سالها بعد، زمانی که عکسهایِ لبخندم را دیدی و به احساساتم ایمان آوردی، وقتی گلهای بیخودی و وحشی را چیدی و دستهایت از ارغوانیشان رنگ گرفت، وقتی خورشید را دیدی، به یادم خواهی افتاد که چگونه مرا یک روز بیرحمانه، هنگامی که قلبِ نحیفم روشن بود در باغچه خاک کردی. مرا دوست خواهی داشت، زمانی که به ادراکِ سیب برسی. وقتی که تنها نقشی که از من مانده، عکسهای آلبوم و قلبی خاموش است، احتمالاً دوستم خواهی داشت.
-مرثیه.
May 11