السلام علیک یااباصالح المهدی عج
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
السلام عليکم جمیعا و رحمهالله و برکاته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب خوبم...♥️✋
قلبم فقط براے
حسـینبن فاطمه است..
مجنون کربلای
حسـین بن فاطمه است..
این آتشی که در
جـگرم شعله میکشد..
ازبرکت نگاه
حسـینبنفاطمه است
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ
بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ
اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ
وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ
الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
#صبحتون_حسینی
@gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواد برم حرم
یه هفته اونجا بمونم
....😰
7.43M
#خصوصی
فقط برای کانال و گروه های خودمون پویش و ختم قرآن
خواهشا جای دیگه صادر نشه
اسم استاد رو اگه میدونید جایی گفته نشه
استاد اجازه دادن فقط برای گروه های خودمون ضبط کنیم
ممنونم از همکاریتون⚘️🙏☝️
@gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨اقدام عجیب وبیشرمانه ی مدیر کوروش مال در همراهی با عمله های سه دلاری جنبش ولنگاری.
🔻برای شما هم سواله که با وجود نگهبان جلوی درب کورش مال چرا وضعیت داخل اینقدر افتضاح هست؟!
♨️برای پاسخ این سوال، دوربین مخفی رو «تا انتها» ببینید 👆👆
سالروزشهادت مدافع حرم
#سیدرضاطاهر
سید رضا عاشق ولایت بود و علاقه ی زیادی به مقام معظم رهبری داشت و خود را با افتخار، سرباز آقا می دانستند
فرازی از وصیت نامه
🌷شهید سید رضا طاهر🌷
حال که زعامت این کشتی پر تلاطم به دستان با کفایت رهبر عزیزتر از جانم افتاده وایشان نیز به حق آن را سکانداری نموده ایشان را در این امر یاری کنید تا بار دیگر علی تنها نماند .
پنجشنبه و یاد شهدا روح مطهر ایشان و شهدا راباصلوات شاد کنید
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#شهدا
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت هفتاد و یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
... راهروی ورودی ساختمان سه متر عرض داشت و در میانه ساختمان واقع شده بود از هر سمت آن دو راهرو به سمت شمال و دو راهرو به سمت جنوب منشعب میشد که عرض هر یک از این راهروها دو متر بود در انتهای هر کدام از این راهروها شش چشمه توالت در یک ردیف و در کنار راهرویی به عرض دو متر ساخته شده بود ، در مجموعه توالتها و با وجود پیشبینی و تعبیه ی لوله های آب و فاضلاب جای سنگهای روشویی خالی بود ، در بالای هر مجموعه از توالتها و در محل تلاقی دیوار با سقف دو دستگاه هواکش برقی خاموش و ظاهرأ از کار افتاده با ابعاد چهل سانتیمتر بر روی دریچه هایی با همین ابعاد که در میانه ی آن چند شمش فولادی کار گذاشته بودند نصب شده بود در حد فاصل راهروی اصلی تا توالتها و در هر سمت از راهروها هفت سلول قرار داشت که عرض هرکدام از آنها دو و نیم متر ، طولشان سه متر و ارتفاعشان حدود چهار متر بود هریک از سلولها دربی فلزی با عرضی حدود یک متر و ارتفاعی حدود دو متر داشت که در وسط عرض سلول بوده و به سمت داخل آن باز میشد ، روی هر یک از درها یک دریچه ده در بیست سانتیمتر تعبیه شده بود که فقط از سمت راهرو امکان باز شدن داشت ، در میانه ی ارتفاع هر یک از دربها دو حلقه ی فلزی محکم وجود داشت که یک قفل آویز در آن قرار گرفته و قفل شده بود ، بالای درب هر سلول و در فاصله بیست سانتیمتری از سقف هم یک روزنه ی چهل در چهل سانتیمتر بود که یک شبکه فلزی محکم از شمش فولادی در وسط آن کار گذاشته بودند ، در داخل سلولها چراغ روشنایی نبود و تنها منبع روشنایی ساختمان ردیف چراغهای حبابیِ کم نوری بود که در مقابل درب هر سلول و در سطح موازی با روزنه های بالای دربها از سقف راهرو آویزان بود و بخشی از نور آن از همان روزنه به داخل سلول نفوذ میکرد ، هوا در آن فصل به خودی خود گرم و مرطوب بود و قرار گرفتن بیش از هزار و دویست نفر در ساختمانی که تنها روزنه ی تبادل هوای آن تهویه های خاموش توالتها بود فضای داخل ساختمان را بشدت سنگین و آلوده کرده و تنفس را واقعأ مشکل میساخت ، میدانستم وضعیت هوای درون سلولها از هوای راهرو بدتر است و اسرای درون آنها شرایط سختتری دارند اما جز دعا و استغاثه به درگاه خدا کار دیگری از من ساخته نبود ....
ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼#السلام_علیک_یا_اباصالح_مهدی_عج_ادرکنی
🌼عاقبت وقت خوش
💠ديدار مهدی (عج) ميرسد
🌼پرتو رخشنده
💠رخسار مهدی (عج ) ميرسد
🌼ميشود دنيا همه
💠عـدل و صفـا و يکدلی
🌼وقت فيض از نعمت
💠بسيار مهدی (عج) ميرسد
#الّلهُـمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
@gahe_ashegi
زمان راهپیمایی اربعین اعلام شد
👤 کمیته فرهنگی و آموزشی ستاد مرکزی اربعین:
🔺 عملیات اربعین سال ۱۴۰۲ از اول ماه صفر (۲۷ مردادماه) آغاز میشود و تا ۲۵ صفر (۲۰ شهریورماه) ادامه خواهد داشت.
🔹مواکب عراقی از دهم ماه صفر خدمترسانی خود را آغاز میکنند. تصمیم ستاد اربعین این شد که از اول ماه صفر تا ۲۵ ماه صفر عملیات اجرایی اربعین آغاز شود.
@gahe_ashegi
1_1861354433.mp3
8.21M
میگفت:
حاجی وقتی عاشق امام زمان بشی
دیگه هیچ گناھی بهت حالنمیده...💔
صوت قرائت #دعای_عهد
@gahe_ashegi
دیدنِعڪسهـــاےشمابهانهاست!
دلمــــان
شهادت
میخواهد ..
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
لبخند شهدا روزیمون بشه صلوات
#اللهم_صلی_علی_محمدوال_محمدوعجل_فرجهم
@gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اشتباه کردم به دولت آقای رئیسی رای دادم.!
🔹این حرف بعضی از مردم است...
🔸حالا این کلیپ را ببینید بعدش قضاوت کنید.
✔️یادتون نره #انتشار
@gahe_ashegi
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت هفتاد و دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
.... تصمیم گرفتم دوباره برخاسته و به سمت توالتها بروم ، فکر میکردم شاید بتوانم از دریچه ی هواکشها زمان را تشخیص دهم ، بزحمت و با تکیه بر دیوار ایستادم ، دست بر دیوار گرفته و با کشیدن پاهایم بر زمین به سمت توالتها روان شدم ، رد خون ، خونابه و چرک دست و پایم بر زمین و دیوار میماند! آنقدر درد داشتم که تفکیک آنها در سامانه ی عصبیم ممکن نبود نمیدانستم کدام ناحیه درد بیشتری دارد!! درد در همه وجودم میپیچید! بالاخره به توالتهای راهروی شمالی رسیدم ، با توجه به ارتفاع سقف ، ابعاد روزنه و قطر دیوار ، نمیشد آسمان را دید!! اما پرتوهای نوری که از روزنه ی تهویه ها به درون میتابید را نشانه ی سپیده دم گرفتم و برای ادای نماز صبح به محل خود بازگشتم ، صدای ناله و همهمه نامفهوم اسرای درون سلولها بیشتر شده بود اما هیچ فریادرسی نبود! به آرامی و با تکیه بر دیوار نشستم و به سمت قبله چرخیدم ، با دستان زخمی و آلوده ، بر خاکی که بر کف سیمانی راهرو نشسته بود تیمم کردم! وقتی دست بر پیشانی کشیدم احساس کردم یکی از تاولهایی که بر سمت راست سر و پیشانیم بود ترکید!! بخشی از پوست سوخته ی پیشانیم کنده شد و آب تاول بر صورت و گونه ام جاری شد !! سوزشی تا عمق وجودم دوید! اما سعی کردم آرام باشم و خود را به خدا بسپارم تا بتوانم نمازم را ادا کنم ، خودم را جمع و جور کردم ، سعی کردم شانه ام به دیوار باشد تا در خلال نماز به زمین نیفتم و از حالت نماز خارج نشوم ، نیت کردم و وارد نماز شدم !! الله اکبر ... نماز را با رکوع و سجود اشاره ای و تعقیبات مختصری خواندم ، چند مجروح دیگری هم که در راهرو بودند هر یک متناسب با وضعیت جسمی خود در حال ادای نماز بودند ، خدا را شکر کردم ، دیدن این حد از عشق به خدا و پایبندی به نماز در بین نوجوانان و جوانانی که در بدترین وضعیت روحی و جسمی بودند آنهم در آن شرایط جهنمی !! به آدم دلگرمی و قوت قلب میداد... ناله ها و همهمه ی اسرا در بعضی از سلولها جای خود را به فریاد داده بود!! فریادهایی مبهم اما دلخراش !!...
. ادامه دارد....