🌸راوی _گمنام ۳۱۳🌸
دوستی هاکه نباید به تفاهم سنی حتماختم شود این دوستی هاراکه می گویم بر دوستی های جنس مخالف نیست
دوستی هایی رامی گویم که بوی معنویت،بوی خداوبوی بی ریاحی وخالصانه وَ.....درآخر بوی وصل شدن ودل کندن ازدیوارهای تهی دنیارابدهد مثل دوستی من باشما ای توکه سجده گاهت ازنوع سجده گاه نواهای عاشقانه ازبوی حسین رامی دهد عقل مجهولم رابه سوی تو دراز کردم دستم رابگیر
#شهید_ابراهیم_هادی
🌸راوی _گمنام ۳۱۳🌸
شهداوزخمی هاهمه درکف کانال افتاده بودند ابراهیم بوسه ای ازجنس عشق برپیشانی هرکدام ازبچه ها می زد اماجمله ای راکه زیرلب برای شهداومجروحان به زبان می اورد هیچ یک نمی توانستند بشنوند که ابراهیم چه می گفت اما چهره نورانی ،حضورش ،زیرلب سخن گفتنش نورتجلی بود ک مجروحان راآرام می کرد دستانش راکه برسرشهدامی گذاشت وبوسه ای برپیشانی آنهامی گذاشت می گفت سلام من رابه مادرگمنام دوجهان فاطمه زهرابرسانید به بانوبگویید برای گمنامی مادعاکند
برسرمجروحان که دست می کشید وبوسه ای برپیشانی شان می گفت این تشنگی واین زخم هارامدیون اباعبدالله الحسین باشید که پایتان رادرعرصه ای گذاشته اید که هرکسی لیاقت این ارج راندارد دردل تک تک بچه ها (مجروحان)نوریمن وامیدمی انداخت امادیگر نتوانست تاب وطاقت تشنگی بچه هاراببیندمشک هارابرداشت که برای بچه هاآب بیاورد یکی ازبچه هاگفت تشنگی مافدای سرت ابراهیم بودنت ارامش یمن ووجودماست اماعده ای ازبچه ها ارام وبی جان می گفتند تشنه ام تشنه ام یااباعبدالله وبادستهایشان اشاره می کردند ک ابراهیم کانال راترک نکند وابراهیم که رفت رفت ودیگر نشانی ازاو نیافتند من یقین دارم آن لحظه ای که ابراهیم زیرلب آرام ازشهدامی طلبید که ازحضرت زهرا برای گمنامی اش دعاکند حضرت زهرا آنجابود وفرمودابراهیم جان دعایت به حق ک برآورده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم ، میزان آلودگی آب نباتی که به زمین افتاده را زیر میکروسکوپ ببینید !
فکر نکنید با یک فوت کردن تمیز و قابل خوردن میشود.
میخوام با این کلیپ بگم
بی تفاوت نباشیم
جامعه مون هم اگر کثیف بشه و
حیا و بی غیرتی فراوان بشه
دیگه به راحتی پاک نمیشه
تا نوجوان هامون پاک هستند از فرصت استفاده کنیم و
حیا و عفت و غیرت به آنها آموزش دهیم.انشالله
سلام علیکم ، میگفت از شوره زار کنار ده مقداری نمک تمیز جمع کرده ، در خورجین گذاشته و قصد داشت نمکها را برای فروش به شهر ببرد!
آماده که میشد عیالش پرسید چه میکنی ؟! گفت بار نمکی جمع کرده و به بازار میبرم که بفروشم و متاعی فراهم کنم ،
عیالش گفت : بگو ان شاءالله!!
گفت : ان شاءالله دیگر برای چیست ؟! نمک را که جمع کرده و در خورجین گذاشته و بر خر بسته ام ، خر رهوار و خوبی هم دارم ، خودم هم آماده ی حرکت هستم ، مشتری نمک هم در بازار فراوان است و پول خوبی بابت آن میدهند!!
عیال سکوت کرد و مرد افسار به دست راه افتاد ، در میانه ی راه از پل کوچک روی رودخانه که رد شد و کمی فاصله گرفت ، بارانی کم کم شروع به باریدن کرد و دقایقی بعد چنان شدت گرفت که بار نمک همه با آب باران حل شده و از بین رفت! مرد ناچار رو به سمت ده گذاشته و قصد برگشت کرد ، باران شدیدی که در حال بارش بود با رعد و برقهای شدیدی همراه شد چنان که خر بینوا از ترس رَمیده ، فرار کرده و به رودخانه افتاد!! مرد بینوا که خر و خورجین و نمک خود را از دست داده بود همچون موش آب کشیده به سمت خانه روان بود! در کنار جاده نهر کوچکی بود که آب باران را به رودخانه میرساند مرد در نزدیکیهای ده لغزیده و به درون نهر افتاد و به سختی خود را بیرون کشید اما گیوه ها و توبره ی غذایش را در نهر جا گذاشت! پشت در که رسید و در زد عیالش که منتظر برگشت سریع او نبود با صدای بلند داد زد کیه ؟! و مرد درمانده بلندتر از او پاسخ داد : ان شاءالله منم!
ان شاءالله نمکها را باران برد! ان شاءالله خر را رودخانه برد! ان شاءالله گیوه ها و توبره ام را آب نهر برد! ان شاءالله در را باز کن که ان شاءالله وارد شوم! از سرما یخ زدم!
#انشالله امروز همه امور بر وفق مرادتان بوده و باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 سلام علیکم ، کلیپ ویژه
🔴 فلسفه سحر و جادو در قران
👌 حتما حتما ببینید
👤 استاد سعید عزیزی
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت چهل و نهم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
... سطل آب که به من رسید سرباز کابل بدست هم بالای سرم ایستاده بود ، لبهایم را به لبه سطل چسباندم و به حالت مکیدن کمی آب به دهان بردم اما جراحت گلویم اجازه نمیداد براحتی آن را فرو ببرم ، هنوز در فکر این بودم که چکار باید بکنم که ضربه ی سنگین کابلی که بر کمر برهنه و مجروحم نشست تکلیفم را روشن کرد سطل را رها کرده و به همان جرعه آبی که در دهان داشتم اکتفا کردم ، سقا که به سمت دیگران رفت من آبی را که در دهان داشتم کم کم قورت دادم و... آب دادن به اسرا حدود نیم ساعت طول کشید هر چند که گمان نمیکنم هیچیک از اسیران در آن روز سیراب شده باشند ، بساط آب که جمع شد سرباز آبرسان سطلهایش را جمع کرد در جعبه ی تانکر گذاشت ، سوار شد و تانکر حرکت کرد ، تانکر آب که از ما فاصله گرفت و دور شد بلافاصله اولین کامیون با دو سرباز مسلح در قسمت عقب و یک سرباز مسلح در کنار راننده به سمت ما آمده و در محل تانکر آب متوقف شد ، ملازم کریم با خشم و غضب و نعره کنان اعلام کرد که همه اسرا ستون به ستون برخاسته و سوار کامیونها شوند ، بعد به مترجم گفت که به اسرا تفهیم کن ، مترجم که گویا فکر میکرد که باید خشم و نعره زنی کریم را هم تقلید کرده و به اسرا منتقل کند با تندی و عصبانیت دستور کریم را اجرا کرد بعد به اسرای نشسته در ستون اول برپا داده و آنها را به سمت کامیون هدایت کرد هنوز نفر آخر از ستون اول بپا نخواسته بود که به ستون دوم برپا داد و با داد و هوار و گاه مشت و لگد اسرا را به جلو میبرد و سوار بر کامیون میکرد ، اسیر مترجم فقط در همین چند دقیقه چنان خوش خدمتی و خوش رقصی کرد که به دستور ملازم کریم به کابل مجهز شد و عملأ در جبهه مقابل اسرا ایستاده و به سربازان عراقی پیوست ! ارتفاع کامیونها زیاد بود و بیشتر اسرا به دلیل ضعف ناشی از گشنگی و تشنگی یا مجروحیت و بیماری نمیتوانستند براحتی سوار کامیون شوند اما ناگزیر باید سوار میشدند گاه دست و بازوی اسرای سالمتر و گاه ضربات کابل سرباز عراقی یا مترجم ایرانی یاریگر و محرک اسرای ناتوان شده ، سوار شدنشان را تسهیل کرده و تسریع میبخشیدند ! ...
ادامه دارد....
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت پنجاهم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
... در هر کامیون تقریبأ بیست اسیر سوار میشد ، با تکمیل ظرفیت هر کامیون ، سربازان مسلح آن هم سوار شده و کامیون به توقفگاه اولیه ی خود باز میگشت ، بلافاصله نیز کامیون دیگری جای او را میگرفت ، اما ظاهرأ سوار کردن اسرا بیش از زمان پیشبینی شده ی عراقیها وقت میبرد و ضربات کابل و فشار سربازان هم نمیتوانست آنقدر به کار سرعت دهد که عقب افتادگی برنامه های نامعلوم آنها را جبران کند !! شاید به همین دلیل بود که ملازم کریم چند نفر داوطلب دیگر را به یاری مترجمِ به آنها پیوسته فرا خواند و خیلی برایم درد آور و تأسف برانگیز بود وقتی که دیدم بیش از ده نفر برای اینکار داوطلب شدند!! البته ملازم کریم فقط سه نفر از آنها را انتخاب کرده و با خارج کردن آنها از صف سایر اسرا ، آنها را در کنار خود نگه داشت و سپس مانند دیوانگان با سر و صدا و اشاره دستها دو کامیون دیگر را هم فرا خواند و مقرر کرد که در هر مرحله بصورت همزمان سه کامیون بارگیری شوند !! تا رسیدن کامیونها کریم سه مترجم جدید را هم با کابل تجهیز کرده و از آنها خواست با کمک سربازان عراقی ، هرچه زودتر اسرا را سوار بر کامیونها کرده و مهیای حرکت شوند ، کامیون سوم که در محل مورد نظر توقف کرد من هم جزء کسانی بودم که باید سوار میشدم ، با کمک چند نفر از اسیران تا پای کامیون رفتم اما نه خود توان سوار شدن داشتم و نه اسرای دیگر توانی برای بالا بردنم! ضربات کابل سرباز عراقی که بر پیکرم و کابل مترجم ایرانی که بر جسم و روحم نواخته میشد هم کاری از پیش نبرد ناگزیر کریم خود مداخله کرد ، همچون دیوی خشمگین ، فریاد کنان خودش را به من رساند و با زدن چندین ضربه کابل ، تَه مانده ی توانی را هم اگر بود از من گرفت بگونه ای که بر زمین افتاده و دیگر نای حرکت نداشتم ، اما کریم دست بردار نبود تا اینکه خدا باز هم به یاریم آمد چند نفر از اسیران سالم باز هم ایثار کرده و خود را بین من و کریم حائل کردند ، و همینطور که کابل در دست کریم میچرخید و بر تن و جانشان فرود میآمد ، مرا از زمین بلند کرده و دو اسیر دیگر هم از بالا بازوانم را گرفته و به درون کامیون کشاندند...
ادامه دارد...
بین الطلوعین فاصله زمانی از طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع آفتاب است که حدود یک ساعت و نیم طول میکشد.
انسان اگر در این ساعات بیدار بماند و ذکر خاصی را که در اعمال این ساعات آمده بخواند، از زیانهای مالی و از دست دادن اصل سرمایه درامان خواهد بود.
(خصال، جلد 2، صفحه 622 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 249، حدیث 11)
♥️͜͡🥀
بیناینآشفتگیهابیشترحسمیکنم
جایخالیکسیرادرجهاناینروزها..(:
سلام امام زمانم💞
سلام آرزوی دوچشمانم😍
♥️¦⇠#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
#سه_شنبه_های_مهدوی🌱
#گاه_عاشقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عاقبت افرادی که برای #امام_زمان ارواحنا فداه کار می کنند ؟
🎙حجتالاسلام و المسلمین#جعفر_ناصری
از امام صادق، علیه السلام، روایت شده که فرمودند: هر کس چهل روز صبح هنگام، دعاى عهد را بخواند از یاران قائم ما است و اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را در زمان ظهور از قبر بیرون مى آورد که در خدمت حضرت باشد. خداوند به هر کلمه اى از این دعا هزار حسنه عطا فرماید و هزار گناه محو مى نماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراهِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَهِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَهَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَهِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ وَالْغُرَّهَ الْحَمیدَهَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَهٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ.
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
هدایت شده از گاه عاشقے
♥️✨
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️
#امام_زمان
استادپناهیانمیگن
هدفمارسیدنبهجاییاست
کهبتونیمبهراحتیاز"راحتی"
بگذریم..🌱!'
وقت نماز
التماس دعا