eitaa logo
گاه عاشقے
125 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
5 فایل
﷽ سلام خیلی خوش اومدید ✨🌱 @gahe_ashegi خوشحال میشم پیشنهاد ، انتقاد و نظراتتون رو با ما مطرح کنید . @takladani
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت پنجاه و نهم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری ... در همین افکار بودم که یکی از اتوبوسها از ما سبقت گرفت و من که تازه خود را جمع کرده و بسختی به جای خود روی صندلی برگشته و نشسته بودم ، متوجه یک بشکه فلزی در بوفه آن شدم بدون اینکه به عقب برگردم به همسفران خود گفتم که یک نفر ببیند در بوفه ی اتوبوس بشکه آبی هست یا نه ؟! یکی از اسرا که ظاهرأ از قبل متوجه بشکه شده بود بلافاصله با لهجه شیرین دزفولی گفت که بله یک بشکه پر از آب هست!! شنیدن یک لهجه آشنا در آن لحظات چقدر برایم آرامش بخش بود!! با توکل به خدا دل به دریا زده ، بزحمت سرپا ایستادم و رو به سرباز مسلح گفتم که اسرا تشنه اند و به آب احتیاج دارند!! به سرباز کابل بدست اشاره کرد و گفت به او بگو!! او هم بدون اینکه بلند شود یا به سمت من برگردد گفت بشین !! گفتم بعضی از اسرا مجروح و بعضی بیمارند اگر آب نخورند ممکن است در این هوای گرم شهید شوند !! تا این را گفتم مثل دیوی تنوره کشان از جا بلند شد ، به سمت من برگشت و با عصبانیت آمیخته با تحقیر و تمسخر گفت شهید ؟! مگر مجوسها هم شهید میشوند ؟! شما کافرید ! هر کس از شما بمیرد به جهنم میرود!! گفتم ما کافر و مجوس نیستیم ، ما مسلمان هستیم و شیعه و فقط خدا میداند چه کسی به بهشت میرود و چه کسی به جهنم!! گفت اگر ننشینی با کابل تو را خواهم زد ، گفتم اگر بزنی اجازه میدهی اسرا آب بردارند ؟! تأیید کرد و من گفتم بزن!! کابلهای اول و دوم که بر سر و تنم نشست دوباره به فضای بین دو صندلی پناه بردم ، راننده که گویا کمی بیشتر از دو سرباز خصلت انسانی داشت گفت که بگو بروند آب بردارند و من در همان حالت و در حالی که صدایم به سختی از گلو خارج میشد فریاد زدم : راننده اجازه داده که یکی برود آب بیاورد و به بقیه بدهد ، سرباز کابل بدست هم مرا رها کرد و نشست ، من هم خود را به روی صندلی کشانده و نشستم ، یکی از اسرای سالمتر از بقیه بلند شد و به سمت بوفه ی اتوبوس رفته با یک پارچ پلاستیکی پر از آب و یک لیوان آلومینیومی دسته دار برگشت ، با چند بار پر کردن پارچ به همه اسرای اتوبوس آب داد ، آبی که هر چند مثل چای داغ بود و نوشیدنش لذتی نداشت اما میتوانست با تأمین بخشی از آب از دست رفته بدن اسرا توان و تاب آوری آنها را بیشتر کند!!.... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوکوهه سلام شهدا سلام عاشقان خدا جاتون خالی در دوکوهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یعنی ...❣ تپشِ قلبِ زمان💗 درهوسِ دیدنِ تـ😍ـو کہ و زمین،❣ گلشنِ اسرار شود🌺 سلام آرزویِ زمین و زمان❣ 🌸
♡ صبح که میشود دنبال اتفاقات خوب بگرد دنبال آدم های خوبی که حال خوبت رو با لبخند هاشون به روزگارت سنجاق کنی ... یک روز خوب ،اتفاق نمی افته ساخته میشه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان کاروان دیشب یه خانم از آمریکای جنوبی اومده بود تو کلبه نیایش نشسته بودیم دیدم خانمم کناریم به سختی فارسی صحبت میکنند پرسیدم گفتن بله ایرانی نیستن عاشق راهیان هست و هرسال هر جور شده میان صبح رفتم پیشش و یه صحبتی با هم داشتیم و فیلم گرفتم برا شما هم گذاشتم گاه عاشقی تمام لحظه هامون و عاشقانه کرده @gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺السلام علی المهدی😍😍 ✅ یه کار زیبا رو باهم ببینیم
36.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در حال و هوای غروب دو کوهه
هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی! @gahe_ashegi
اول داستان اتوبوس
از وقتی داستان شهید معماریان و مادرش رو خوندم دلم می خواست برم قم دیدن مادر و زبارت مزار شهید دنبال یه آشنا تو قم بودم که راهنماییم کنه تا اینکه سفر دوکوهه اتفاق افتاد و روزی و قسمت شد مسول گفتن دو تا مسافر هم از قم همراه میشن به قم که رسیدیم دو مسافر سوار شده و یکیشون که از اقوام دوستانم بود شروع کرد به پخش صبحانه به شوخی گفتم نیامده خادمی رو شروع کردی 😊 برای نماز ظهر که پیاده شدیم و نماز رو خوندیم موقع سوار اتوبوس رفتم سمتش و گفتم شما ساکن قم هستید بله ؟! گفت بله گفتم درمورد سه‌ید معماریان و اینکه منزل شان کجاست میدونید گفت بله اما دقیق نمیدونم اسم شما چیه ؟! گفت اسم و فامیل شما چیه ؟! گفتم فامیلی م که سخته حالا میگم اما فکر نکنم یاد بگیری همه مشکل دارند با گفتنش ، تکلدانی هستم. گفتم وااای نه اصلا سخت نیست من یه دوست به همین اسم داشتم شما رو دیدم چهره ات برام آشنا اومد گمونم سما خواهر دوستم باشی گفتم کجا بوده ابن دوستت و برای چه دوره ای هست گفت دوران دبیرستان تو مدرسه شهرری که الان اسمش یادم نیست گفتم مکتب زینب؟!گفت آره همون بود گفتم قبل از اون هم دبیرستان فولاد گفت آره گفتم پس خودم هستم نه خواهرم اما من شما رو نمیشناسم 🙈 یکم نشونی و بیان خاطرات کم کم یکدیگر رو شناختیم و ایشون گفت البته که من از اول شما رو شناختم چون شکل همون دوران هستی 😄 شهید معماریان دو دوست رو بعد از بیست و پنج سال به هم رساند. انشالله قسمت بشه با هم بریم مزار شهید .
ساده‌انگاریه فکر کنیم جنگ ترکیبی تموم شده و این مسمومیت ربطی به اغتشاشات اخیر نداره فقط ای کاش دولت و حاکمیت یک ماه بی اعتنا به این مشکل نمی‌بود و خودش کارو دست میگرفت تا وضع به اینجا نرسه که مثل داستان مهسا امینی رسانه‌ها سواستفاده کنن و موضوع رو تصاحب بکنن. متاسفانه دولت همیشه تو رسانه عقبه کانال خبری آفتاب پرس👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/334364869C80dbc19b4a
سومین شب مستقر شدنمان در دوکوهه هست و پشت در بسته ی حسینیه حاج همت نشسته ام تا باز شود راستش خادمین گفتند بسته است اما من گفتم شما سه شبه میگین بسته و اما میروم باز است خادمین شهدا شیفت شب در میان خلوت شب و پست شبانه هواسشان به همه چیز هست و از دور که می‌بینند صدا می‌زنند سلام کجا می‌روید و شب اول می‌گویم سلام حسینیه حاج همت می‌گویند بسته است گوش می‌کنم و در کلبه نیایش مقداری خلوت میکنم تا ساعت نزدیک پنج شود و میاییم حسینیه باز هست و در شب دوم می‌گویند سلام کجا می‌روی و می‌گوییم حسینیه حاج همت و باز می‌گویند بسته است می‌گویم دیشب این ساعت رفتم باز بود و امشب هم که شب سوم جواب دادم و اما چند دقیقه ماندم پپشت در بسته کنار شهید گمنام . #راهیان_نور #حسینیه_حاج_همت #شهیدگمنام #گاه_عاشقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا ابا صالح المهدی عج السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع السلام عليکم جمیعا و رحمه‌الله و برکاته
♡ پیرو راه حسیـنـیـم و پــریشــان حــسـن همه گویند به ما بی سر و سـامان حسن... در دل مــادرمــان فــاطمه جــایی داریم از عنایات حسن نــان و نــوایـی داریــم... ✋💚 "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌وَرَحْمَةُ اللّهِ‌وَبَرَكاتُهُ" 🍃 🌱
خادمی شهدا فقط یک پلاک حک شده روی سینه یا یک طی و جارو کشیدن وچوب پر گرفتن به دست نیست ! خادمی شهدا یک #تفکر است ... ما باید جسممان روحمان زندگيمان رنگ و بوی #شهدا را به خود بگیرد #راهیان_نور #گاه_عاشقی ➖➖➖➖➖➖➖➖ @gahe_ashegi