eitaa logo
فطرسستان 🇵🇸🇱🇧
100 دنبال‌کننده
529 عکس
107 ویدیو
1 فایل
💫 دلنوشته های یک عدد فطرس به من پیام دهید: @MSG_Fotros
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امشب هیئت میثاق داره...❤️ 🌱 🆔 @fotrosesstan
به روی سینه‌ی ما نقشی از اندوه را کندند به صد ها بمب در یک روز از جا کوه را کندند... 🖤 🆔 @fotrosesstan
خدا! چقدر ما بد شانس بودیم...(۱) مسیر تهران به قم بر قاعده نقشه و نشان ۱ ساعت و ۹ دقیقه راه است، اگر باران آمده باشد و جاده زیر چرخ ماشین ها امان ندهد میشود ۱ ساعت و ۵۷ دقیقه و اگر ایران، یک بازی باخته مقابل ژاپن را در یک چهارم نهایی جام ملت های آسیا در دقایق پایانی، با گل دقیقه ۹۶ جهانبخش برده باشد و رسیده باشد به بازی نیمه نهایی با قطر، این مسیر زیر ۳ ساعت طی نمیشود. با هر بدبختی بود با احمد خودمان را رساندیم به قم و فوری رفتیم داخل حرم، بازی ۲-۳ بود و قلب ما در کنار همه‌ی ایران، ۸۵ میلیون بار در ثانیه میتپید. کنار آیت الله بروجردی، سرها پائین بود و همه با هر موقعیتِ گل از جا میجهیدند و با از دست رفتنش خراب میشدند، سر جایشان. ثانیه های آخر که نه! پسا دقیقه ۹۰ بود که ناگهان توپ افتاد زیر پای سردار، یک پاس هوایی برای جهانبخش، قد مردم به موازات بالا آمدن تن صدای گزارشگر بالا می‌آمد. جهانبخش بدو به سمت دروازه میرفت. همه ایستاده بودند. محوطه جریمه. کل قدرت پشت توپ. شلیک به سمت دروازه. توپ بصورت چشمی در چهارچوب قرار داشت. نفس یک ایران حبس بود... ولی توپ بدون ذره ای توجه و ترحم با صورت کوبید به تیرک و راهش را کشید و شصت تیر از کنار امید و آمال یک ملت رد شد. احمد با دست کوبید روی پیشانیش و احمد های دیگر هم... 🌱 🆔 @fotrosesstan
خدا! چقدر ما بدشانس بودیم!(۲) احمدی اما در آن لحظه روی آنتن زنده شبکه سه، جمله ای گفت که فقط از یک گزارشگر کارکشته با آن لحن و حس از اعماق جان بر می‌آمد: "خدا! چقدر ما بد شانس بودیم" یک ایران در این جمله با او شریک شدند و سوختند و بعضا گریستند. آمدیم بیرون، احمد دمغ خداحافظی کرد و من هم رفتم و آن شب هم بالاخره رفت. اما، من این جمله و حس قلبی این جمله در دقیقه نودِ یک بازی که میتوانست تغییر کند را در میان تک تک سلول های بدنم ذخیره کردم. صبح ۳۱ اردیبهشت بیدار شدم، وقتی علی را دیدم که جلوی لپ تاپش نشسته، سرش را روی میز گذاشته و شانه هایش میلرزد و اولین قاب روی اخبار گوشی‌م تصویر سید مان بود با یک روبان مشکی بالایش و وقتی آقا گفتند اگر او میماند خیلی از مشکلات میتوانستند حل شوند، چیزی مدام در قلبم میتپید، در رگ هایم جاری میشد، به مغزم میرسید و فریاد میزد: خدا! چقدر ما بدشانس بودیم... 🌱 🆔 @fotrosesstan
وقتی زیر باران شدید در اواسط اجرای قطعه "القدس لنا"ی مُجال در سرزمین تمدن ها برگشتم و به محمد گفتم: مثل اینکه برای سید حسن یه اتفاقایی افتاده، چند ساعت بعدش وقتی تا دیر وقت جلوی شعام با التماس شعار میدادیم و وزیر شعار با صدای گرفته پشت میکروفون یادآوری میکرد که شخص دوم مقاومت را زده اند و در کنارش دعا میکرد که البته انشاءالله سید مان سالم و زنده است، اما نبود و ما این را فردا بعد از ظهرش فهمیدیم. باز چیزی در سرم غوغا میکرد: خدا! چقدر ما بدشانس بودیم... تاریخ جبهه حق را ورق که میزنم میبینم هیچ فصلی‌ش کم ندارد از این باخت های دقیقه نودی، از این امید های ناامید شده... اینکه والعاقبه للمتقین را همه قبول داریم اما این چند خط را من ناظر به یک سختی و عسرتِ در مسیر نوشتم، نه ناظر به عاقبت. این روزها خیلی به این فکر میکنم که کاش میتوانستم سر بخورم لای اعداد تقویم و بروم به تاریخ و ساعت و دقیقه هایی که دیگر حفظشان هستم. بروم و کاری کنم سردار با آن پرواز آن شب به بغداد نرود، سید را مجاب کنم که بالگرد را بیخیال شود و زمینی برود. بروم و اسماعیل هنیه را از اتاقش خارج کنم، سید حسن را بجای ۴۰ متر به عمق ۴۰۰ متری زمین ببرم و همه‌ی توپ های این تاریخ ۱۴۰۰ ساله را کمی_قول میدهم، فقط کمی_زاویه بدهم تا بجای تیرک و سرنوشت تاریک صاف بنشینند سه کنج دروازه. امروز هم در حرم حضرت معصومه(س) در این خیال بودم که حین برگشت با دیدن این قاب، بند افکارم پاره شد... بار نگاهشان سنگین بود و غم نبودنشان سنگین تر، از بلندگو ها پخش میشد: الهی عظم البلاء... "خدا! چقدر ما همیشه بدون صاحبمان بدشانس بودیم!" @fotrosesstan
14.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا رضا ابوالقاسمی توی گعده این هفته‌ی راوی یه نکته جالبی درباره تاثیر شناختی روایت گفتن که شاید جدید نبود ولی از باب تلنگر برای من خیلی جدی بود... مثلا من تو اولین مواجهم با پوستر و قضیه خرمالو های دانشگاه حتی یه ذره بنظرم این رویداد، قضیه مسخره ای نیومد. بلکه بنظرم یه کار بامزه و جالب بود. شب که شد، دیدم اطرافم همه دارن به این ماجرا میخندن، کانالای بچه های دانشگاه پر شد و ... و کم کم من *باور* کردم که این کار چقدررر مسخرست، باورم شد اینه که حقیقت داره و منم که تا قبل از این *اشتباه* میکردم... واقعیت همون چیزیه که سریع، قدرتمند و پر تکرار روایت میشه، نه لزوما اون چیزی که حقیقت داره و اگه دقت کنیم میبینیم نظر ما درباره خیلی از اتفاقات اطرافمون همینطور شکل گرفته... اینم یه نمونش☝️، ما انقدر با روایت های سیاه درباره‌ی مهاجرت نخبگان بمبارون شدیم که برامون تبدیل به یه ابر روایت بدیهی و تاریک شده، هرچقدر هم که مستند و سریال و... دربارش میسازیم داریم در طول همین روایت دست و پا میزنیم... اما حضرت آقا روایت رو تغییر میدن، از یک زاویه جدید نگاه میکنن و زمین جدیدی ترسیم میکنن. 🌱 🆔 @fotrosesstan
چرا اهل ظلم همیشه انقدر سگ جونن؟؟؟؟ 🌱 🆔 @fotrosesstan
گاه کامل شود، گهی غایب اَنتِ بدرٌ فلا الیکِ مَغیب گنبدت عین اشک روشن بود حین وجهُ الزمانِ کانَ تَریب 🌱 🆔 @fotrosesstan
هدایت شده از تأملات | تولايى
بعد از مهمترین اتفاقاتی که تو چندین سال گذشته برای خاورمیانه قابل فرض بوده و ممکنه اثرش تا سال‌های سال به شدت باقی بمونه، شخص اول مملکت قراره دیدار داشته باشه و راهبرد جبهه مقاومت رو مشخص کنه؛ طبیعیه شما انتظار داشته باشین شبکه‌های مختلف از قبل برنامه تحلیلی برن و الان که سخنرانی شروع شده پخش زنده داشته باشین و... اما در عمل؟ شبکه ١ سرود گذاشته، شبکه ٢ تکرار سریال، شبکه ۳ موشن، شبکه خبر برنامه برای سلامتی مو گذاشته، شبکه خبر ۲ هم صحن مجلس رو نشون میده...چی بهتر از این؟😐🙃
آقا: به خطر نیندیشید،‌ به ابّهت دشمن فکر نکرد یمنی ها از او یاد گرفتند... ✍ حسین‌عباسی‌فر 🌱 🆔 @fotrosesstan
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شماره شما رو گم کردیم، کی میاین پیش ما؟ خیلی دلمون براتون تنگ شده... 🌱 🆔 @fotrosesstan
وضعیت فرمان حضرت آقا... ✍ عکس گویه 🌱 🆔 @fotrosesstan