌دهد رفتار پدری را که پسر بیست و اندی ساله‌اش را غرق بوسه کند؟ اما امروز لرزش زانوی علیا مخدره بنی هاشم که سایه‌اش را نامحرمی حس نکرده بود، خبر از التهاب لحظه‌ها می‌داد. خبر از روزهایی که آرامش لبالب دل‌های کودکان و زنان حریم الهی دستخوش دست‌های بی‌رحم مردانی کریه و پر هیاهو می‌گشت. بارالها اینان که جز لطافت ندیدند چگونه تاب بیاورند وحشی‌گری‌های مستان عربده‌کش حریص را که از گوشواره دخترکی بی‌پناه هم رحم نمی‌گذشتند... 🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘ (رحیمی) https://eitaa.com/forsatezendegi/1037
🔰 مجالس عزای حسینی مایه برکت و رحمت است، نگذارید وسیله شیوع کرونا شود 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در پیام تلویزیونی درباره وضعیت بیماری کرونا: مجالس عزای حسینی و عاشورا مایه‌ی برکت و رحمت الهی است. مایه توجه برکات الهی به کشور و ملّت است. ما به این مجالس احتیاج داریم، باید باشد این مجالس منتها با کمال دقت و شدّت بایستی مراعات این شیوه‌نامه‌ها بشود. واقعاً هم مسئولینی که مجالس را ترتیب میدهند، هم آقایان منبریها و وعّاظ یا مداحانی که مجلس را اداره میکنند، هم آحاد مردمی که در این مجالس شرکت میکنند بایستی ملاحظه‌ کنند، با دقت شیوه‌نامه‌ها رعایت بشود، فاصله‌ها رعایت بشود. نگذارند که این مجالس خدای نکرده وسیله‌ی شیوع بشود تا مخالفین، دشمنان بتوانند این مجالس را طعن کنند، بگویند مجالس حسینی موجب شیوع شد، این را نباید بگذارید یک چنین اتفاقی بیفتد. رعایت بشود در این مجالس، به دقت بایستی رعایت بشود.   (علیه السلام)
فرصت زندگی
#رمان_قلب_ماه #پارت_81 ❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙 ❤🌙 آقای پاکروان رو به مریم کرد و از او خواست
❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙 ❤🌙 -شاید شما با خدا رابطه خوبی برقرار کرده باشین اما رابطه شما و خدا، آینده و خوشبختی منو تا جایی ممکنه تأمین کنه که این رابطه رو به هم نزنین. اگه شما یه روز تصمیم گرفتین دوباره با خدا قهر کنین یا از من خسته شدین و دلتونو زدم اون موقع چی؟ چه تضمینی وجود داره که بازم نشین همون آدم سابق که به خاطر انتقام، دست به هر کاری می زد؟ -نمی دونم. در مورد آینده هیچ چیزی نمی تونم بگم. بلد نیستم الکی قولیو بدم که نمی‌دونم بهش عمل می‌کنم یا نه. آدما لحظه به لحظه در حال تغییر هستن. مثبت و یا منفی. هفت هشت سال پیش هیچ کس باور نمی‌کرد من بشم اون آدم غیر قابل تحملی که خودت می‌دونی. خودتم نمی‌تونی قول بدی که بعدها همین جوری می‌مونی اما تضمینی که می‌خوای با اون خدایی که ضامن شده تا من الان اینجا جلوت بشینم با وجود این که هیچ عقلی اینو باور نمی‌کرد. مریم باورش نمی‌شد امید این‌طور دلیل بیاور و منطقی حرف بزند و حتی خوشش آمد که قول و وعده‌های تو خالی و کلیشه‌ای نداد. -دلایلتون قبول اما بازم دلم راضی به این ازدواج نمیشه. ازتون می‌خوام اینو درک کنید. امید، کلافه، دستی به صورتش کشید. - اگه دلت راضی نمی‌شد، پس چرا گذاشتی این خواستگاری برگزار بشه؟ -بهتره بی‌خودی این داستانو کش نیارین. من به خاطر پدر و مادرتون و مادرم نتونستم رد کنم. امید گویی آب سرد روی سرش ریخته باشند. بی‌حال شد. - خواهش می‌کنم این بار دیگه یه دفعه جواب نده. یه کم به من و خودت فرصت بده. هر وقت مطمئن شدی اونقدر بدم که به هیچ وجه لیاقتتو ندارم، جواب رد بده وگرنه اگه تونستی، اعتماد کنی و بهم فرصت بدی، تا آخر عمر حلقه به گوشت می‌مونم. - یه ارباب‌زاده چطور می‌تونه حلقه به گوش بشه. - تو جواب مثبت بده بهت نشون میدم چطور. -من اگه بخوام موافقت کنم، ممکنه شرط و شروط زیادی بذارم. رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/1037 https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
فرصت زندگی
#رمان_قلب_ماه #پارت_82 ❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙 ❤🌙 -شاید شما با خدا رابطه خوبی برقرار کرده ب
❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙❤🌙 ❤🌙❤🌙 ❤🌙 - هیچ وقت شرطیو نشنیده قبول نمی‌کنم به خصوص از طرف تو که آدم زیرکی هستی. تو جون بخواه شک نمی‌کنم ولی ممکنه چیزیو بخوای که محال باشه. از اونا نیستم که الان قولی بدم و خرم که از پل گذشت بگم من نبودم. شروطیو بگین که کمتر از محال باشه، قبول. مریم که دید فاصله‌ای تا کم آوردن ندارن، به عنوان راه نجات جواب داد. -یه اقتصاد‌دان چیزیو که اینقدر ریسکش بالا باشه وارد ذهنشم نمی‌کنه اما به خاطر اینکه خدا رو ضامن صداقتتون قرار دادین بهش فکر می‌کنم و بعد جواب میدم. -همین که به درخواستم فکر می‌کنی ازت ممنونم. ذوق زده از اتاق خارج شد و به جمع پیوست. همه به امید نگاه می‌کردند تا بگوید نتیجه چه شده. مریم که رسید، تازه بند زبان امید باز شد. -قرار شده فکر کنن و بعد جواب بدن. پدر امید که این حرف را نشانه پیشرفت می‌دانست، رو به مریم کرد. -این عالیه ولی تا کی می‌خوای فکر کنی؟ به خودت باشه، تو که برای یه قرارداد ساده یک هفته مطالعه و فکر می‌کنی بخوای برای آینده‌ت تصمیم بگیری، یه ماهه دیگه‌م جواب نمیدی. به نظر من تا هفته دیگه فکراتو بکن تا ما چهارشنبه بی‌حرف پیش، از شما جواب بگیریم. در ضمن مریم خانم شما می‌تونی کل هفته بعدو مرخصی بگیری و بشینی فکراتو بکنی اما خواهش می‌کنم خوب فکر کن. خواستگاری با تعارفات مرسوم تمام شد. همین که بیرون رفتند، مادر امید شروع کرد به غر زدن. -چقدر پر مدعا! همش تقصیر توئه آقا امید اون همه گزینه واست به صف کرده بودم که برات غش می‌کردن حتماً باید دل به یکی می‌دادی که اینقدر افاده‌ایه، محل چی هم بهت نمیزاره‌ کل خونه‌ش به اندازه اتاق خواب ما هم نمیشه. امید در حال خودش غرق بود و اصلاً نمی‌شنید مادرش چه می‌گفت. مادر که دید امید حواسش به او نیست. شروع کرد به مواخذه شوهرش: -شما هم که کم نذاشتی یعنی آدمی مثل اون ندیده بودی دیگه. ما این وسط به گرد اونم نمی‌رسیم لابد. اینقدر بهش احترام کردی که حالم بد شد. اگه به خاطر پسرم نبود یه لحظه‌م تحملش نمی‌کردم. آقای پاکروان که دید همسرش از کوره در رفته، شروع کرد به عوض کردن فضا. -عزیز من تو که فرشته‌ای چرا خودتو با آدما قاطی می‌کنی. تو که به خاطر پسرت تحمل کردی، چطور توقع داری من به خاطر پسرم احترام نکنم تا خوب پیش بره؟ مهسا خانم چشم غره‌ای به همسرش رفت و سوار ماشین شد. -کاش من از عهده زبون تو بر می‌اومدم. خوب جمعش می‌کنی دیگه. رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/1037 https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 به وقت حسین عیله السلام به نیت ظهور حضرت حجت عج الله   (علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه ساله، پیر راه بود... 🌸─═══════•❖‌─🌸   (علیه السلام) 🌸 ‌─•❖‌•══════─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸
✨به خدا بگو: تو گفتی و من هم آمدم ✍️حضرت آیت‌الله بهجت رحمه الله علیه: "شرکت در مجالس سیدالشهدا علیه‌السلام محبت به ذوی‌القربای پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است؛ همان ذوی‌القربایی که قرآن به مودت آن‌ها سفارش کرده و مودت آنان را مزد رسالت قرار داده است. شرکت در این مراسم، اجر رسالت پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است. 👈 شما به این نیت برو و به خدا بگو: تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو می‌خواهی انجام می‌دهم. به کسانی که تو دوستشان داری محبت می‌کنم." 📚برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢ 📣کانال @forsatezendegi https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 علیه السلام رحمه الله علیه   (علیه السلام)
🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘   (علیه السلام) دخترک نازپرورده حسین ع که پهلوانان بنی‌هاشم روی دست می‌چرخاندنش که مبادا خاری پاهای کوچک را بیازارد، چه بر سرش آوردند غریبه‌های ترسناک که کز کرده و شیرین زبانی‌هایش دیگر را کسی نمی‌شنود؟ دختر مهربان‌ترین پدر دنیا که باشی و عادتت ناز و نوازش شده باشد، درک نمی‌کنی ضرب دست‌هایی را که گوش و صورت را با هم درمی‌نوردد. صدایی جز به لطافت و محبت نشنیده باشی، عربده مستان از خود بی‌خود شده در دل شب، بند دلت را پاره می‌کند. چشمان معصومت که عادت به دیدن نورانی‌ترین و مهربان‌ترین مخلوقات خدا را داشته باشد، دیدن کریه‌ترین چهره‌های زمان ترس که نه جنون را به دلت می‌نشاند. همه اینها را ضریب بزن بر آنکه یک روزه ببینی عزیزترین عزیزانت یک به یک بروند و دیگر برنگردند. پهلوانانی که نمی‌گذاشتند آب در دلت تکان بخورد، میان اسارتت بین قومی وحشی نباشند تا نجاتت دهند. دختر باشی و دنیایی نازکش داشته باشی و کسی آزارت داده باشد، دل دل می‌کنی که پدر کی برمی‌گردد تا گله همه را به او بکنی. از جورهای دیده و کنایه‌های شنیده چقولی کنی. اگر آنچه گفته شد را هنوز درک نکرده‌ای پیشنهاد می‌کنم به اطرافت خوب نگاه کنی. من دیده‌ام دخترکان نازپرورده‌ای را که زخم برنگشتن پدرشان را به نمک طعن و کنایه مداوا کردند. دیدم محبت اسطوره‌ای پدر عزیزشان را با غنیمت و ثمر جنگ مقایسه کردند. دیدم تب دخترکی از فراق پدر را به حقوق ماهانه‌اش گره زدند. تو ندیدی وقتی کسی دختر شهیدی را می‌زند چشمان یتیمش به کدام طرف دو دو می‌زند؟ آه حسرتش را وقتی دست دخترت را می‌گیری نشنیده‌ای. فکر می‌کنم آن همه سفارش به یتیم نوازی بی‌حکمت نیست اگر خودم را جای آن معصوم محروم از سایه حامی بگذارم. فکر می‌کنم درکم نم برداشته اگر بخواهم شب حسرت گردش با پدری مهربان را با سهمیه کنکور و اولویت کاری کنار هم قرار بدهم. اصلا حقوق و مزایای همه پدران برنگشته مال تو یک شب پدرت را به او قرض بده. نه اصلا خودت برو تا دخترت از آن همه حقوق مزایا بی‌بهره نماند. پیشنهاد می‌کنم با دخترت در میان بگذاری این پیشنهاد را. فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ 🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘🏴⚘ (رحیمی) https://eitaa.com/forsatezendegi/1037