eitaa logo
گاه نوشته‌هایم
188 دنبال‌کننده
384 عکس
69 ویدیو
3 فایل
یک دوست یک پسر یک برادر یک همسر یک پدر یک صاحبدل از نوع محمدرجاء اینجا می‌شنوم: @MRAJAS اینجا از دیده‌ها و شنیده‌ها و فکرهایم می‌نویسم: https://eitaa.com/gahnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
جناب پاپ فرانسیس، افاضه فرمودند: «کودکانی که در غزه کشته می‌شوند عیسی‌های کوچک امروز هستند» . . . و بنده می‌افزایم:«احسنت! گل فرمودید! شما هم یهودای اسخریوطی هستید که در باغ جتسیمانی در حق عیسی خیانت کرد.» @gahnevis
نامش افسر بود. همیشۀ بچگی‌ام از شنیدن نامش چشمانم گِرد می‌شد. فکر می‌کردم افسرها لباس پلیس می‌پوشند و سر چهارراه‌ها می‌ایستند و برای ماشین‌ها چراغ سبز و قرمز می‌کنند و یا در خیابان‌ها دزدها را می‌گیرند ولی این افسر من پای اجاق‌گاز می‌ایستاد، خانه جارو می‌زد و یا از روی تشکچه مخصوص‌اش بر همه چیز ریاست می‌کرد. بزرگ که شدم فهمیدم بازیگری به نام افسر اسدی هم هست و افسر من، تنها افسر خانم روی کرۀ زمین نیست. وقتی می‌خندید دوست داشتی با خنده‌اش بخندی. شیرین می‌خندید. دندان نداشت، شده بود یک نوزاد بزرگ؛ آنقدر نقلی بود که دوست داشتی لپ‌هایش را بگیری و بکشی. دیوانۀ زرشک‌پلو با مرغ‌هایش بودم. خانه‌اش همیشه بوی عطر برنج دم‌کرده می‌داد. آب طالبی را در خانه او کشف کردم. وقتی می‌بوسید آنقدر محکم و جانانه بود که شاید لازم بود بعدش فیزیوتراپی می‌رفتی. افسر دنیای من امروز به ناگاه تصمیم گرفت سفر کند. در اواخر سالهای بودنش درد همدمش شده بود؛ دردی منحصر به خودش. اَجر لحظه لحظۀ صبر کردن‌هایش بر درد این همه سالها را حضرت رب به احسن وجه برایش جبران کند. خداحافظ مامان‌بزرگ منت دارتان می‌شوم اگر به فاتحه‌ای مهمانش کنید. @gahnevis
چشمانی که خوار چشم جبهۀ ظالمان دنیا باشد، چشم نیست؛ کهکشان راه شیری است. @gahnevis
عزیزکم! روزت مبارک! به مناسب گرامیداشت روزت، دیروز سه عدد خریدم که تقدیم شد؛ امروز هم این چهار کتاب که به نیت هدیه به تو خریدم رسید. فقط بدان و آگاه باش کتاب‌هایت به امانت نزد من است؛ داخل همان طبقۀ «در نوبت خواندن»! لطفا خواستی برداری، به من حتما بگو! خیلی مراقب کتابهای‌ات باش! خواهشا بدون هماهنگی با من به کسی امانت نده! امانت دادی در دفتر امانات کتاب‌ها حتما بنویس! راستی هنوز دوستت، کتاب سمفونی مردگان‌ام را پس نداده است. لطفا پیگیر باش. @gahnevis
هدایت شده از گاه گدار
من دارم به این فکر می‌کنم: از این راه دور و با این توان کم، چطور می‌تونم خراشی بندازم به بدن زخم‌دار اسرائیل. همین. حیفه اسرائیل بره، این قدر داغ به دل ما گذاشته باشه و بعد من توی نابودیش سهمی نداشته باشم.
هدایت شده از ..: برای ایران :..
📌 |در آغوش پدر ...❤️ 🔰 اثر هنرمند : زینب نظری "استفاده از مطالب و آثار این کانال، فقط با ذکر منبع و برای مصارف غیرتجاری بلامانع است." @zeinabnazariart @foriran1401 |
چهار روز، بعد از چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم، درست ایستادم جایی که او و همراهانش جاودانۀ تاریخ شدند. @gahnevis
می‌گویم:«چه جالب! عکس حاج قاسم همه جا هست!» آه که می‌کشد گُر می‌گیرم. می‌گوید:«کاش روش و روحیۀ حاجی باشد! عکس خالی چه فایده!» @gahnevis
صحن و سرای مولی۴۰۲.m4a
7.92M
یکی از هشت دقیقه‌های ناب عمرم این هشت دقیقه است. اذان صبح آخرین روز حضورم در نجف اشرف - دی ماه ۱۴۰۲. نم باران می‌زد؛ خنکای صبحگاهی از گنبد و بارگاه می‌وزید و شهادت به ولایت مولی‌الموحدین در گوشم می‌پیچید. «آن» خوشی بود که خواستم با صدوشصت‌وپنج نفر عضو کانالم به اشتراک بگذارم. روزی قدم‌هایتان، خنکای سنگفرش حرم مولی و فرزندان برومندشان اباعبدالله و ماه منیر بنی‌هاشم. التماس دعا @gahnevis
بچه دبستانی بودم که موسیقی از کرخه تا راین‌اش مسحورم کرد. آنقدر این در و آن در زدم، تا کاست‌اش را پیدا کردم. مشکل بعدی‌ام، نداشتن ضبط دو کاست برای کپی کردن بود. معلم پرورشی مدرسه اجازه نداد از ضبط دو کاست مدرسه استفاده کنم. محدودیت خلاقیت آورد. روزی که خانه خالی بود دو ضبط را روبروی هم گذاشتم؛ یکی پخش کرد و دیگری ضبط. کار که تمام شد اگر چه نسخه کپی، کیفیت نوار اصلی را نداشت ولی کاچی بِه از هیچی بود. هر سال یک کار بیرون داد. روز واقعه، بازمانده، بوی پیراهن یوسف، مرد آفتابی؛ تا رسید به آژانس شیشه‌ای که شاهکار بود. فهمیدم سوزن ذائقه موسیقایی‌ام روی خوب کسی گیر کرده است. اعتراض‌اش برایم نوای حماسه بود. فیلم مریم مقدس را به‌خاطر موسیقی او به تماشا نشستم. دیوانه‌ای از قفس پرید ‌اش با آن صحنه اذان و هلی‌شات برج‌های شهرک غرب، بغض شد در گلوی خاطرم و دوئل‌اش یکسال بعد بغضم را ترکاند. حالا مجیدخان، بعد از سالها دوباره ساز کوک کرده‌است. تنت سلامت استاد. اُبوا ات همیشه پُر نوا. بعدالتحریر: اُبوا، ساز تخصصی جناب مجید خان انتظامی است؛ چیزی شبیه فلوت. @gahnevis