14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫وقت تکبیر و دعا و صلوات است
مهدی صاحب زمان آماده ظهور است
💫کاش این بهار آخر هجران باشد
صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد
🍃@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب 🌹رویای نیمه شب🌷 #قسمت_پنجاه_دو دیگر چیزی نپرسیدم.میترسم ابوراجح از رازی که در دل دا
#رویای_نیمه_شب
🌷رویای نیمه شب🌹
#قسمت_پنجاه_سه
****
من این ماجرا را از پسر اسماعیل هرقلی شنیدم. خدا او را بیامرزد!
مرد زحمتکش و درستی بوده است . این ماجرا به قدری مشهور است که بسیاری از مردم حله و بغداد، آن را به یاد دادند .
پدربزرگت هم باید آن را شنیده باشد .
_ یادم نمی آید چیزی در این باره به من گفته باشد .
_ زمانی که اسماعیل جوان بوده ، دملی در ران پای چپش بیرون می آید ، به بزرگی کف دست .
هرسال ،فصل بهار، این دمل می ترکیده و مرتب از آن چرک و خون می آمده . فکرش را بکن .
بیچاره دیگر نمیتوانسته به کار و زندگی اش برسد .
می دانی که روستای(( هرقل)) نزدیک حله است . اسماعیل انجا زندگی میکرده.
_ بله ،میدانم کجاست .
در سفر دوسال پیش ، کاروان ما کنار آن روستا منزل کرد .
_ اسماعیل به حله می آید . سراغ عالم بزرگ حله را می گیرد.
مردم نشانی خانه (( سید بن طاووس )) را به او می دهند و می گویند :(( او از بزرگترین و پرهیزکارترین دانش مندان روزگار است و شیعه و سنی برای حل مشکلاتشان به سراغش میروند.))
🌷🌹پایان قسمت پنجاه و سه
@fotros_dokhtarane
10.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
°•🌿🦋•°
گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است
در چشمه سار ذکر و دعا خوب میشوم
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام، بیا، خوب میشوم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️
⛅️ @fotros_dokhtarane
↳📿🖐🏻
.
.
مَنبدونشُما
ازیڪدلتنگهمدلتنگتَرَمحاجۍجان…!ジ🍂
.
.
^^🍁
•❥🌼━┅┄┄
{@fotros_dokhtarane}∆
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 #چشم_به_راه
یاری امام زمان (عج)
چگونه است ؟!
#استادپناهیان
•••🌨☃☃☃🌨•••
#دختران_فطرس
╭━═━⊰🍃🌹
@fotros_dokhtarane
╰━═━⊰🍃🌹
#شکرخند
🦌شکار رفتن بهلول و هارون الرشید
روزی خلیفه هارون الرشید و جمعی از درباریان به شکار رفته بودند. بهلول با آنها بود. در شکارگاه آهویی نمودار شد. خلیفه تیری به سوی آهو انداخت ولی به هدف نخورد.
بهلول گفت: احسنت!
خلیفه غضبناک شد و گفت: مرا مسخره میکنی؟
بهلول جواب داد: احسنت من برای آهو بود که خوب فرار نمود.😂
#طنز
💎 @fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب 🌷رویای نیمه شب🌹 #قسمت_پنجاه_سه **** من این ماجرا را از پسر اسماعیل هرقلی شنیدم. خ
#رویای_نیمه_شب
🌷رویای نیمه شب🌹
#قسمت_پنجاه_چهار
اسماعیل میرود پیش((سید بن طاووس)) . جراحت پایش را نشان میدهد .سید بن طاووس با خوشرویی قول میدهد که برای بهبودی اش کمک کند .
_ سید ، جراحان حله را حاضر میکنند تا دمل را معاینه و معالجه کنند . آنها میگویند دمل ، روی رگ حساسی قرار گرفته و علاج آن تنها در بریدن و برداشتن است . سید میگوید اگر چاره ی دیگری ندارد ،این کار را بکنید . میگویند: امکان زیادی دارد موقع جراحی، به آن رگ حساس صدمه بخورد و اسماعیل بمیرد . سید ، اسماعیل را به بغداد میبرد. آنجاهم دمل را به زبده ترین جراحان آن شهر نشان میدهد .
آنها همان حرف جراحان حله را میزنند، سید میخاسته به حله برگردد . اسماعیل میگوید حالا که تا بغداد آمده ام ، بهتر است به زیارت تربت امامان سامرا بروم . در سامرا ، مرقد امام علی النقی و امام حسن عسکری را که امامان دهم و یازدهم ما هستند ، زیارت میکند . بعد به (( سرداب مقدس )) میرود و امام زمان را نزد خدا، شفیع خود قرار میدهد تا از آن گرفتاری نجات پیدا کند .
_ سرداب مقدس کجاست؟
_ محلی است که امام زمان از انجا ناپدید شد و غیبت خود را شروع کرد . بسیاری ، در آن سرداب ، خدمت آن حضرت رسیده اند . اسماعیل چند روزی را سامرا میماند .
در آن مدت ، کارش راز و نیاز با پروردگار و توسل به امامان بوده .
روزه پنج شنبه ایی ، بیرون شهر ، در دجله غسل میکند . لباس پاکیزه ای میپوشد تا برای آخرین بار به زیارت قبر امامان و سرداب مقدس برود . وقتی به حصار شهر میرسد ، چهار اسب سوار در مقابل خود میبیند . سه نفرشان جوان و چهارمی، یک پیرمرد بوده . یکی از مردان جوان ، هیبت و وقار بیشتری داشته . انها به او سلام میکنند . فکر میکند که آنها از بزرگان و دامداران آن ناحیه اند . مردی که وقار و حیبت فراوانی داشت از او میپرسد :(( فردا باز میگردی؟ ))
اسماعیل جواب میدهد:(( بله ، فردا به حله باز میگردم.))
آن مرد میگوید:(( پیش بیا تا آن چیزی که تو را به رنج و درد مبتلا کرده ببینم .))
اسماعیل مایل نبوده که آن مرد به دمل پایش دست بزند می ترسیده که دوباره چرک و خون بیرون بیاید و لباسش را آلوده کند و او نتواند با خیال راحت به زیارت برود . با این حال ، تحت تاثیر هیبت آن مرد قرار میگیرد و پیش میرود . آن مرد ، روی اسب خم میشود ، دست راستش را روی شانه اسماعیل تکیه میدهد ، دست دیگرش را روی زخم میگذارد و فشار میدهد . اسماعیل اندکی احساس درد میکند . بعد آن مرد روی اسب راست مینشیند .
🌹🌷پایان قسمت پنجاه و چهار
@fotros_dokhtarane
🔰 دههی فجر، در حقیقت مقطع رهایی ملت ایران و آن بخشی از تاریخ ماست
که گذشته🍂 را، از آینده☀️ جدا کرده است.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔹 #دههی_فجر 🇮🇷
آن آیینهیی است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد. اگر این آیینه نبود، باز هم مثل همان دورههای تاریک و قرون خالیه، بایستی ما مینشستیم و اسمی از اسلام میآوردیم.
🌸🌱🌹
🇮🇷 بر سر در خانه ها پرچم بزنید.
#انقلاب_مردم
•••🌨☃☃☃🌨•••
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
@fotros_dokhtarane
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯