eitaa logo
🇮🇷یادشهداباذکرصلوات🇮🇷
58 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1هزار ویدیو
4 فایل
 وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاًبَلْ أَحْياءٌعِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‌ ✨ارتباط با ادمین کانال: @shohada_zene_hastnd ✨کپی باذکرصلوات✨
مشاهده در ایتا
دانلود
بی سیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان رو داد، اون هم در منطقه ای صعب العبور. فرماندهان و خیلی ناراحت و نگران بودند. هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای محاصره شده پیدا نمی کردند ...! بلند شد وضو گرفت و به ایستاد. نمازی پر از حضور خدا ... بعد از نماز بر اثر خستگی خوابش برد.بعد از چند دقیقه ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید مدتی به نقشه زل زد بعد با صدای بلند همه فرماندهان رو صدا زد و طرحی رو برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد.طرحی نو که همه رو به تعجب وا داشت. همه موافق این طرح بودند. با اجرای طرح، محاصره شکسته شد ومورد رزمندگان آزاد شدند.با خوشحالی به سمت بروجردی رفتم در مورد طرح سوال کردم. اشک توی چشماش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشکلی مواجه می شم به می ایستم و به ائمه اطهار(علیهم السلام) پیدا می کنم. این کار راه هایی رو جلوی روم باز می کنه.... 🕊🌷 📚 مسیح کردستان مْ 🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
یادم هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!! قهرمانی که با اسم و خاطره اش بزرگ شدیم!! “پطروس” توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم…!! همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!! پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و…!! سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!! تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام “مری میپ داچ” آن را نوشته بود!! بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!! خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!! شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!! اما توی همان روزها٬ سرزمین من پر از ?قهرمان? بود!! قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!! : جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!! : نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!! حاج محمد ابراهیم همت و محمود جهان پناه : که سرشان را خمپاره برد…!!! علی، مهدی و حمید باکری: که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!! مهدی و مجید زین الدین: که در یک زمان به شهادت رسیدند!!! حسن باقری: که صدام برای سرش گذاشت!!! مصطفی چمران: دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!! و……. کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!! ما که خودمان قهرمان داشتیم!!! یه روزی یه لره… یه روزی یه ترکه… یه روزی یه عربه… یه روزی یه قزوینیه… یه روزی یه آبادانیه… یه روزی یه اصفهانیه… یه روزی یه شمالیه… یه روزی یه شیرازیه… مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!! لره…………. بود! ترکه……….. بود! عربه……….. بود! قزوینیه…….. بود! آبادانیه…….. بود! اصفهانیه…… بود! شمالیه…….. بود! شیرازیه……. بود! و….. مردان واقعی اینها بودند!!! ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم…!!! 💔🥀🕊 روحشان شاد و يادشان گرامی باد. 💔🥀🕊 وعجل الفرجهم 🇮🇷@gahramane_man🇮🇷