eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
593 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
70 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
39.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌~•﷽•~ ❓پرسش: 🔍 نوحه‌ها و اشعار حماسی چه تأثیری در روحیه رزمندگان ایرانی داشت؟ ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
🔍نوحه‌ها و اشعار حماسی چه تأثیری در روحیه رزمندگان ایرانی داشت؟ 📝پاسخ: اگر به مفهوم "شعار" و كاربرد آن در تاریخ اسلام توجه شود، می‌توان به میزان تأثیر آن در روحیه رزمندگان در جبهه‌های نبرد پی برد. كلمه"شعار" را به معنی نشانه كه گروهی از مردم یكدیگر را به وسیله آن بشناسند و ندایی كه در جنگ سر دهند و علامت در جنگ و سفر تعریف كرده‌اند. در علوم اجتماعی "شعار" به معنی فریاد بوده و معنی تحت‌الفظی آن "فریاد جنگ" است. در شعار اغلب احساسات مورد خطاب قرار می‌گیرد و ضربه عاطفی و هیجان اساس كار است. البته این طور نیست كه احساس برخاسته از عقل نباشد، چرا كه احساس قوی و عمیق و شور حاصل از آن، همواره در پشتش یك عقل و شعوری نیز نهفته است و لذا اثر عمیق و طولانی شعارها در احساسات، ناشی از همین مسئله بود و این عقل و شعور نیز خاستگاه دینی و شیعی در رزمندگان ایرانی داشت. در پیشینه تاریخی استفاده از شعار، باید گفت: شعار در اصل عبارت بود از شعرها و نثرهایی كه در جنگ‌ها می‌خواندند. به این معنی كه وقتی افراد به جنگ می‌رفتند، هر دسته‌ای شعار مخصوص به خود را داشت و چون معمولاً در جنگ‌های صدر اسلام نبرد تن به تن بود و افراد با سپر و زره و كلاه‌خود، بدن و صورتشان پوشیده بود و با این هیبت كمتر می‌توانستند یكدیگر را بشناسند، جمله‌ای را انتخاب كرده و در جنگ تكرار می‌كردند تا معلوم شود فلانی جزء فلان لشكر است. در تاریخ جنگ‌های صدر اسلام كه با حضور پیامبر(ص) و سازماندهی و رهبری ایشان بود، شعارها و رجزهایی وجود داشت كه از حیث موضوع، مضمون، نحوه استفاده و موقع و مكان اجرا، شعارهای رزمندگان ایرانی در طول ۸ سال جنگ تحمیلی بسیار به آنها نزدیك ‌است. نوحه‌ها و اشعار رزمندگان ما از نظر كاربرد زمانی و مكانی با یكدیگر تفاوت داشتند. مثلاً شعارهای قبل از عملیات كه نیروهای نظامی مشغول آمادگی و تهیه مقدمات و لوازم مقابله با دشمن بودند، تأثیر زیادی در حفظ نشاط نیروها، تهییج احساسات طبیعی و فطری آنها، بالا بردن میزان استقامت آنان در مواجهه با دشمن، تذكر به سمت و سوی الهی و ایمانی مبارزه و وعده نصرت الهی بود. شعارهایی مثل شعار "الله‌اكبر" را كه رزمندگان در موقع عملیات و در اوج آن بانگ می‌زدند، ما در تاریخ صدر اسلام و دوران پیامبر(ص) نیز داریم، كه این شعار باعث تضعیف روحیه دشمن می‌شد. همچنین شعار "یا فتح یا شهادت" و بدین وسیله می‌خواستند بگویند كه تا سر حد جان ایستاده‌اند و قدمی به عقب بازنخواهند گشت، كه شبیه این شعار را در زمان جنگ تحمیلی رزمندگان ایرانی سر می‌دادند: "جنگ جنگ تا پیروزی" یا "جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان". بنابراین اندازه‌گیری تأثیر نوحه‌ها و اشعار در روحیه رزمندگان ایرانی، با عشق و شور و شعوری كه از خود در شب‌های عملیات و قبل و بعد آن از خود نشان می‌دادند، امكان‌پذیر است و لذا در مقاطع مختلف زمانی و مكانی و شعارهای طرح شده در آن موقعیت، می‌توان به تأثیر بسیار و انكارناپذیر آن در روحیه رزمندگان پی برد. همچنین بعضی از این شعارها را در بازوبندها و پیشانی‌بندهای رزمندگان نیز می‌دیدیم كه موجب تشویق و تهییج آنان می‌شد. 📚منبع:کتاب جنگ ایران و عراق پرسش ها و پاسخ‌ها ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
dastanjebeh56.mp3
6.21M
🎧داستان صوتی"هفتاد و دو ساعت زیر آتش دشمن" 📜برگی از خاطرات آزاده ی جانباز"شریف صابری" ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
🌸 کلام الهی 🌸 به شهید 🌷 وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّـحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿٥٨﴾ و بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد توکل کن، و او را همراه با ستایش تسبیح گوی، و کافی است که او به گناهان بندگانش آگاه باشد. (۵۸) سوره فرقان آیه ۵۸ ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
🌱برشی از یک رویداد🌱 دستهایش را چنان روی گلویم گذاشته و فشار می دهد که مانند گوسفندی که سرش را می برند، برای کشیدن اکسیژن خالصی که با عطری دل انگیز مخلوط شده، روی خاک ها دست و پا می زنم. قصه این دست و پا زدن ها از شربت شهادتی شروع شد که سید بهزاد پدیدار، همان رزمنده ای که اولین طعم حضورش را در دوازده سالگی چشیده بود، در کامم ریخت. قابلمه بزرگی درست از همان قابلمه هایی که نذری محرم را می پزند جلویش گذاشته بود و مدام می گفت. شربت شهادت داریم؛ شربت شهادت. اولین لیوان را بخوری زخمی می شوی، دومی اسیرت می کند و سومین تو را به بزم شهادت دعوت می کند. پررو پررو سه لیوان شربت را پشت سر هم بالا کشیدم. از سن ایچ فقط رنگ زردش را به عاریه گرفته بود و بوی خوشش را. اما انگار آقا سید قطراتی از مِهر و محبت خودش را با شربت آمیخته بود و به جان زائرانِ شهدا می ریخت. اندک اندک جمع مستان رسیدند. یکی می گفت: این آقا سید را از دست نده، حرف هایش خیلی به کارَت می آید. آن دیگری می گفت: این سید را اینطوری نگاهش نکن، یکپارچه صفاست. آقا سید نیاز به شناساندن نداشت، همین که چند دقیقه ای مجاورتش را نصیبت می کردند، محبتش در جانت نشست می کرد درست مانند همانانی که در روایت فتح سید مرتضی آوینی به تصویر کشیده شده بودند. شماره تماسش را خواستم. گفت: بنویس پدیدار. پرسیدم اسم کوچکتان چیست؟ گفت: سید بهزاد. خنده ای مهمان صورتم شد و گفتم: اگر شهید شده بودید می گفتند حتما از آن بچه شمال شهری هایی هستید که هوس جبهه رفتن به سرشان زده بود. خودش هم می خندید و تایید می کرد. شهید سید بهزاد پدیدار. در دو متری آقا سید ایستاده بودم. چشمانم را که کمی مالیدم، مرکز حلقه ای از بچه های گردان حضرت علی اصغر(ع) شده بودم. هر کدامشان مرا به خاطره ای از آن سال های دور مهمان می کردند، حالا فشار دستهایش روی گلویم بیشتر و بیشتر می شد، بغض را می گویم. آقایی که سن و سالش به روزگار سرخوشی های رزمنده ها نمی خورد، مدام می گفت الان برایت خاطره ای می گویم. ابتدای خاطره را شروع می کرد و باقی اش را به اویی که تجربه اش کرده بود می سپرد. دست آخر نامش را هم نگفت. چیزی به نام گذر زمان را حس نمی کردم. فاطمه به سراغم آمد و درِ گوشی گفت: غذایت از دهان افتاد. خودم را جمع و جور کردم و اجازه مرخصی خواستم. نازنین مردی به نام آقای اسدی که دوستانش او را حاج علی خطاب می کنند، پرسید: شام خوردی؟ گفتم: نه ولی بچه ها برایم گرفته اند. از حاج علی قول گرفتم که امشب را مهمان او و دوستانش باشیم. قرارمان شد ساعت ده و نیم شب، کنار مزار شهدای گمنام قرارگاه شهید رستگار. حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
🖋جشن امضاء🖋 📖کتاب های درعا و گنجشک های بابا ✔️با حضور خانواده معظم شهدا 🕓زمان: جمعه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۶:۰۰ 📍مکان: نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ، شبستان اصلی ، راهروی ۱۴ ، غرفه ۱۷ ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
📖خلاصه ای از کتاب 🔷قسمت چهاردهم از زبان دوست شاهرخ در پس هیکل درشت و ظاهر خشنی🥴 که شاهرخ داشت باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسیاری از هم ردیفانش جدا می‌ساخت🥲. هیچگاه ندیدم که در محرم و صفر لب به نجاست های کاباره بزند🤐، ماه رمضان را همیشه روزه می‌گرفت و نماز می‌خواند. یکی از دوستانش میگفت: پدر ومادرش بسیار انسانهای با ایمانی بودند پدرش به لقمه حلال بسیار اهمیت میداد👌. مادرش هم بسیار انسان مقیدی بود، اینها بی تاثیر در اخلاق و رفتار شاهرخ نبود. به سادات و روحانیون بسیار احترام می‌گذاشت. قلبی بسیار رئوف و مهربان داشت😊. هر چه پول داشت خرج دیگران میکرد، هرجایی که میرفتیم هزینه همه را او می‌پرداخت😌. هیچ فقیری را دست خالی رد نمیکرد، هیچگاه سیگار نکشید. فراموش نمیکنم یکبار زمستان بسیار سردی بود🥶، با هم در حال بازگشت به خانه بودیم🚶، پیرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و به شدت از سرما میلرزید🥶. شاهرخ کاپشن🧥 گرانقیمت خودش را به همراه دسته ای اسکناس💸 به آن مرد داد و حرکت کرد، پیرمرد که از خوشحالی نمی‌دانست چه بگوید🥺 مرتب میگفت: جوون خدا عاقبت بخیر کنه🤲. 📍ادامه دارد... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 💐 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
23.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختران انقلاب در مقتل شهید آرمان علی‌وردی 🔸هیات دختران انقلاب در مقتل شهید آرمان علی‌وردی همزمان با ایام شهادت امام صادق (علیه‌السلام) ارسالی از مخاطبان خط مقدم ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا