eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
599 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
67 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرهم واسه چشم ترم میخوام حال دلم بده حرم میخوام حال دلم ، خیلی بده جاموندم از غافله بازم... @frontlineIR
🖇 ✍اربعینامه/قسمت اول: در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی کوله ام 🎒چنان سنگین بود که موقع راه رفتن تعادلم را از دست می دادم و از پشت می افتادم زمین‌.به دور از چشم مادر نایلون بزرگ شکلات و آجیل را از کوله در آوردم و زیر مبل پنهان کردم. به نجف که رسیدیم از دیدن تعداد زائرانی که در پیاده روها خوابیده بودند تعجب کردم‌. با خودم گفتم: خدا را شکر که ما در هتل جا رزرو کردیم. پدر یکی از شاگردان سابق سهامدار هتلی در نجف بود.وارد هتل که شدیم متین به استقبالمان آمد.دلم می خواست زودتر اتاق را تحویل بگیریم و کوله را زمین بگذارم و بخوابم.جویای اتاق که شدیم متین گفت: شرمنده.بابام ایرانه.هتل هم جا نداره. _یعنی چی؟ مگه نگفتی جا حله بیایین؟ _ شرمنده.عراق هم دو سه روزه گرد و غبار و طوفان شن شده خودمم فردا شاید برگردم ایران! هر چی می گفتیم حرف خودش را می زد.کوله را در آوردم و همانجا روی زمین نشستم.طبیعتا باید از دستش عصبانی می شدم اما نمی دانم چرا خنده ام گرفته بود.در نهایت گفتیم لااقل نیمی از وسایل کوله هایمان را اینجا بگذار تا موقع برگشت تحویل بگیریم.قبول کرد و ما بخشی از لباسها و وسایلمان را داخل نایلون ریخته و به خیال اینکه آنها را مرتب داخل کمد می گذارد تحویلش دادیم اما در کمال تعجب دیدیم دریچه ای که شبیه دودکش بود از روی دیوار برداشت و نایلون را روی خاک و سنگها گذاشت.گفتم خب قید لباسها را هم باید بزنیم. نهایتا ما را فرستاد به سوئیتی در شارع الرسول که دوستانمان که زودتر از ما رسیده بودند آنجا مستقر شده بودند.دو تا اتاق بود که خانمها در یک اتاق و آقایان در اتاق دیگر مستقر بودند.من که بدون پیش زمینه قبلی از پیاده روی اربعین و خیلی یکدفعه ای آمده بودم به خودم گفتم : یک امشب را سخت بگذرون عوضش فردا میری کربلا یک هتل خوب! صبح خانمها گفتند: بریم زیارت حضرت علی علیه السلام. سوئیت دو در خروجی داشت و دری که کفشهایمان آنجا بود بسته بود و خانمها گفتند: بدون کفش می ریم! یا خدا...کجا؟ چجوری؟ جمعیت بود که روانه حرم می شد.ما لای جمعیت گیر کردیم و به ناچار برگشتیم. 📌این درس اول بود: رویارویی با اتفاقات غیر منتظره، دور شدن از راحتی و تعلقات و حرکت در راهی متفاوت. 🖤صلی الله علیک یا اباعبدالله🖤 🖋 رستمخانی 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
در این روزهای کرونازده، سخت دلتنگ زیارت صحن و سرای مشهدت هستیم امام رئوفم... دلتنگ راز و نیاز کنار ، گره زدن بند بند دل به ، اشک ریختن پشت دیوار ، آب نوشیدن از ، گوش جان سپردن به نوای ؛ ما دلتنگیم و امیدمان به نگاه مهربان شماست و دعایمان دعای شماست، تعجیل در امر فرج امام زمان (عج) که بدون شک گشایش همه امور در ظهور است. ان شاء الله . اگر شما هم دلتنگ زیارت هستید نام و نام خانوادگی تان را به آیدی زیر ارسال کنید تا دوستان ما در مشهدالرضا نایب الزیاره شما باشند. 🆔 @bentozahra221 . 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷