eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
967 عکس
54 ویدیو
48 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تفاوت علم و عرفان 🔺«عرفان» و «علم» و «شناسايى» و «دانايى» فرق واضح دارند 🔸و گويند «علم» در اصل لغت مخصوص به كليات است، 🔹و «معرفت» مخصوص به جزئيات و شخصيات. 🔸و گويند «عارف» باللّه كسى است كه حق را به مشاهده حضوريه بشناسد، 🔹و «عالم» باللّه كسى است كه به براهين فلسفيه علم به حق پيدا كند. 🔸و بعضى گويند علم و عرفان از دو جهت تفاوت دارند: 1️⃣يكى از جهت متعلّق، چنانچه ذكر شد. 2️⃣و ديگر، در «معرفت» سابقه فراموشى و نسيان مأخوذ است، 🔹پس چيزى را كه ابتدائا ادراك به آن متعلق شد، گويند «علم» به او حاصل شد، و چيزى را كه معلوم بوده و نسيان شد و ثانيا مورد ادراك شد، گويند «معرفت» به آن حاصل شد. و عارف را از آن جهت «عارف» گويند كه متذكر اكوان سالفه و نشآت سابقه بر كون ملكى و نشئه طبيعى خود شود. 📚شرح چهل حديث / 621 ‏ 🔺در فرق بين عرفان و علم گفته‏اند: 🔸عارف را از آن جهت عارف مى‏گويند كه عرفان به معناى دانستن بعد از نسيان آنچه مى‏دانست، مى‏باشد. 👈عارف بعد از آنكه به دار طبيعت آمد و حجابات طبيعيه اين دار دنيا را كه جلوى قلبش را گرفته با رياضت رفع كرده و سرادقات نسيان را برداشت، برايش عرفان حاصل مى‏شود. و عارف بعد از آنكه خودش را تهذيب كرد، كينونتهاى سالفه به يادش مى‏آيد. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 116 🔺و بالجمله گفتيم: عرفان و علم از دو جهت فرق دارند، 🔸يكى اينكه معرفت آن است كه انسان شخص خارجى را بداند، گرچه نداند كه كدام مفهوم بر او صادق است، ولى علم آن است كه كلى من حيث هو كلى را بداند ولى مصداق كلى را به عين شهود نديده باشد. 🔹عرفان مانند اين است كه شخصى شكر را بخورد بدون اينكه اسمش را بداند؛ كامش شيرين مى‏شود اگر چه اسمش را ندانسته است، و علم مثل اين است كه شكر را بداند و اسمش را در ياد داشته باشد و مفهوم چيزى را كه ريز است و حلاوت دارد بداند، ولى خودش را نديده باشد. 🔸و به عبارت ديگر: مثل آن است كه كسى خواب ديده باشد و بيدار شود و بداند كه چه خوابى ديده و آن را تصور كند، اين علم است كه فقط مفهوم ببيند، ولى عرفان آن‏ است كه آن واقعه خواب را كه شخص اول ديده بود بالمشاهدة العينيه ببيند. ❇️و ديگر اينكه: عرفان بعد از نسيان است و چون شخص، مراتب نزولى خود را- در قوس نزولى- بعد از نسيان متذكر شود او را عارف گويند. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 119 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 3️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️هستی شناسی دینی 🔺در دین اسلام، هستی شناسی خاصی مستبطن است. 🔸به این دلیل می گوییم مُستبطن است که دین مثل یک علم نیست که از جایی شروع کند و با مقدماتی به نتایجی برسد. ولی می توانیم بگوییم در دین گزاره هایی معطوف به حقایق هستی شناسانه داریم؛ 🔹فعلاً به آن هستی شناسی نظام مند دینی دست پیدا نکرده ایم. بعضی گفته اند به اجمال دست پیدا کرده ایم؛ ولی اینکه آشکارا بتوانیم بگوییم چیست و مستندش کنیم، هنوز نمی توانیم. 🔸بعضی از هستی شناسی هایی که در دین اسلام آمده، با ادیان دیگر مشترک است و بعضی ویژه اسلام است. این بخش اختصاصی را دو گونه می توان توضیح داد: یکی اینکه بگوییم دین کمال یافته چیزهایی را بیان کرده است که دیگران نگفته اند؛ دوم اینکه چه بسا بعضی چیزها در دین اصلی بوده، ولی تحریف شده است. 🔹از سوی دیگر یک بستر عقلانی خاصی هم بر این هستی شناسی حاکم است که برای ما مهم است؛ به این معنا که متناقض سخن نمی گوید. در متون دینی هم به صراحت آمده است که هیچ تهافت و اختلافی در دین نیست. 🔸بستر دینی ما، بستر خاصی است و در آن گزاره هایی هست که به خوبی نشان می دهد دین اوّلاً دارای یک هستی شناسی منظم، یعنی بی اختلاف است؛ ثانیاً ناظر به حقایق واقعی است. 🔹همچنین نه تنها بین دو گزاره دینی در سطح خودشان تناقض وجود ندارد، بلکه بین لوازم هستی شناسی یک گزاره دینی و گزاره دیگر نیز تهافت و تناقضی نیست. همچنین این هستی شناسی با انگیزه خاصی، مثلاً هدایت عرضه شده است، بدون اینکه سهم واقع نمایی آن کم رنگ شود. حتی تحلیل های عقلانی خاصی در متون دینی آمده است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🗓 تاریخ: 1398/08/25 ⏱ زمان: 4 دقیقه 📥 حجم: 3 مگابایت —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 بیانات اخلاقی، استاد فلاح شیروانی 🗓 تاریخ جلسه: 1397/07/14 ⏱ زمان: 3 دقیقه 📥 حجم: 2 مگابایت —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 ، 🌺امام علی ع 🔺ما ذَلَّ مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ الْفِكْرَ 🔸آنکه اندیشه را نیکو کند به ذلت نمی افتد. ❇️برداشت اول 🔸اگر نیک اندیشیدیم و حق تفکر را ادا کردیم. دچار ذلت های مسیرهای غلط نمی شویم. مسیر غلط ذلت آفرین است. 👈زمانی که متوجه می شویم مسیر غلط است، احساس ذلت می کنیم. 🔸اگر نیک اندیشیدیم و حق تفکر را ادا کردیم، دچار ذلت مسیر غلط نمی شویم. 🔹ثمره نیک و کافی و مؤثر نیندیشیدن، آشفته کاری و منفعلانه و اقتضائی عمل کردن است. 🔸این حیات شیعی امروز که این همه عرض و طول پیدا کرده است واقعا حق فکر کردن را ادا کردیم و خوب در موردش فکر کرده ایم؟ ⚠️اگر حق تفکر را ادا نکردیم پس در ذلت باید غوطه ور باشیم ذلت چیست؟ اف ای تی اف، بیست سی، ... در ذلت غوطه ور باشیم! ❇️برداشت دوم 🔸نیک اندیشی قطعا به عزت منتهی می شود. نیک اندیش در عزت غوطه ور است. 🔹نیک، در برداشت اول صفت روشی و کمی بود، اینجا صفت محتوایی است. 🔸کسی که نیک اندیش است، مثبت نگر است، تفکر این آدم برای او به عزت تبدیل می شود. ✅یعنی انسانِ نیک اندیشه، زندگی اش به عزت منتهی می شود. اصلا نیک اندیش، همین الان در عزت است. حدیث داریم که آدم بد اخلاق دشمن اش همیشه همراهش است! نیک اندیش همین الان در بهشت است. 🔸به حول الهی، عزت به دست خود ما است با نیک اندیشی. 🌷منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن***منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن 🌸ما رأیت الاجمیلا... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
4️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 1️⃣روش فلسفی 🔺فلسفه از حیث روش در واقع به کارگیری کارکردهای مختلف عقل است. 🔸روش استدلالی، انتقالی یکی از کارکرد های عقل است که در آن با یک سبک ویژه از چیزی که برای ما معلوم است منتقل می شویم به چیزی که برای ما معلوم نیست. 🔹ما انواع کارکردها برای عقل می توانیم در نظر بگیریم، تعبیر و توصیف، تحلیل، انسجام دهی و ساختارسازی، همه ی این ها کار عقل است و در فلسفه ی ما از این کارکردهای عقل هم بهره جسته می شود. حتی عقل شهودی هم به کار گرفته می شود. 🔸منظور از عقل شهودی کشف و مکاشفه نیست. عقل شهودی یعنی برخورد مستقیم قوه عاقله با محکی معقول های ثانی فلسفی است. 🔹کارکردهای عقل خیلی گسترده است و فقط عقل انتقالی استدلالی نیست. و روش در فلسفه ی اسلامی استفاده از قوه ی عاقله با همه ی این کارکرد ها است. به تدریج فلاسفه اسلامی متوجه شدند که باید نوعی بهره گیری از روش های دیگر را هم داشته باشند. مثلا روش شهودی عرفانی، روش نقلی؛ 🔸کاملا فلاسفه ی ما مانند ملاصدرا و شیخ اشراق واقف بودند که از این روش ها به نحو خام نمی شود در فلسفه استفاده کرد. اینطور نیست که اگر عرفا به لجاظ شهودی چیزی یافتند، این تبدیل به فلسفه شود. یک روندی می خواهد تا تبدیل به محصول عقلی و فلسفه بشود و این در فلسفه ی صدرا انجام گرفته است. 🔹در فضای نقلی چگونه باید گزاره های نقلی تبدیل بشود به فلسفه؟ روندی می خواهد که بخش هایی کار شده است و بخش هایی در ابهام است، 🔸مثلا ما برای پاسخگویی به بسیاری از مسائل فقه حکومتی مبانی فقهی نداریم، ولی فرض کنید مانند حضرت امام و امثال این بزرگواران بواسطه شمّ فقاهتی در میدان عمل می کنند. یعنی روند استدلال های فقه حکومتی خیلی روشن نیست. انسان به حسب تلاش های فراوانی که در فقه می کند، در قرآن می کند و در روایات می کند، در فضای فقه اسلامی یک شمی پیدا می کند و می تواند بگوید که باید این کار را کرد. ولی این به درد دانش نمی خورد. 🔹روند حرکت از گزاره های نقلی به سمت فلسفه حدودی مطرح است و حدود زیادی واضح نیست. این روند چگونه باید طی شود که یک محصول نقلی تبدیل بشود به محصول عقلی فلسفی و به عنوان فلسفه قابل عرضه باشد. فلاسفه ی ما به تدریج این ها را جدی گرفتند و این ها را آورده اند. 🔸روش تجربی، فلاسفه ما با روش تجربی چه برخوردی کردند، مثلا ابن سینا در آثارش با روش تجربی چه برخوردی کرده است؟ این ها در دقت های فلسفی ما بوده است گرچه مدون و منظم نبوده است. 👈پس از حیث روش فلسفه ی اسلامی مبتنی است بر روش عقلی با این توضیحاتی که عرض کردم. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
5️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 2️⃣موضوع 🔺از حیث موضوع یا محتوا یا مسائل، فلسفه ی اسلامی بر روی واقعیت بما هی واقعیت کار می کند. 🔸یعنی فلاسفه ی اسلامی مطالعات معرفت شناسی را جزء فلسفه نمی دانند. پیش از فلسفه می دانند. به عبارتی فلسفه ی اسلامی بعد از نفی سفسطه شروع می شود و درگیری مستقیم فلسفه ی اسلامی با متن سفسطه است، یا به سفسطه می گراید یا از سفسطه جدا می شود. اگر از سفسطه جدا شد، فلسفه می گوید که الان آغاز کار من است. فلسفه ی اسلامی این گونه است. 🔹پس متعلَّق فلسفه ی اسلامی ادراک نیست. ادراک از آن جهت که یک واقعیتی است از واقعیت های عالم مورد مطالعه فیلسوفان اسلامی هست. 🔸ولی در غرب به تدریج گفتند که فلسفه یعنی ادراک شناسی. علت مطرح شدن شبهات حاد معرفت شناسی، در واقع عدم فهم ابعاد هستی شناسی بود. 🔹چطور ما ادراک می کنیم؟ ابصار و دیدن چطور اتفاق می افتد. وقتی روند ابصار پیچیده می شود، سر از انکار خود این ادراک در می آورد. پدیده های فراوانی در معرفت شناسی اینگونه بوده است. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
6️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 3️⃣هدف 🔺هدف در فلسفه ی اسلامی کشف واقعیت است. 🔻مقایسه ای بین فلسفه ی اسلامی و کلام اسلامی. ❓آیا همچنان که هدف فلسفه ی اسلامی، کشف واقعیت است، هدف و انگیزه ی فیلسوف مسلمان هم ضرورتا باید همین کشف واقع باشد؟ 👈این پرسش اساسی است که مرز بین فلسفه و کلام را مشخص می کند. 🔸انسان وقتی که با روش عقلی به سمت مطالعه ی واقعیت رفت. ممکن است انواع انگیزه ها و اهداف او را وادار به این روند کرده اباشد. 🔹گاهی از اوقات انگیزه های فردی باعث این کار می شود. گاهی از اوقات انگیزه های خانوادگی باعث این کار می شود. 🔸الان شما اگر زندگی بسیاری از فلاسفه ی اسلامی یا غیر اسلامی را نگاه بکنید چرا به طرف فلسفه غرب رفته است؟ کاوش که می کنید می بینید که به خاطر یک شکست روحی سنگینی بود که در زندگی خورده است. یعنی آن زمینه شده است برای این گرایش. 🔹گاهی از اوقات انگیزه های سیاسی، اجتماعی، و گاهی از اوقات انگیزه های دینی باعث می شود که انسان به طرف گفتارهای فلسفی برود. ❓سؤال این است که آیا این پشت صحنه ها به فلسفی بودنِ فلسفه ضرر می زند یا خیر؟ 🔸اصل سؤال در همین نکته نهفته شده است. عده ای فکر می کنندکه واقعا ضرر می زند. پیش زمینه ها و انگیزه های قبلی به هویت فلسفه ضرر می زند و این یک بانگ بلندی بود که در فضای غرب پیچید و انعکاسش چند برابر آنچه که در غرب بود در فضاهای داخلی اتفاق افتاد. 🔹همان طور که توضیح دادم، انگیزه های متعددی ممکن است انسان را وادار به گفتار فلسفی کند ولی عجیب است که همه اش متمرکز است روی انگیزه های دینی. 🔸یعنی طوری جا انداخته اند برای فضاهای دانشی که اگر شما واقعل می خواهید فیلسوفانه فکر کنید، باید انگیزه های دینی کنار برود. یعنی اینطور جا می افتاد که اگر شما واقعا می خواهید کشف واقع بکنید باید دینتان را کنار بگذارید. یعنی اگر کسی نماز می خواند و روزه می گرفت و آداب شرعی را رعایت می کرد، نمی توانست اندیشه های فلسفی داشته باشد. شما با این نحو زندگی صاحب اندیشه های کلامی هستید. ⚠️الان خیلی ها می گویند که فلسفه ی اسلامی نداریم و این کلام است که شما به فلسفه نسبت می دهید. ⁉️چرا؟ برای اینکه فلاسفه ی اسلامی با انگیزه های دینی این مباحث را مطرح کردند. معنای این سخن این است که برای اینکه یک اندیشه ی فلسفی شکل بگیرد، افزون بر اینکه هدف گفتار باید فقط کشف واقع باشد، هدف گوینده هم باید همین باشد و هیچ انگیزه ی دیگری نداشته باشد. و عچیب است که آن شدت هجمه به سمت پشت صحنه های دینی هدایت شده است! با اینکه انواع اندیشه های سیاسی و ماده گرایی و ... می تواند تأثیر گذار باشد. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac