فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅قویترین سرباز امام زمان عج کیست؟!!
👤استاد شجاعی
#ظهور
#امام_زمان
#ولایت_فقیه
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
4_5926750372478584677.mp3
6.12M
نجوا با #امام_زمان عجل الله فرجه
#امام_زمان ...💚
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
🍃 بسم رب شهدا والصدیقین 🍃
#خاطره
محمدرضا خیلی هیئتی بود و حضورش در مراسم ها و مجالس اهل بیت علیهم السلام ترک نمی شد.
همین هم باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنوی اش عمیق تر و شوق شهادت در او ریشه دار شود.
مدرسه که بود اغلب شبها در هیئت دانش آموزیشان می ماند و به کارهای اجرایی علاقه مند بود.
شب های محرم در یک شب، به چند هیئت و مسجد می رفت و استفاده می کرد.
گاهی هم برای آخرین مجلسی که قصد رفتن داشت، می گشت تا جایی پیدا کند که شام می دهند!! با اینکه می توانست به خانه رود ولی روی این قضیه اصرار داشت؛ می گفت: "غذای #هیئت یه چیز دیگه ست"
🔺به روایت تعدادی از بستگان شهید بزرگوار
▪️شهدا_هیئتی_بودند
▪️مقید_به_حفظ_ارزشها_در_هیئت
▪️مجالس_اهل_بیت_را_زنده_نگه_میداشتند
▪️هم_شور_هم_شعور
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#ابـــووصــال ✨
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
#حاج_حسین_یکتا:
خواهر من! برادر من!
اگه امام زمان علیهالسلام
یه گوشه چشم نگاهت کنه،
کارِت کاره، بارِت باره!
بعدش تو فقط
بشین کنار جوی، گذر ایام ببین...
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
#پس_زمینه🌼
#حسین_آرام_جانم♥️
#کربلا...🔸
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
#پروفایل🍁
#دخترانه🌈
#مذهبی✨
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
#پروفایل🍁
#پسرانه🏵
#مذهبی✨
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
#پروفایل🍁
#عاشقانه_دونفره💑
#مذهبی✨
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
❤️...رمان...❤️ #از_روزی_که_رفتی #قسمت22 خانواده ی رویا را خوب میشناخت، اگر قبول هم میکردند شرایط س
❤️...رمان...❤️
#از_روزی_که_رفتی
#قسمت23
دخترک را دید که این پا و آن پا میکند، انگار منتظر کسیاست. به رویای
هر شبش نگاه کرد:
_الان برمیگردم عزیزم!
رویا با لبخند نرمی سر تکان داد و به سمت خواهرش چرخید و به
صحبت با او مشغول گشت. مَرد برخاست و به رها نزدیک شد.
-دنبال کی میگردی؟
رها نفس عمیقی کشید و دستش را روی قلبش گذاشت. چند ثانیه مکث
کرد و گفت:
_دنبال مادرتون میگشتم!
-حتی تو صورت اونم نگاه نکردی؟! اونم نمیشناسی؟! اگه من متوجه
نمیشدم میخواستی چیکار کنی؟
_خدا هوامو داره. شام حاضره لطفاً تا سرد نشده مهمونا رو دعوت کنید!
رها به آشپزخانه رفت و صدای همسرش را شنید که مهمانها را برای شام
دعوت میکند. ظرفهای میوه و شربت بود که روی میزها گذاشته شد و
هر کس ظرف غذایی کشید و مشغول شد. رها ظرفها را جمع کرد و
نشست. در آن میان گاهی ظرف غذایی را برای شام پُر میکرد. تازه
ظرفهای میوه را شسته بود و خشک کرده بود که صدایی شنید:
_خانم بیا بچه رو بگیر، تمیزش کن، شامشو بده!
رها به در آشپزخانه نگاه کرد. پسرک پنج سالهای تمام صورتش را کثیف
کرده بود. به سمتش رفت و او را در آغوش کشید. متوجه شد مردی که او
را آورده بود، رفته است. صورت پسربچه را شست، دستای کوچکش را هم
شست و با حوله خشک کرد و روی میز درون آشپزخانه نشاندش. پسرک
ریز نقشی بود با چهرهای دوستداشتنی!
_اسمت چیه آقا کوچولو؟
-من کوچولو نیستم، اسمم احسانه!
چهرهی رها در هم رفت. احسان... باز هم احسان!
احسان کوچک فکر کرد از حرف اوست که چهره در هم کشیده است
❤️ادامه دارد ...
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️