گلهدار ۳۱۳
😔 و چه زیبا، روزهی خود را افطار کردند... #عملیات_رمضان 📡 گـلهدار فـردا https://eitaa.com/galehda
🇮🇷 پای درس #شهید
✍ اینجانب «حسن فالیعابد» ، عازم جبههی حق علیه باطل شدم. مردم! شما شاید فکر کنید من [به] آرزوی هوا و هوس به #جبهه رفتهام؛ نه اینطور نیست. من برای این به جبهه رفتهام تا شاید با خون ناچیز خود، درخت اسلام که از قاسمها و علیاکبرها آبیاری شده، پُربارتر سازم. و این جان بیقابل خودم را فدای #اسلام و #کشور و #امام عزیزم بکنم؛ چون من جوانی بودم که بیخبر از احکام و آفریدههای خداوندی، [معصیت] میکردم. دیدم که هرزهگری کار خوبی نیست، نه خدا دوست دارد، نه رسول خدا؛ از این رو بود که من هم همانند دیگر جوانهای وطنم، به جبهه رفتم تا از اسلام عزیز دفاع کنم. چون احساس کردهام که کافرانی وجود دارند که میخواهند به هر طریق به شَرَفم تجاوزم کنند و من چگونه میتوانستم در برابر این تجاوز، ساکت بنشینم. از این رو عازم جبهه شدم تا مقدار ناچیزی که نیرو دارم، بتوانم فدای اسلام بکنم.
🌹 بخشی از وصیتنامهی بسیجی #شهید_حاج_حسن_فالیعابد از شهدای شهر #فال
📡 گـلهدار فـردا
https://eitaa.com/galehdar_farda
گلهدار ۳۱۳
🌟 اعلام برندگان #مسابقه «شماره دو» کانال #گلهدار_فردا در برنامهی ایتا: 🔸 در این مسابقه ۲۴ نفر شرکت
🔺 انتشار بمناسبت ۱۰ اردیبهشت ماه سالروز شهادت «شهید شیخ حسن شهابی» |
🌹 داستان ملاقات #شهید_شهابی با #امام_خمینی (ره)
💬 «شیخ حسن» در #جبهه با لباس روحانیت و #عمامه حاضر میشد و در مواقع مورد نیاز، لباس بسیجی میپوشید ولی عمامه بر سر نمیگذاشت. بنده به ایشان گفتم: «با لباس بسیجی، عمامه هم بگذارید» ایشان فرمودند: «چون عمامه با لباس #پیامبر است، جایز نمیدانم آن را بدون #لباس_روحانیت بپوشم».
اما یک روز او را دیدم که #لباس_بسیجی پوشیده و عمامه هم بر سرش گذاشته است. برایم جای تعجب بود و از او پرسیدم تو که چنین کاری را جایز نمیدانستی؟! ایشان پاسخ دادند: «نزد #امام_خمینی رفتم و با همین لباس و عمامه، مرا در بغل گرفتند و صورتم را بوسیدند و به همین دلیل، این لباس را از تنم بیرون نمیآورم و عمامه هم روی این لباس میپوشم و آن را #افتخار میدانم».
▪️ منبع: کتاب «صدای انقلاب در گلهدار» ؛ خاطرات روحانی مجاهد «شیخ علی شهابی»، ص ۶۶-۶۵)
▫️ واحد حفظ و نشر آثار شهدا
📡 گـلهدار فـردا
https://eitaa.com/galehdar_farda
🌹 سی و پنجمین سالگرد شهادت بسیجی #شهید_محمد_مرتضوی گرامیباد
«محمد مرتضوی» فرزند «غلام» در تاریخ دهم فروردین سال ۳۱ در خانوادهای با ایمان در روستای #اسیر دیده به جهان گشود.
سالهای آغازین زندگی را با شادیهای کودکانه در دامن طبیعت پاک و زیبای زادگاهش بالید و رشد کرد. از کودکی با شرکت در #مجالس_دینی ، آداب و فرائض مذهبی را فرا گرفت و نور ایمان، قلب پاکش را روشن ساخت.
ارشد بودن در خانواده، بار مسئولیت او را سنگین کرده بود؛ به همین خاطر درس را رها کرد و به کار و فعالیت پرداخت.
زوایای شخصیت «محمّد» در پرتو درخشش آفتاب #انقلاب_اسلامی ، جلوهای تازه یافت و طی سه سال عضویت در #بسیج ، شاگرد ممتاز مدرسهی عشق بود.
هجوم ناجوانمردانهی ارتش #عراق به سرزمینهای اسلامی و حضور هزاران جوان عاشق در میدانهای دفاع از انقلاب، دل دریاییاش را مشتاق #جبهه کرد.
یکبار در جبههی #فاو مجروح شد؛ اما دست از مبارزه برنداشت. سرانجام پس از جانفشانیهای فراوان، در تاریخ چهارم تیر ماه سال ۶۷ بر اثر بمباران ناجوانمردانهی شیمیایی دشمن، در #جزیره_مجنون به شهادت رسید.
🇮🇷 مزار پاک این شهید و قهرمان واقعی، در گلزار شهدای شهر اسیر واقع است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد...
📡 واحد شهدا | گـلهدار فـردا
https://eitaa.com/galehdar_farda