مدتی بود بلال دیگر اذان نمی گفت...
از قول فاطمه سلام الله علیها به گوش بلال رساندند که دختر پیامبر مایل است صدای موذن رسول اللّٰه را بشنود.
وقت اذان رسید. بلال به احترام صدیقه طاهره با دلی اندوهگین و غمی جانکاه روی مأذنه رفت.
-الله اکبر الله اکبر
اذان بلال، فاطمه را به روزهای حیات پدر برد. با اشک چشم، تب و تاب فقدان رسول خدا را اندکی فرونشاند. شیون و ناله مردم، مدینه را فراگرفت. بلال برای دو بار شهادت داد...
-اشهد انَّ محمداً رسول اللّٰه...
همین که نام محمد (ص) را بر سر مأذنه آورد، فاطمه (س) در اندوه این مصیبت، تاب و توان از دست داد... فغان برآورد و از هوش رفت... اطرافیان گمان بردند فاطمه از دنیا رفته است. به بلال خبر دادند چه بر سر دخت رسول اکرم آمده. بلال اندوهگین شد و از مأذنه پایین آمد.
هنگامی که فاطمه سلام الله علیها به هوش آمد از بلال خواست اذانش را ادامه دهد اما بلال از ایشان طلب کرد معذورش بدارد چون بیم جان ام ابیها را دارد...
🏴پشت آسمان خم شد زير بار اين ماتم
🏴چشم ابر پر نم شد در مصيبت خاتم
منبع: کتاب من لایحضره الفقیه
#پیامبر_صلی_اللّٰه_علیه_و_آله_و_سلم
#من_لا_یحضره_الفقیه
#ام_ابیها #مدینه
#ریحانه_مهرپویا
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷