#کلیدر
به صفحه ششصدوپنجاهوهشت رسید؛ خط شانزده. «سرباز، یک چیز را خوب میدانست: دفاع از حیثیّت خود.»
نگاهش از سطرها، سُر خود به پایین صفحه؛ نفر قبلی که کتاب را امانت گرفته بود، با مداد، ولی پُررنگ در پانویس کتاب نوشته بود: «به پا گر خَلَد خاری آسان برآید/ چه سازم به خاری که در دل نشیند!
از لحظهای که خبر فاجعه ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم، مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمیکند: چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ و از خود میپرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایسته این آب و خاک، با هر اندیشه و هرگرایشی؟ انهدام؟
باری… ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایسته خود را با دریغ تمام، از دست داد. شخصیتی که سدٌی سترگ در برابر خون آشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت. من نیز در اندوه عمیق ازدست دادن آن انسانی که شخصاً دورادور دوست میداشتمش، سوگوارم.
۱۴دی۱۳۹۸»
#داستانک
#سلیمانِ_میدان_جنگ
#قاسمی_که_قاصم_بود
@gahnevis
#کلیدر
از آذرماه شروع کردم و امروز تمام شد. متحیرم از ذهن استاد دولتآبادی که چنین جهان داستانی را آفریدهاست؛ مخاطب را چنان پابهپا پیش میبرد، نه اینکه خسته نمیشود، بلکه عطشناک داستان میشود! حداقل در مورد من که چنین بود. جلد ۹و۱۰ را در چهار روز تمام کردم. راضیام از وقتی که گذاشتم و خوشحالم #چند_از_چند ۴۰۳ام با این کتاب تمام شد.
۷۵از۷۲🎉
@gahnevis