#حکایت
🍃آتش از کجا در خانه ام افتاد؟🍂
ظالمی, هیزم فقیران را به قیمت بسیار ارزان میخرید و آن را به قیمت بسیار گران به ثروتمندان می فروخت.
پسرمرد دانایی او را نصیحت کرد و گفت :((به مردم ظلم مکن که نفرین آنها تو را نابود خواهد کرد… ))ظالم از نصیحت پیرمرد دانا رنجید و توجهی نکرد و به ظلم خود ادامه داد تا اینکه شبی آتش در انبار هیزمش افتاد و سایر دارایی اش هم سوخت.
اتفاقا هنگام آتش سوزی همان پیرمرد دانا از آنجا گذشت و ظالم را دید که به دوستان خود میگفت :((نمیدانم این آتشاز کجا در خانه من افتاد؟))
پیرمرد دانا گفت :((از دل فقیران و آه درویشان))
#گلستان_سعدی
🍁نقل از کتاب حکایت نامه به نگارش حسین معلم🍂
🍀 @G_IRANI