سم که داشت کم کم اثر می کرد دستهایت در دست دُردانه ات حسن بود…
بی جان و بی رمق می شدی اما مسیر نگاهت ختم می شد به چشمهای نورانی فرزندت. سامرا، غریبانه در آغوشت گرفت، اما غریب نبودی در آخرین لحظات.
حُسین غریبم اما در غربت بی انتهای صحرای کربلا، در آخرین لحظات حیات، نه مسیر نگاهش به چشمان نورانی علی اصغرش ختم می شد و نه دستانش در دست علی اکبرش گرم و نه آغوش بردارانه عباس بود تا...
#سالروز_شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#سامرا #کربلا
#حسین_غریب_مادر 😔
#ریحانه_مهرپویا ✒️
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷