روز عاشورا بود و از قاب تلویزیون شهر عشق را نگاه میکردم و آرام آرام اشک میریختم و دلم بهانه کربلا را گرفته بود.. 😢
آهی از دل کشیدم و گفتم😪 : اگه من کربلا بودم حتمااااااا میرفتم یار امام حسین میشدم و کلی میجنگیدم و دشمن و نابود میکردم.. خدا لعنتشون کنه 😡😒
یکی اون طرف تر گفت یه چیزی بگم؟؟
گفتم:بگو
گفت:چشماتو ببند...
چشمامو بستم😌
گفت شما یک تماس از کربلا دارید!!❤️❣
از فرضیه ای که در ذهنم ساخته شده بود خوشم آمد و گفت :جانم حسین جان؟!
هل من ناصر ینصرونی...؟؟؟
گفتم:اگر در کربلا بودم تا پای جان برای حسین( ع) تلاش میکردم😔
گفت : یک حسین زنده داریم؛ نامش مهدی" عج است! تا حالا برایش چه کردی!!
چشمانم را باز کردم و گفتم وای برمن😟😞
عجیب سکوت کردم😔😭
تا بحال برای او چه کردی؟؟ 💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کمی_به_خودمان_بیاییم
#اقا_شرمنده_ام
@padegan_sarbazi_agha