داستان را حتماً بخوانید......👇💥 #حجت_الاسلام_محمدمومنی 💯عالمی صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشيد و راهی مسجد شد. علما معمولا قبل از نماز صبح میرفتن مسجد تا نماز شب را هم در آنجا بخوانند. در راه مسجد، عالم به زمين خورد و لباسهايش کثيف شد. بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. لباسهايش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمين خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسهايش را تبدیل کرد و راهی مسجد شد. در راه مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. مرد پاسخ داد: من ديدم شما در راه مسجد دو بار به زمين افتاديد، به خواطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. عالم بزرگوار اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه میدهند. همين که به مسجد رسيدند، عالم اول از مرد چراغ به دست در خواست میکند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. اما وی از رفتن به داخل مسجد خودداری میکند. عالم درخواستش را دوبار ديگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. عالم سوال می کند که چرا نمی خواهی وارد مسجد شوی و نماز بخوانی؟ وی پاسخ داد: من شيطان هستم. عالم با شنيدن اين جواب تکان خورد. شيطان در ادامه توضيح می دهد: ((من شما را در راه مسجد ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راه مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. برای بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنا براين، من سالم رسيدن شما به  مسجد را ترجیح دادم.🙌 🗣نتيجه داستان: کار خيری را که قصد داريد انجام دهيد به تعويق نياندازيد. زيرا هرگز نمی دانيد چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد👤 #ما_ملت_امام_حسینیم ╭─┅🍃🖤🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🖤🍃┅─╯