eitaa logo
𝐡𝐨𝐥𝐲 𝐰𝐚𝐫 | جــهاد
266 دنبال‌کننده
713 عکس
342 ویدیو
8 فایل
-بسم الله گفتند بنویس، برای اُجرَتش؛ نمی دانستند ما گمنام و جهادی کار می کنیم! اینجا هم دنبالمون کنید: https://rubika.ir/jahaad_tabeiin
مشاهده در ایتا
دانلود
یه بار از دور دیدمش شونه هاش میلرزید .. وقتی بهش نزدیک شدم، دستاشو گرفتم بغلش کردم :)) هق هق گریه هاش شدید تر شد این بار تو آغوشم مثله یه ماهی موقع خفه شدن میلرزید . کی میتونست باهاش اینکار رو کرده باشه؟ کی به خودش جرئت داد به رفیق من کمتر از گل بگه؟ ازش پرسیدم جواب نداد و بیشتر لرزید ، بارها پرسیدم ..تو همون وضع اروم گفت : +تو نمیدونم چیشد که چشام سیاهی رفت دنیا تاریک شد برام وقتی فهمیدم من ازردمش ولی خودم هیچگاه متوجه اش نشدم ! ولی اون میدونست من دارم میرم؟ اون میدونست ؟ نه!! چون هیچوقت به خودش اجازه نداد حتی بپرسه حالت چطوره .. باید میرفتم برای همیشه به جاده بی انتهای زندگی خودم ؛ من تنها بودم از ازل :) ولی .. اون مثل من نبود . اون نباید تنها میشد .. یعنی بودن من هم بی فایده بود فردی که هیچ گاه بودنش تاثیری رو هیچکش نزاشت .