تفسیر آیات فوق از انبیا
«١١٠» ﺇِﻧَّﻪُ ﻳَﻌْﻠَﻢُ ﺍﻟْﺠَﻬْﺮَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻘَﻮْﻝِ ﻭَﻳَﻌْﻠَﻢُ ﻣَﺎ ﺗَﻜْﺘُﻤُﻮﻥَ
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻭ، ﻫﻢ ﺳﺨﻦ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ.
«١١١» ﻭَﺇِﻥْ ﺃَﺩْﺭِﻱ ﻟَﻌَﻠَّﻪُ ﻓِﺘْﻨَﺔٌ ﻟَّﻜُﻢْ ﻭَﻣَﺘَﺎﻉٌ ﺇِﻟَﻲ ﺣِﻴﻦٍ
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ، ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ (ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺩﺭ ﻋﺬﺍﺏ) ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﺯﻣﻮﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ (ﻓﺮﺻﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ) ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﺗﺎ ﻣﺪّﺗﻲ ﺩﻳﮕﺮ.
ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ:
ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺗﺤﻘّﻖ ﻭﻋﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﺗﺄﺧﻴﺮﻱ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﻲ ﺧﺒﺮﻱ ﻭﻏﻔﻠﺖ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻃﺒﻖ ﺻﺮﻳﺢ ﺁﻳﻪ ﻱ ﻗﺮﺁﻥ، ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ:
ﺍﻟﻒ: ﺗﺎ ﻫﺮ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻛﻪ ﺧﻠﺎﻓﻜﺎﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ، ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﭘﺮ ﻛﻨﺪ. «ﺍﻧّﻤﺎ ﻧُﻤﻠﻲ ﻟﻬﻢ ﻟﻴﺰﺩﺍﺩﻭﺍ ﺍِﺛﻤﺎ»(٧٦٩) ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ ﺗﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺷﻮﺩ.
ﺏ: ﺧﻄﺎﻛﺎﺭ ﺗﻮﻓﻴﻘﻲ ﺑﻴﺎﺑﺪ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﺪ.
ﺝ: ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻃﻠﺒﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌اعتراف "قاتل" در مترو !!
من هم توی قتل شهید شریکم!
اما دستگیرم نمیکنن!!!😳😭
حتما ببینید
سهم ما از این خون چیه!؟
#حمیدرضا_الداغی
#شهید_غیرت
💢 اخلاص، ویژگی بارز شهید #حججی
🔹یکی از اتفاقاتی که در این روزها افتاد، غوغایی در کشور بود که برای مراسم تشییع شهید بزرگوار، شهید بی سر و بی دست، شهید محسن حججی برگزار شد. دیدید در تهران، اصفهان و مشهد و … چه غوغایی به پا شد.
برای انسان این سوال پیش می آید؛
🔹این شهدا چه کردند که خدا آنها را اینطور عزیز می کند؟
یکی از ویژگی های منحصر به فرد شهید حججی اخلاص ایشان بود. همه کارهایش برای خدا بود.
🔹 یک روحانی بزرگوار تعریف می کند می گوید: من در اصفهان سخنران یک هیئتی هستم که آقای حججی خادم آنجا بود. از ملک آباد هفته ای یک بار برای خدمت به هیئت می آمد. رئیس هیئت تغییر کرد. وقتی شهید حججی آمد گفت: سخت ترین کار هیئت را به من بسپارید. من را جایی بگذارید که هیچ کس مرا نبیند. دوست دارم دیده نشوم.
🔹خداوند گفت دوست دارم دیده شوی. دوست دارم همه عالم تو را ببینند.
اگر زندگی دنیایی انسان همه اش برای خدا باشد، خدا هم همه عالم را بنده او می کند.
🔶حضور علی #حججی، فرزند #شهید محسن حججی در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با رهبر انقلاب
🇮🇷#سربازان_رهبری
#شهیدحججی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام رفیق بامرام🥺
#شهیدحججی
خاطرات #شهید_محسن_حججی🌻
راوے: محمد ناصحے دوست شہید
من بیشتر در ستاد تدوین بودم؛ بیرون از لشکر در مناطق مسکونی. گاهی برای پیگیری کارها میآمدم داخل لشکر. محسن از در پادگان پیاده میرفت سمت زرهی؛ ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود.
گفت : «میخوام ورزش کنم.» فردایش باز بوق زدم که بپر بالا. گفت : «میخوام ورزش کنم.» دفعه بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت : «ممد ناصحی! این ماشین ماله بیت الماله، تو داری باهاش میری موظفی. اگه میخواستن، برای منم ماشین میذاشتن.»
- این ماشین ماله ردهست ، ما که نمیخوایم بریم بیرون.
- آدم تو همین چیزای خُرد مدیون میشه. خوب شدن از همین جاهاست که اگه رعایت نکنی هرچی هم زور بزنی آدم نمیشی!
سرش را از پنجره دزدید.
- آدم با این کارا صم بکم عمی میشه .
- یعنی چی؟!
- یعنی خدا به دهن و گوشِت مهر میزنه و دیگه به راه راست هدایت نمیشی. تلاش هم میکنی، اما نمیشه.
#خاطرات
#شهید_محسن_حججی🪴
#داداش_محسنم♥️
پنجره فولاد تو، جاده ابریشمى است براى ذهن خستگان، تا به تو پیوند خورند....
#پنجره_فولاد
#شهید_محسن_حججی
•[🌹🌱]•
تـــو
همـان شھیـد شاهـدِ
تمـام بۍقـرارۍ هـایۍ…!
#شهید_محسن_حججی💫
#داداش_محسنم♥️
کاشبشهروزیبخونم(:
آمدهامکهبنگرمگریهاماننمیدهد ..
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله♥️
عاشقانه شروع میکنم صبحِ دوست داشتنت را که وجودت شب و روزم را بخیر میکند صبح بخیر
#صبح_بخیر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|