eitaa logo
گاه عاشقے
125 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
5 فایل
﷽ سلام خیلی خوش اومدید ✨🌱 @gahe_ashegi خوشحال میشم پیشنهاد ، انتقاد و نظراتتون رو با ما مطرح کنید . @takladani
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح که بیدار شدی لبخند بزن... تو نمیدانی روز قبل چه بر آدم ها گذشته؛ اما شاید همین لبخندِتو ، حالِ دلی را خوب کند @gahe_ashegi
آقای حاج حسین اسکندری🌷: 🌸 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز پنجشنبه شانزدهم آذر و بیست و سوم جمادی الاول و نیز عاقبت شما و منتسبین محترم به خیر ، روزگارتان منور به نور هدایت و رحمت الهی و متبرک به برکات آل‌الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین باشد ان‌شاءالله. 📿 ذکر روز پنجشنبه: یکصد مرتبه : 💐 لااله الاالله الملک الحق المبین💐 ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ روزی که بی عزای تو سر شد حرام شد با گریه بر حسین، جهانم به کام شد می‌رفت ردّ شود ز سرم مرغ بخت، که در روضه‌ی تو دید نشسته‌ام، به دام شد در بزم فیض، تا که شوم مست از طهور عشق این کاسه‌های چشم تَرَم همچو جام شد ای آنکه نیست جز تو دلیلی برای اشک شکر خدا که پای تو اشکم مدام شد «رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد» نذرش قبول چون که جوانش، غلام شد نوكر نوشت : عمریست که بر درش تمنا داریم خاریم و سری میان گلها داریم والله تمام آبروی خود را از نوکری حسین زهرا (س) داریم ... صلي الله عليك يا سیدنا المظلوم يا اباعبدالله الحســــين 🌸🌷🌺🌹 *اللهم اجعَلنیٖ وَ المُتَلَقّیٖ هٰذِهِ الرِّسٰالةِ و جَمیٖعِ المؤمنینِ وَ المؤمِناتِ و المسلِمینِ و المُسلماتِ وَ مَنْ لَهُ حَقٌّ عَلَیَّ وَ مَنْ قَلَّدَنیٖ الدُّعاءَ فی دِرعِکَ الحَصینَةَ الَتیٖ تَجعَلُ فیهٰا مَن تَشاءُ و أَنزِلْ عَلَینا مِنَ السَماءَ ماءََ غَدَقأََ طَهوُرأََ وَ مِدْرارأ وَ صَلِّی اللهُمَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ و عَلیٰ آلِهِ الطَّیبین الطّاهِرین .* 🌸🌷🌺🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ هرکس از خدا ترسید خدا همه چیز را او می‌ترساند 🖤 و هرکس از خدا نترسید خدا او را از همه چیز می‌ترساند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهید : 🌴 خدایا ! وقتی انسان این بچه‌های بسیجی را می‌بیند كه با چه اطمینانی از بهشت و دوزخ سخن می‌گویند ، از خودش شرمنده می‌شود. آن‌ وقت ما چطور خود را روشنفكر بدانیم و این واژه را با خود حمل كنیم ؟ به قول اماممان ، امروز این مردمند كه چراغ راه روشنفكرانند. ما تازه ادعا داریم كه می‌خواهیم مسائل مردم را حل كنیم. مسائل خودت را حل كن ، مسائل مردم پیشكشت ! پس چرا ما به خود مغروریم ؟ آخر چه داریم ؟ ذره‌ای از صفا و خلوص این مردم ، ای برادر ، برای من و تو كتابی است كه تا آخر عمر هم نخواهیم توانست كه بخوانیم. خدایا ! چه كنم ؟ چرا من نمی‌توانم مانند این مردم عاشق باشم ؟ عاشق تو . عشقی كه منتهای آمال من است...🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ شب جمعه هوایی حرم می‌شود دلی که پر می‌زند برایت اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُم اَلسلامُ علی الحُسین    وعلی علی بن الحُسین      وَعلی اُولاد الـحسین        وعَلی اصحاب الحسین @gahe_ashegi
419.2K
خاطرات آزادگی قسمت صد و چهل و نهم
گاه عاشقے
#قصه_خاطرات_آزادگی قسمت یکصد و چهل و هشتم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بد
قسمت یکصد و چهل و نهم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری .... تصمیم گرفتم به جای مناجاتهای پراکنده یا سرگرم کردن خود با مرور خاطرات ، نماز شب بخوانم ، نوافل شب و شفع را کامل اما با اشاره‌ی سر و چشم خواندم ، درد قفسه‌ی سینه‌ام از دایره‌ی تحمل خارج شده بود ، با این حال معتقد بودم دردی را که نمیشود چاره کرد باید با آن کنار آمد ، دوباره به نیت اقامه‌ی یک رکعت نماز وتر تکبیرة‌الاحرامی گفته و به خدا پیوستم!! نماز وترم کمی طولانی شد اما حال خوشم در آن وضعیت و اتصال به سرچشمه‌ی صبر و قدرت همچنان مرا با خود میبرد در اواخر قنوت نماز بودم و در حال دعا و طلب استغفار برای مؤمنین و ذوی‌الحقوق خود که صدای پاهایی که از پشت سر به من نزدیک میشدند را شنیدم ، از اینکه صاحبان آن صدا نگذارند نمازم را به پایان برسانم نگران شدم قنوت را رها کرده سر به رکوع خم کرده و برآوردم و باز همان حرکت را دو بار دیگر به نیت سجده‌ی اول و دوم تکرار کردم !!! در حالی که احساس میکردم دو نفر دقیقأ پشت سرم ایستاده‌اند!!! مشغول ادای تشهد و سلام بودم که گرمای پاشش مایعی را بر سر و بدن خود حس کردم و در پی آن بوی تند و زننده‌ی ادرار و خنده‌های مستانه و شیطانی دو نفری که گرچه آنها را ندیدم اما مطمئن شدم که خمیس و صباح بودند ، قبل از اینکه بتوانم برگردم و واکنشی نشان دهم ضربه‌ی کف پایی که به پشت سر و گردنم اصابت کرد مرا با صورت نقش بر زمین کرده و کاملأ گیج نمود!! بعد هم دو پایی که برای چند دقیقه با پوتین نظامی بر روی کمرم ایستاده و امکان هر حرکتی را از من سلب کرد ، چند دقیقه بعد آن دو نفر بی هیچ کلام و حرفی صحنه را ترک کرده و مرا باز هم با خدای خود تنها گذاشتند!! در آن لحظه فقط یک چیز از خدا خواستم و آن اینکه به من امکان و قدرت گریستن و تخلیه‌ی فشارهای عصبی را عطا کند و چه زود اجابت شد این خواسته!! به گونه‌ای که برای اولین بار در آن چند روز و در حالی که همچنان بر زمین افتاده بودم صدای گریه‌ام به هق‌هق بلند گردیده و از چشمان خشکیده‌ام سیل اشک روان شد ، آنقدر گریه کردم که حسرت چند روز گذشته جبران ، دلم سبک و گلویم از بغض تلنبار شده رها گردید!! از جسارت خمیس و صباح خیلی ناراحت شده بودم! اما چه میشد کرد در آن شرایط ؟! و به چه کسی جز خدا میشد شکایت برد ؟!! با خود گفتم : رشته ای بر گردنم افکنده دوست / می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست / رشته بر گردن نه از بی مهری است / رشته‌ی عشق است و بر گردن نکوست/ ادامه دارد...
اخطار⚠️ اینجا رسانه تصمیم می‌گیرد..! @gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقای حاج حسین اسکندری🌷: 🌺 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز جمعه هفدهم آذر و بیست و چهارم جمادی الاول و نیز عاقبت شما و منتسبین محترم به خیر ، روزگارتان منور به نور هدایت و رحمت الهی و متبرک به برکات آل‌الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین باشد ان‌شاءالله. 📿 ذکر روز جمعه : یکصد مرتبه : 💐 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐 ☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️ بیمار عشق تکیه به دارو نمیزند شیعه به جز علی به کسی رو نمیزند آدم هبوط کرد که همسایه‌اش شود یعنی بهشت با نجفش مو نمیزند حق با علی است در همه احوال پس خدا هر جا علی است حرف ترازو نمیزند تعظیم می‌کنم به نجف صبح و ظهر و شام قلبم خدا گواه‌است که بی او نمیزند آیینه دار غیرت هر کس که مرتضی‌است از تنگنای حـادثه زانـو نمیزند یک تن نگفت در وسط کوچه‌ها کسی در پیش مـرد لطمه به بانـو نمیزند این روزها پرستوی مجروح مرتضی از درد شـانه، شـانه به گیسو نمیزند نوكرنوشت: فـاطـمـه جـان همسایه‌ها به مجلـس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو زهـرا مرا ببخش که نگذاشت غـربتم یک خـتـم باشکــوه بگـیـرم بـرای تـو صلي الله عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان 🌹 🌸🌷🌺🌹 *اللهم اجعَلنیٖ وَ المُتَلَقّیٖ هٰذِهِ الرِّسٰالةِ و جَمیٖعِ المؤمنینِ وَ المؤمِناتِ و المسلِمینِ و المُسلماتِ وَ مَنْ لَهُ حَقٌّ عَلَیَّ وَ مَنْ قَلَّدَنیٖ الدُّعاءَ فی دِرعِکَ الحَصینَةَ الَتیٖ تَجعَلُ فیهٰا مَن تَشاءُ و أَنزِلْ عَلَینا مِنَ السَماءَ ماءََ غَدَقأََ طَهوُرأََ وَ مِدْرارأ وَ صَلِّی اللهُمَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ و عَلیٰ آلِهِ الطَّیبین الطّاهِرین .* 🌸🌷🌺🌹
430.1K
خاطرات آزادگی قسمت صد و پنجاه م
گاه عاشقے
#قصه_خاطرات_آزادگی قسمت یکصد و چهل و نهم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدس
قسمت صد و پنجاهم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری .... پس جای هیچ گله و شکایتی باقی نمیماند! به هر ترتیبی بود نشستم و گر چه سر تا پایم آلوده و نجس شده بود ! اما برای خلاصی از لکه‌ی نجاست و خباثتی که آن دو انسان‌نما روی زمین بر جای گذاشته بودند یکی دو متر به سمت درب ساختمان جابجا شدم ، بشدت دچار ضعف و سرگیجه شده و خستگی و بیخوابی بر من غالب شده بودند!! رو به قبله شانه‌ام را به دیوار تکیه دادم و سرم را نیز !! در همان حال تلاش کردم که چرتی زده و قوایی تجدید نمایم!! اما گویا چرت کوتاه من به خواب تبدیل شد و زمانی بیدار شدم که ساعتی از وقت نماز صبح هم گذشته و گرگ و میش صبحگاهی بود!! تلاش کردم هوشیار بمانم ، از اینکه قصد اقامه‌ی نماز با آن آلودگیها را داشتم شرمنده بوده و احساس سرافکندگی میکردم اما هیچ راه جایگزین و چاره‌ی دیگری هم نداشتم ! پس با همان وضعیت و بسان وعده‌های پیشین تیمم کرده و نماز صبح را بجا آوردم ، درد قفسه‌ی سینه و سرگیجه‌ی ناشی از ضعف و ضربه‌ی پای خمیس به پشت سرم توان پرداختن به تعقیبات نماز در حالت نشسته را از من سلب کرده بود! به موازات دیوار دراز کشیدم بطوری که کف پاهایم رو به قبله بود ، آنچه را توانستم از تعقیبات نماز ، ادعیه و زیاراتِ روز ، در همان حال خواندم ، تشنگی و درد بر من غالب شده بود و حضور روح در جسمم از استمرار به تناوب رسیده بود! با توجه به اینکه جریان آب ساختمان  برابر خواست ملازم مهند باز بود ، امیدوار بودم به محض باز شدن درب ساختمان جرعه‌ای آب به من برسد و همین امید به من قدرت میداد که تسلیم مرگ نشوم!! هنوز چند دقیقه‌ای به طلوع آفتاب باقی بود که سر و صدایی از سمت ساختمان مجاور به گوشم رسید ، به زحمت ولی خیلی سریع نشسته ، به دیوار تکیه داده و روی به سمت منشأ صدا گرداندم! خمیس و دار و دسته‌ی عراقی و ایرانی او به اتفاق از ساختمان مجاور خارج شده و در حالی که بلند بلند با هم صحبت میکردند به سمت ما می‌آمدند ، همین که رسیدند ، خمیس ابتدا درب ساختمان را باز کرده ، خارج کردن اسرا از داخل ساختمان را به همراهانش سپرد و خود به سمت من آمد! بالای سرم که رسید با تنفر و کینه‌ای سرشار پرسید حسین تو چرا نمیمیری؟! گفتم چون مرگ و زندگی به دست خداست و تا او نخواهد نمیمیرم !! با تعجبی آمیخته با تمسخر پرسید : خدا ؟!! مگر شما مجوس نیستید و آتش را نمیپرستید ؟!! گفتم : نه!! اینها شایعات دشمنان اسلام است!! چند ساعت پیش وقتی جسارت کرده و بر من ادرار کردید من در حال نماز بودم یا در حال پرستش آتش ؟!!....   ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡همین که به هر بهانه دلم تنگِ توست، یعنی عشق ... "امام زمانم دوستت دارم" تعجیل در ظهور صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ⚘️🙏 @gahe_ashegi