eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
600 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
67 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺❤🌺❤🌺❤🌺❤🌺 ❤دلنوشته ⭐خدایا تو شهادت را نصیبم کن، خود چگونه شهید شدن را انتخاب خواهم نمود، خدایا تو شهادت را نصیبم کن که خود عشق و عاشقی را به حد اعلای آن خواهم رساند، خدایا آن گونه خواهم بود که تمام وجودم شیفتگی عشق رسیدن به وصال و حضور به درگاهت را گواه بگیرند. ⭐خدای من، از سر تا به پا در خدمت شمایم، تمام وجودم را هدیه می‌کنم، چشمانم، پیشانی و سجده گاهم را، سینه و قلبم را، گلو و حنجره ام را، دهان و زبانم را، دست ها و پاهایم را و جزء جزء بدنم را به ساحت مقدست هدیه خواهم کرد، آنگونه به درگاهت خواهم آمد که عشقم را با تمام وجود خود اعلام کرده باشم. ⭐امّا ای خدا، ای رازدار بندگان شرمگینت، ای آنکه در خلوتخانه ام، در خلوت های شبانه ام تنها تو را می‌طلبیدم، ای آنکه تنها عشق من، مولای من، مرا ببخش. مناجات "دلنوشته یک دانشجوی متالوژی دانشگاه علم و صنعت" 🖍خط مقدم ادامه دارد.... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی دفاع مقدس 🆔️@frontlineIR 🆔️@frontlineIR
آغاز وداع ⚘بهمن سال ۱۳۶۲ در رشته متالوژی دانشگاه علم و صنعت تهران قبول شد با این‌که یک پایش در جبهه بود و یک پایش در دانشگاه اما دانشجوی زرنگ و ممتازی بود. ⚘طبق دست نوشته‌هایش آخرین باری که در تهران است درست در شب سوم شعبان شب تولد امام حسین (ع) به شهید حسین غیاثی که بتازگی به شهادت رسیده بود متوسل می‌شود که از خدا بخواهد او را نیز بطلبد، در آن شب شهید حسین غیاثی را در خواب می‌بیند که به بهمن می‌گوید: زود بیا منتظرت هستیم جایت هم معین و مشخص شده است بهمن سریع از خواب بیدار شده و می‌بیند که هنوز اذان صبح نگفته‌اند و بسرعت رختخواب را رها کرده و مشغول خواندن نماز شب می شود. ⚘دیگر قصه محمدجواد به بی‌قراری‌هایش رسید به آتشفشان‌های عشق که اولین غرش‌های اش را آغاز کرد و ملائکه به‌شدت در رفت‌ و آمد و جنب‌وجوش برای دادن بشارتی دیگر، بازهم دعای عاشقی دیگر در شرف استجابت است. ⚘خواهر بهمن ادامه می دهد آن‌طور که در دفتر خاطراتش نوشته بعد از نماز شب به سراغ تقویم جیبی‌اش می‌رود و ناگهان چشمش به سوم شعبان می‌خورد و آرام زیر لب نجوای السلام علیک یا اباعبدالله سر می‌دهد و قطره‌ای اشک بیانگر تمام احساس اوست از چشمانش بر روی سجاده‌اش می‌چکد. ⚘به قصد خداحافظی از دوستان خانه‌اش را ترک می‌کند و نماز صبح را در منزل اولین دوست خود می‌خوانند و سپس وداع آغاز می شود به‌سرعت بار سفر می‌بندد و راهی دزفول برای اعزام به جبهه می شود. ⚘رفتن به جبهه برایش تازگی نداشت و این کار همیشه او بود اما این‌بار برای تحقق وعده‌ای شیرین بند پوتین را می‌بندد. 🖍خط مقدم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس 🆔️@frontlineIR 🆔️@frontlineIR