#شهیده_زینب_کمایی 🌹 💠شهید ۱۴ ساله زینب(میترا) کمایی در سال ۱۳۴۶ در آبادان به دنیا آمد؛ اسم او «میترا» بود؛ وقتی بزرگ شد، از نامش ناراضی بود و آن را به «زینب» تغییر داد. 🟡مادر زينب میگوید: زینب بین بچه هایم از همه سازگار تر بود.از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت.صبور اما زرنگ و فعال بود.زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس وخوردن و بازی باشد دنبال نماز و روز و قرآن بود. زینب دختر بی تفاوتی نبود با اینکه از همه دخترها کوچک تر بود.در همه کارهای مرتبط با انقلاب کمک می‌کرد. سر صف قرآن می‌خواند. با کمونیست ها و مجاهدین خلق جر و بحث می‌کرد. چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شده بود و حتی یکی دوبار هم از آن ها کتک خورده بود. شب اول فروردین سال ۱۳۶۱ زینب چادرش را سر کرد و برای نماز جماعت به مسجد المهدی رفت، چند ساعتی گذشت و زینب به خانه برنگشت، رفتم مسجد، هیچ کس در حیاط وشبستان مسجد نبود به ناچار به کلانتری مراجعه کردیم. روز سوم بود که یکی از دوستان زینب به خانه ما آمد ترسیده بود و مثل بید می‌لرزید. گفت:«منافقین به خانه مان تلفن زدند و گفتند ما زینب کمایی را کشتیم. اگر صدات در بیاید همین بلا را هم سر تو می‌آوریم.»  خانه مان مثل ظهر عاشورا شده بود.آن روز کارگر های ساختمان جنازه زینب را در یکی از بیایان ها پیدا کردند.منافقین زینب را با چادرش خفه کرده بودند تا نفرت شان را از دختر های چادری و انقلابی این طور نشان دهند. 📚منبع: خبر گزاری فارس ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝