✨ #لّحٍـٍـُـُـّـُظَہٍ_ِاَےُ_ٍبّاُ_ُنُـُـُـٌـْـَوُࢪٌ ✨
هدیه به علامه مصباح یزدی 🌹
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
➣➣یکی از لذتهای #شهدا زیارت دستهجمعی #سیدالشهدا(؏) در شبهای جمعهست!
هنیألکم...
#حسین_یکتا
#شهدا
#خط_مقدم🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با هق هق و بدون صدا بغض من شکست
درشهرِ بی هوایِ شما بغض من شکست
از دوری حرم شب و روزم به گریه رفت
هرکس که گفت "کرببلا" بغض من شکست
#يا_اباعبدالله
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شب_جمعه
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
✨ #لّحٍـٍـُـُـّـُظَہٍ_ِاَےُ_ٍبّاُ_ُنُـُـُـٌـْـَوُࢪٌ ✨
هدیه به شهید عماد مغنیه 🌹
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یاابا_صـالح_ادرکنی🌸
همیشہ تو را ڪنار خود ڪم دارم
چشمان تر از بارش شبنم دارم
برگرد بیا ڪه تا نفس تازه ڪنم
هر روز بہ تو نیاز مُبرم دارم
#جمعه_های_انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
این انقلاب، آخرین #مباهلهی ماست با دنیای کفر که ارمغانش، ظهورِ حجتِ حقه. بچهها، ظهور نزدیکه!
#حاج_حسین_یکتا
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
✨ #لّحٍـٍـُـُـّـُظَہٍ_ِاَےُ_ٍبّاُ_ُنُـُـُـٌـْـَوُࢪٌ ✨
تقدیم به شهید مدافع حرم عسگر زمانی
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
◯➢ #ڝــحــیــڣــہ_سـجـآدیـہ 💚
﴿۲. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ..…﴾
⇦ #دشوارۍها بہ ڵطـف تۅ آسـان ڲــردد و ۅسایڵ زندگے و اسـبآبـــ حـیـاټـــــ بہ #رحمت تـۅ فراهم آید و قـۻـآ بہ قدرتـت جڕیـــــان گـیرد ۅ همہ چیز بہ ارادھ تۆ روان شــوڍ…⇨
#فراز_دوم 2⃣
#دعای_هفتم
#خــꫦـــط_مــــ꩸ــقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
#خط_مقدم 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
پیرو آیین مسیح بود، رو کرد به امام و به قصد تمسخر گفت: تو بَقَر هستی! (در زبان عربی به معنی گاو است)، امام فرمودند: نام من #باقر است.
با جسارت ادامه داد: تو فرزند زن آشپزی! امام با آرامش به او پاسخ داد : آشپزی از هنرهای مادرم بود.
باز هم به مادر امام اهانت کرد: مادرت یک زن سیاه چهره و بد دهن بود.
امام باقر فرمودند: اگر حرفت صحیح است خدا مادرم را بیامرزد و اگر نادرست است خدا تو را بیامرزد.
رویارویی با این همه حلم و بردباری، مرد مسیحی را شیفته پیشوای پنجم شیعیان امام محمد بن علی الباقر علیه السلام کرد؛ در نتیجه به دین اسلام گرایش پیدا کرد و #مسلمان شد.
.
#امام_باقر_علیه_السلام
#سالروزولادت 🎊🎉
#باقرالعلوم
#صبر #رجب
#بحارالانوار📗
#ریحانه_مهرپویا ✒️
#خــꫦـــط_مــــ꩸ــقدم
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
شوخ بودن امیر باعث نمی شد به زیاده گویی بیفتد و در لباس خوش صحبتی، بدِ دیگران را بگوید.
خیلی وقت ها گُل انداختن حرف هایش با مادر بعد از اینکه از ماموریت بر می گشت به شب نشینی تا ساعت چهار و پنج صبح تبدیل می شد اما هیچ وقت سمت بدگویی پشت سر دیگران نمی رفت...
برشی از کتاب #هیچ_چیز_مثل_همیشه_نیست زندگینامه #شهید_مدافع_حرم امیر سیاوشی به قلم الهه آخرتی
🌷🌷🌷
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#کتاب
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
✨ #لّحٍـٍـُـُـّـُظَہٍ_ِاَےُ_ٍبّاُ_ُنُـُـُـٌـْـَوُࢪٌ ✨
تقدیم به شهید مدافع حرم محسن حججی🌹
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
➢❞امیرالمؤمنین عليه السلام❝ :
کار اندکے که ادامه اش میدهے از کار بسیارێ که از آن خسته شوی امیدوارکنندھ تر اسټـــــ…
﴿ قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ﴾
حکمت 278 نهج البلاغه↺
#نهج_البلاغه
#حکمت
#دویست_و_هفتاد_و_هشت
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
برشی از کتاب📖
"نیمه پنهان🌙"
#شـــــہیــد_ناصـــــر_ڪاظمے 🌹
سال ۵۶بود همه از امام حرف میزدن ولی من هیچ تصویری از امام تو ذهنم نبود🙁 و من آن چیزهایی که از امام شنیده بودم عاشقش شده بودم در مدرسه بیشتر دبیرها هم هوایم را داشتن، آنها دانشجو بودن و فعال و مذهبی.
سال ۵۵ با معدل ۱۹/۹۴ دیپلمم را گرفتم و همان سال دانشگاه قبول شدم دلم میخواست داروسازی بخوانم یا پزشک👨🏻⚕ شوم و اگر نشد زبان بخوانم کار تحقیقاتی را خیلی دوست داشتم. همان روزهای اول دانشگاه دلم میخواست روی پای خودم بایستم برای همین با پدرم مشغول کار شدم، انقلاب فرهنگی شده بود و دانشگاهها تعطیل شد، کردستان و پاوه هم خیلی شلوغ شده بود، امام گفته بود همه باید به مردم پاوه کمک کنند، من هم دلم میخواست برم ولی پدرم اجازه نمیداد.😥
یک روز یک اعلامیه در دانشگاه دیدم که کوملهها برای سر ناصر کاظمی جایزه گذاشتن دلم میخواست هر طور شده من هم بروم، شنیده بودم خیلی از دخترها آنجا میرون و در مدرسه درس میدن. حرف حرف امام بود دلم میخواست هر طوری هست خودم را آماده کنم هر طوری بود آن سال فارغ التحصیل شدم، آن روزها میگفتند مهم نیست کجا باشی باید ببینی کجا میتوانی خدمت کنی. تابستان🌞 آن سال مدیر ما من را به عنوان مدیر دبیرستان معرفی کرد، شدم مدیر مدرسه دخترانه که دبیرانش همه از من بزرگتر و مرد بودن کم کم شرایط و محیط مدرسه را تغییر دادم و کادر آموزشی را عوض کردم، دوتا از دوستانم را آوردم برای معاونت، یک روز دوست معصومه معاون دبیرستانم آمد مدرسه کلی با هم صحبت کردیم و بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت منیژه من یک برادر دارم پاسداره توی کردستان، اگر اجازه بدی میخواد بیاد باهات حرف بزنه.
آن روز معصومه کلی از او تعریف کرد. درست همانطور بود که میخواستم خوشحال بودم و برای خودم برنامه میریختم. به غرب میرفتم و تدریس میکردم میشوم همسر یک پاسدار.…
#قسمت_اول
#خـــــط_مـقـدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷