طنین رزین صدای تو
بهانه می شود
ناگه غزل از بند رها می شود
نمود تبلور آهنگ حیات
آهنگ صدای تو می شود
واژه ی بی قرار مسرور
که متبرک به لبان تو می شود
قدری بخند
که نقطه عطف این غزل
آهنگ خنده های تو می شود
صدای پای باران،صدای رود،
مدهوش اهنگ صدای تو می شود
مرهم آلام لحظه های دل
تنها و محزون من
آهنگ صدای تو می شود...
#مجید_شکیبا
در امتداد شعر
🌺👈کانال گالری یاس👇
🌺👉 @galeriyasrazeghi
پرده دوم
دلتنگی غروب هر پنجشنبه
تاویل کابوسی ست
که نه درخواب،
بلکه سهم چشمان بیدار
روزهای دختری ست
که چشمان مادرش را سالها
در باتلاق انتظار وبغض وحسرت فرو برد.
سرمای نبودن مادر
تمام تنش را می لرزاند
آغوشی را که سال ها از او دریغ داشت.
سهم تمام عاشقانه هایش کرد
فصل سرد انتظار مادر را
به سطر آخر رساند.
و به جای آغوش مادرسنگ قبرش رابه آغوش کشید.
حال حسرت گفتن مادر برایش غذای شب شده
و یاد لالایی هرشب و دست نوازش مادر
برایش آهی شدکه عمق جانش راسوزاند
و هیچ تسکینی جزگرمی بوسه های مادر مرهم الام او نیست.
گریه لبریز شد از چشمانش
و فریاد برآورد.
مادرهنوز نبودنت را یاد نگرفته ام.
نگاه خسته ی من به دعای چشمان تو محتاج است.
دلم
گرمای بودنت را می خواهد
نه سرمای خیالت را.....
روز های بدون تو را
چگونه زندگی کنم....
#مجید_شکیبا
🌺👈 گالری یاس👇
🌺👉 @galeriyasrazeghi
پرده دوم
دلتنگی غروب هر پنجشنبه
تاویل کابوسی ست
که نه درخواب،
بلکه سهم چشمان بیدار
روزهای دختری ست
که چشمان مادرش را سالها
در باتلاق انتظار وبغض وحسرت فرو برد.
سرمای نبودن مادر
تمام تنش را می لرزاند
آغوشی را که سال ها از او دریغ داشت.
سهم تمام عاشقانه هایش کرد
فصل سرد انتظار مادر را
به سطر آخر رساند.
و به جای آغوش مادرسنگ قبرش رابه آغوش کشید.
حال حسرت گفتن مادر برایش غذای شب شده
و یاد لالایی هرشب و دست نوازش مادر
برایش آهی شدکه عمق جانش راسوزاند
و هیچ تسکینی جزگرمی بوسه های مادر مرهم الام او نیست.
گریه لبریز شد از چشمانش
و فریاد برآورد.
مادرهنوز نبودنت را یاد نگرفته ام.
نگاه خسته ی من به دعای چشمان تو محتاج است.
دلم
گرمای بودنت را می خواهد
نه سرمای خیالت را.....
روز های بدون تو را
چگونه زندگی کنم....
#مجید_شکیبا
🌺👈 گالری یاس👇
🌺👉 @galeriyasrazeghi
گاه پلک زدن
می زدایی سیاهی شب را...
ازمشرق چشمانت
طلوع میکند نگاه تو...
ومی تابی برمن...
انوار نگاهت
طلیعه خورشید رابه انزوا کشید
گرمتر بتاب
تاغروب چشمانت فاصله قدر پلک زدنی است...
#مجید_شکیبا
در امتداد شعر...