May 11
معرفی شهید رضا اسماعیلی (ذبیح فاطمیون)
🌷«شهید رضا اسماعیلی» نایب قهرمان رشته پرورش اندام کل استان خراسان رضوی و نائب قهرمان مشهد مقدس در وزن 52کیلو گرم و دارای دو مدال قهرمانی بود . او را با نام جهادی ابو سه نقطه (ابو...) می شناختند. این لقب برای این بود که هنوز جنسیت فرزندش مشخص نبود.
🌷 در همان ابتدای شکلگیری فاطمیون به سوریه رفت. وقتی در اواخر سال ۹۲ وقتی رضا برای جستوجوی یکی از نیروهای تیپ فاطمیون به منطقه زمانیه واقع در غوطه شرقی رفته بود، با نیروهای دشمن درگیر و زخمی میشود.
🌷وی به دلیل جراحات شدید قادر به بازگشت نبوده و توسط نیروهای وهابی به اسارت گرفته میشود. تکفیری رضا را به وسیله ی اتومبیلی بر روی جاده کشان کشان به سمت پایگاهشان می برند. آنها بیسیم رضا را گرفته و شاسی اش را آزاد می کنند تا صدایش را همرزمانش بشنوند. تنها صدایی که از رضا شنیده شد فریاد های یا علی بود. آنقدر یا علی گفت تا صدای بریده شدن گردنش را همرزمانش شنیدند.
🌷مدتی بعد با آزاد شدن منطقه توسط نیروهای فاطمیون، جستوجو برای یافتن فرد مفقود شده و «رضا اسماعیلی» آغاز میشود. مدافعان حرم حضرت زینب در جستوجوهای خود پیکر مطهر رضا اسماعیلی را در حالی مییابند که سر به بدن ندارد.
پس از این اتفاق شهید نوجوان «رضا اسماعیلی» بهعنوان اولین ذبیح تیپ فاطمیون که بهدست نیروهای تکفیری وهابی سر از بدنش جدا شد، شناخته میشود.🌷
داعشی ها محاصره اش کردن
تا تیر داشت با تیر جنگید
تیرش تموم شد
داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد
ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...
تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش 😭
کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم 😭
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... 😭
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم...
یا علی یا زهرا...
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم... 😭
امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 😭💔
#شهید_رضا_اسماعیلی🕊
لطفا مطالعہ ڪنید👆🏻
اللهـم ؏ـجـل لولیڪ الـفـࢪج♥️
@emam_zamanam312
💚حرف دل شهید رضا اسماعیلی💚
دفاع از حرم حضرت عقیلهی سادات، نژاد و خون و جناح و قبیله نمیشناسد. اینجا فقط عشق است که حرف اول را میزند.
عاشق که باشی، کاری به حرف مردم و حرفهای نپخته و مزه نکرده در دهان یک مشت یاوهگوی شکمسیر از خدا بیخبر نداری. ترسی هم نداری.
بله. روزی روزگاری در گوشهای از این کرهی خاکی، در همسایگی ایران، چند نفر عاشق، که آبا و اجدادشان مرید خمینی بودند و برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن جنگ با طالبان در خاک ایران خون داده بودند، دور هم جمع شدند تا برای دفاع از حرم فرزند بوتراب خونهایشان را همکاسه کنند. تا متحد شوند و ریشهی گندیده تکفیریها را روی زمین بخشکانند. از ایران و سپاه قدس دلاورش کمک خواستند برای ثبات این اتحاد. مردان مرد ایران، حمایتشان کردند. باهم همپیاله شدند برای قوت و نیروی بیشتر. غربتشان اما تمامی نداشت. مثل مادری که غریب بود و غریب به شهادت رسید.
آری! نام مادر برازندهترین بود برای جمعشان. تیپ "فاطمیون" نام گرفتند. همانهایی که در جنگ ایران و عراق، دنبال شناسنامه ایرانی بودند برای جبهه رفتن، حالا صدرزادهها و تمامزادهها و قاسمی داناها برای رفتن به سوریه آرزو میکردند تا نامشان در میان آنان پذیرفته شود و عمه سادات خریدار جانشان باشد.
خلاصه تب عاشقی که بالا بگیرد دیگر مهم نیست دیگران چه فکری کنند.
مردانه و بی ادعا دل میزنند به دریا چرا که از سالها پیش ندای خمینی کبیر در عمق جانشان نفوذ کرده است: "آن چیزی که پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسلام برای بشریت هدیه آورد، مکتبی بدون مرز است و مرزهای جغرافیایی اصالت یافته در دنیای امروز مشروعیتی ندارد".
میروند و مردانه برای حفظ اسلام و ایران عزیز سر میدهند اما هیچکس فریادشان را از میان رگهای بریدهی حلقومشان نمیشنود. کجایند آنها که در آشوبهای فتنه، بانگ "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" سر میدادند؟! بیایند ببینند امنیتشان را مدیون خون چه کسانی هستند!
نمیدانم تا به حال گذرت به قطعه ۵۰ بهشت زهرا افتاده است یا نه؟!
گریهها و نالههای ریز ریز مادران و اشکهای چشم همسران و فرزندان شهدای لشگر فاطمیون که روی سنگ مزارهایشان چکیده را دیدهای یا نه؟!
اینان هم غریبند مثل جگرگوشههایشان. دلسوختهاند از زخم زبانهای زیاد. هر وقت گذرت به آنجا افتاد حتما حاجتی بخواه. مستجابالدعوهاند.
نخستین ذبیح مدافع حرم لشگر فاطمیون، مردی از تبار اسماعیل، از شیعیان علی، از فدائیان حسین و سربازان مهدی علیهمالسلام بود.
سالها قبلتر از اسکندریها و حججیها در راه اربابش حسین سر داد.
با شهادتش تیپ فاطمیون دیده شد و بعد از آن به لشگر تبدیل شد.
۱۹ سال بیشتر نداشت. جثه کوچکی داشت. کوچکترین فرد تیپ بود اما دل بزرگی داشت. ابوسهنقطه صدایش میزدند چون هنوز معلوم نبود فرزندی که قرار است چند ماه دیگر پدرش باشد دختر است یا پسر...
تصاویر سر بریدهاش در جعبه که توسط داعش ملعون در فضای مجازی منتشر شد حالم را به شدت دگرگون ساخت. نتوانستم آن را برای شما به اشتراک بگذارم اما داستان دلدادگیاش را حتما بخوانید.
شقایقهای پرپر لشگر فاطمیون خیلی غریبند. کمتر نامهای زیبایشان را میشنویم و به خاطر میسپاریم. "رضا اسماعیلی" یکی از این مردان مرد است. همان جوانمردی که امروز میزبان هفتمین روز ضیافت ماست.
<🌓✨>
بیحیایی؛مدنیست!
دود؛تفریحنیست!
زندگیباسگ؛کلاسنیست!
رابطہبانامحرم؛روشنفکرینیست!
ودرکل؛
بیفرهنگی؛فرهنگنیست!
وخوردنِحقدیگران؛زرنگینیست!
#دوستان_شهدایی
✨
هر چی گشتم زیر گنبد کبود
تو رفاقت کسی مثل تو نبود
#رهبری
#سردار_دلها
#دوستان شهدایی
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
https://eitaa.com/joinchat/213647673C11e13904f3
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
ثواب فعالیت امروزمون رو تقدیم میکنیم به شهید « رضا اسماعیلی »
التماس دعا❤️🌷
شبتون مهدوی🌙✨