فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت آقا امام جواد(ع) رو به آقا صاحب الزمان تسلیت عرض میکنم😞🖤
🌺زندگی نامه شهید اسماعیل دقایقی🌺
اسماعیل دقایقی درسال ۱۳۳۳ در استان خوزستان و در شهر بهبهان در خانوادهای که به پاکدامنی و التزام به اصول و مبانی اسلام اشتهار داشت به دنیا آمد.
وی پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن این مرحله و اتمام دبیرستان، در سال 1349 در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت. اسماعیل در همین هنرستان با محسن رضائی (فرمانده سابق کل سپاه) آشنا شد.
وی در سال دوم هنرستان که با برپایی جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی مصادف بود ، در اعتصابی هماهنگ شرکت کرد و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان ملعون، که در خیابان 24 متری اهواز نصب شده بود، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی نمود، اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد.
در سال 1353 دوبار (همراه با محسن رضائی و جمعی از دوستانش) به زندان افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه بدنی و عذاب روحی بود، از زندان آزاد شد.
پس از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی «دانشگاه اهواز» قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسبتر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود ، وارد شد.
در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحثهای آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع میکرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش میکرد.
وی در سال 1357 ازدواج کرد و با اوجگیری نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات کارگران شرکت نفت نقش موثر و ارزندهای را عهدهدار بود و در ترور دو تن از افسران شهربانی بهبهان به طور غیرمستقیم شرکت داشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🖤🔌›
هم حسرت ِڪـربلا
و هم درد ِفراق؛
بیچارھ دلـم . .
چہصبرخوبۍدارد! :)
سلام میخوایم به یاد شهید محسن حججی عزیز زیارت عاشورا بخونیم
لطفا در لینک اعلام کنید چندتا میخونید اجرتون با آقا سیدالشهدا
https://harfeto.timefriend.net/16555817241009
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته بودی
که بیایی
چقدر طول کشید😞💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میترسم به چشمت نیام😭
شهید محمدرضا دهقانامیری ۲۶ فروردین ۱۳۷۴ در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد. سن و سالش آنقدر بود که چیز زیادی از جبهه و جنگ به یاد داشته باشد. همه دانستههایش حرفها و خاطراتی بود که از دیگران شنیده بود، اما پرورش و حضور در خانوادهای متدین و معتقد باعث شد تعصب و غیرت خاصی نسبت به اهلبیت و سیدالشهدا(ع) پیدا کند. نمیتوانست ببیند خواهر و مادرش در خانه در امنیت زندگی کنند، اما حرم خواهر سیدالشهدا(ع) مورد حمله دشمنان و متجاوزان قرار بگیرد. سناش کم بود اما دفاع از حرم اهلبیت(ع) را دفاع از ناموس خود میدانست و به همین خاطر راهی دیار عشاق شد و پس از ماهها انتظار سرانجام بهعنوان سرباز مدافع حرم راهی کشور سوریه شد. حدود ۴۰روز عاشقانه ازحرم اهلبیت(ع) دفاع کرد تا سرانجام عصر روز ۲۱ آبان ماه در حالیکه تنها ۲۰ سال داشت به آرزویش که شهادت بود، رسید.
مادرشهید با تعریف روزی که خبر شهادت محمدرضا را آوردند، میگوید: «شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است. آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم. حالت غریبی داشتم، احساس کردم خانه پر از نور است. منبع نور از سوی عکس2 برادر شهیدم که قاب گرفته روی دیوارخانهمان بود. آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است. صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود. به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم. احساس میکردم مهمان داریم. عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند. صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند. وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است. من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.» محمدرضا وصیت کرده بود او را در امامزاده علیاکبر چیذر دفن کنند. مادرش میگوید: «سال گذشته با مهدیه و محمدرضا رفتیم امامزاده علی اکبر(ع). محمدرضا آن روز با اشاره به حیاط امامزاده از ما خواست وقتی شهید شد او را آنجا دفن کنیم. محمدرضا را اول ماه صفر، قربانی سلامتی امام زمان(عج) دادم.» مهدیه تنها خواهر محمدرضا در حالیکه غمگین کنار مادر نشسته است، درباره برادرش میگوید: «مامان و بابا ازکودکی ما را به مراسم مذهبی میبردند. محمدرضا سعی میکرد هرکار درستی که از دستش بر میآید برای دیگران انجام دهد. او درونش را پشت خنده و شوخی پنهان میکرد.
قسمتی از وصیت نامه شهید
"الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون"
صبررا سرلوحه کار
خود قرار دهید و مطمئن باشید که همه از این دنیا خواهند رفت و تنها کسی که باقی می ماند خداوند متعال است،اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک تر است.روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بادا بادا مبارک به همه😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹💙🐬›
•
•
•
#مھدیجان..
بیـراههمیروم!
تـومراسربهراهکن..؛
دوریِتوست،عاملبیچارگیِخلـق..!🕊
•
ڪلـٰامشہید:🌱
زیـارتعـاشورا،رابخـوانیـد؛
حتۍشـدھروزۍیڪبـارزیـرا
بسیـارمہماسٺ📖!
‹ #شہیداحمدمَشلَب ›
#خاطرھ_شـھێـد 🎙♥️
شب اعزا۾ زود رفت خوابید 😴.
مے ترسید صبح خواب بماند .بہ مامانم سپردہ بود زنگ بزند☎️
ساعت ڪوڪ کرد⏰ ، بہ من ھم سفارش کرد کہ بیدارش کنم .
طاقتم طاق شد زدم بہ سیم آخر !…
ڪوڪ ساعت ڕا برداشتم 🔕
موبایلش را از تنظیم زنڰ خاڕج ڪرد۾، باترے تما۾ ساعت ھاے خانہ را در آوردم .
مے خواستم جا بماند…
حدود ساعت سہ خوابم برد😴
بہ این امید کہ از خواب بیدار شد۾ کار از کار گذشتہ باشد .
موقع نماز صبح از خواب پرید ، نقشہ ھایم نقشہ بر آب شد .
خوشحاݪ😃 بود و من ناراحت 😞
لباش هایش را اتو زدم و پوشید و رفتیم خانہ مامانم .
مامانم ناراحت بود، پدرم توۍ خودش بود .
همہ دمۼ بودیم ؛ ولے محسن بر عکس ھمہ ،ھمہ شادو شنگول بود☺️
توۍ این حاݪ شلم شوربای ماجوڪ مے گفت
مے خواستم لہش کنم .🙎🏻♀️
زود ازش خداحافظے کردم و رفتم تو اتاقم🚶🏻♀️
من ماندم و عکس ھاے محسن …🥀
مثݪ افسردہ ھا گوشہ اۍ دراز کشید۾
فقط بہ عکسش کہ روؠ صفحہ گوشے ا۾ بود نگاہ مے کردم 📱
تا صفحہ خاموش میشد دوبارہ روشن مے کردم .
روز ھاۍ سختے بود…💔
ࢪاوے ✍🏼 : ھمسࢪ شہید
#شهید_محسن_حججی
‹👀🖤›
•
•
پیش آقا امام زمان(عج)بودم..
آقا داشت کارامو..
گناهمو
میدید و گریه میکرد..
گفتم:آقا
گفتن:جان آقا...:)
به من نگو آقا بگو بابا
سرمو انداختم پایین
و گفتم:)
بابا شرمندم از گناه
آقا گفتن:
نبینم سرت پایین باشه ها..!
عیب نداره بچه هرکاری کنه...
پای باباش می نویسن💔
می فهمی یعنی چی؟
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
♻️دختر خانوما به این نکته توجه کنند♻️
پسرها بخاطر غیرتی که در وجودشون🎇 هست
هرگز تن به ازدواج با دختری که🔥
عفتشو زیر پا گذاشته و باهاشون دوست شده نمیدن...🚫
انسان ذاتا دنبال بهترین هاست و یک پسر بین دختری که باهاش دوست شده🚫 و دختر با حیایی🦋 که هرگز تن به این رابطه ها نداده، گزینه دوم رو انتخاب خواهد کرد...👌
آدم چیزی که راحت بدست میاره رو نمیخواد(زیاد براش ارزش قائل نیست)
‹🌿🌸›
•
•
شـاید مجــازے باشـه
اما هر ڪلیڪش تو پرونده اعمالمون ثبتـــــ میشــه !
هــر چــے نـوشتیـم، دیـدیــم، شنیدیـم...(:
باید پاسخگو باشیـم رفیق
#حواسمونجمعباشہ!