تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_چهارم دلمو ر
یه تحلیلی هم بریم😁👇
باز خداروشکر جاده دوطرفه بود وگرنه.. 😅
کلا عشق دوطرفه بهتره تا عشق یه طرفه
عشق یه طرفه همش عذاب و آدم داغون میشه
ولی به نظرم پسرا باید بدونن دخترا راحت عاشق نمیشن
وراحت ابراز هم نمیکنن اون عشق و
اگه دیدن دختری توجه داره
زرنگ باشن بقاپن اون محبت و
چون شمارو خیلی دوس داره و از فیلتر های زیادی رد شدید
بعدم دخترا غرورشون اجازه نمیده راحت مث پسرا خاستگاری کنن
باید پسرا زمینه رو جوری فراهم کنن
و جوری برن جلو که عزت نفس اون دخترم حفظ بشه
ومثلا بگن من ازشما خوشم اومده ومن میخام خاستگاری کنم و..
انگار که اول توجه ازپسر بوده
اینجوری اون دختر بیشتر عاشق تون میشه😊
هدایت شده از 🌱صراط🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️پایان کار سرباز امام زمان...
ش.. هادت است.
🎥ش.. هید حسن نصرالله : من دعا نمیکنم خدایا از عمر من کم کن و به عمرِ حضرت آقا اضافه کن ، نه! میگویم خدایا بقیهی عمرِ مرا بگیر و به عمرِ ایشان اضافه کن ، چرا که او عمودِ بلندِ خیمه است!
سر خم می سلامت شکند اگر سبویــــــی..♡
اللهم حفظ قائدنا خامنه ای
#شهید_مقاومت #سید_حسن_نصراللّٰه #ایران #اسرائیل #لبنان #شهبد_سید_حسن_نصراللّه #امام_خامنه_ای
🌱🌱🌱_______________________
🌱 #صراط
🌱 @serat_media14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر خسته جانی بگو یا حسین
حالا تمام دغدغه ام این شده حسین،
خدایا دنیا بد شده امام زمان عج روبرسون😔
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #دیوارکوب_نقاشی
#اربعین #سید_حسن_نصرالله
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
چند تکنیک لکه زدایی از لباس🤩
اینا خیلی به کارتون میاد👆
🍁🍁🍁______________________
#ترفند #ایده
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_چهارم دلمو ر
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
✍ سید مهدے بنے هاشمے
🌹 #قسمت_بیست_و_پنجم
فقط صدا آخرین التماس سید برای موندن و گوش دادن حرفهاش تو گوشم میپیچید😭
صدای لااله الا الله گفتناش😔
من چی فکر میکردم و چی شده بود
از دفتر بیرون اومدم و نفهمیدم چجوری تا خونه🏡 رفتم
توی مسیر از شدت گریه هام😭 اطرافیان نگاهم میکردن😒
ای کاش میموندم اونروز تا ادامه حرفشو بزنه...
رفتم اطاقم و نامه📜 رو آروم باز کردم
دلم نمیومد بخونمش💔
بغضم😢 نمیزاشت نفس بکشم
سرم درد میکرد
نامه📜 رو باز کردم
#به_نام_خدای_مهدی
سلام ریحانه خانم🌸
(همین اول نامه اشکهام سرازیر شد..😭 چون اولین بار بود که داره منو با اسم صدا میزنه)
این مدت که از من دلگیر بودید بدترین روزهای عمرم بود😔
نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم.
اصلا نمیخواستم این حرفها رو بزنم ولی دلم نمیومد نگفته برم
مخصوصا حالا که منظور اون روزم رو بد متوجه شدید😩
باید اعتراف کنم که این فقط شما نبودید که بهم احساسی داشتید
بلکه من هم عاشقتون بودم❤️
از همون روزی که قلب پاکتون رو دیدم
همون موقعی که تو حرم نماز میخوندید و من بی خبر از همه جا چند ردیف عقب تر نشسته بودم و گریه هاتون رو میدیدم وبه قلب پاکتون پی بردم😍
حتی من خودم گفتم بهتون پیشنهاد همکاری تو بسیج رو بدن😈
وقتی دیدم که با قلبتون💙 چادر رو انتخاب کردید خیلی بیشتر بهتون علاقه پیداکردم😇
اما نمیخواستم شما چیزی ازاین علاقه بفهمید😐
من عاشقتون بودم ولی عشقی بزرگتر نمیگذاشت بیانش کنم😓
راستیتش من از کودکی با عشق شهادت💚 بزرگ شدم
و درست در موقعی که به وصال یارم نزدیک بودم عشق شما به قلبم💞 افتاد
حتی عشقتون باعث شد چندبار زمان اعزاممو عقب بندازم😣
حق بدهید اگه بهتون کم توجهی میکردم...حق بدهید اگر هم صحبتتان نمیشدم
چون نمیخواستم بهتون وابسته بشم و توی مسیرم تردیدی ایجادبشه👌
ریحانه خانم🌸
@gallerydpaeez27
@gallerydpaeez27
اگر من و امثال من برای دفاع⚔ نرویم و تکه تکه نشیم فردا معلوم نیست چی میشه😔
همه اینهایی که رفتن و برنگشتن عشق یه نفری بودن💓
همه یه چشمی👀 منتظرشون بود
همه قلب💛 مادرها و همسراشون بودن
پس خواهش میکنم درکم کنید و بهم حق بدید
نمیدونم وقتی این نامه رو میخونید من کجا و تو چه حالی هستم؛ آروم گوشه قبرم⚰ خوابیدم یا زنده هستم😕
ولی از همینجا قول میدم اگه برگردم و قسمت بود حتما....
اما اگه شهید شدم خواهش میکنم این نامه رو فراموش کنید و به کسی چیزی نگید و دنبال خوشبختی💝 خودتون باشید.
سرتون رودرد نمیارم
مواظب خودتون باشید
حلالم کنید...😔
یا علی👋
ادامه دارد...🍃
🍁🍁🍁______________________
#رمان_عاشقانه #رمان_مذهبی #رمان
#چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_پنجم فقط صدا
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
✍ سید مهدے بنے هاشمے
🌹 #قسمت_بیست_و_ششم
وقتے نامہ📜 رو خوندم دست و پاهام میلرزید
احساس میڪردم ڪاملا یخ زدم
احساس میڪردم هیچ خونے توے رگ هام نیست
اشڪام بند نمیومد...😭
خدایا چرا؟!
خدایا مگہ من چیڪار ڪردم؟!
خدایا ازت خواهش🙏 میڪنم زندہ باشہ...
خدایا خواهش میڪنم سالم باشه.
((از حسادت دل من مے سوزد،
از حسادت بہ ڪسانے ڪہ تو را مے بینند!
از حسادت بہ محیطے ڪہ در اطراف تو هست
مثل ماہ و خورشید
ڪہ تو را مےنگرند
مثل آن خانہ ڪہ حجم تو در آن جا جاریست
مثل آن بستر و آن رخت و لباس
ڪہ ز عطر تو همہ سرشارند
از حسادت دل من مےسوزد
یاد آن دورہ بہ خیر
ڪہ تو را مے دیدم))
😭😭😭😭😭😭😭😭
ڪارم شدہ بود شب و روز دعا ڪردن🙌 و تو تنهایے گریہ ڪردن😭
یهو بہ ذهنم اومد ڪہ بہ امام رضا متوسل بشم
خاطرات سفر🚌 مشهد دلم رو آتیش💔 میزد.
اے ڪاش اصلا ثبت نام نمیڪردم
ولے اگہ سید رو نمیدیدم معلوم نبود الان زندگیم چطورے بود
شاید بہ یڪے شبیہ احسان جواب مثبت میدادم و سر خونہ زندگیم بود
ولے عشق چے؟!...💔😔
آقا جان...
این چیزیہ ڪہ شما انداختے تو دامن ما...حالا این رسمشہ تنهایے ولم ڪنے؟!😔😭
آقا من سید رو از تو میخوام🙏
یڪ ماہ بعد:
یہ روز صبح دیدم زهرا پیام📩 فرستادہ (ریحانہ میتونے ساعت 9🕘 بیاے مزار شهداے گمنام؟! ڪارت دارم)
اسم مزار شهدا اومد قلبم♥️ داشت وایمیستاد..
سریع جوابشو دادم و بدو بدو🏃♀ رفتم تا مزار
-چے شدہ زهرا
-بشین ڪارت دارم
-بگو تا سڪتہ نڪردم
ریحانہ این شهداے گمنامو میبینے؟!
-ارہ..خب؟؟
@gallerydpaeez27
@gallerydpaeez27
-اینا هم همہ پدر و مادر داشتن...همہ شاید خواهر داشتن...همہ ڪسے رو داشتن ڪہ منتظرشون بود...همہ شاید یہ معشوق❣ زمینے داشتن ولے الان تڪ و تنها اینجا بہ خاطر من و تو هستن.
-گریم گرفت😥
-پس بہ سید حق میدے؟!
-حرفات مشڪوڪہ زهرا
-روراست باشم باهات؟
-تنها خواهش منم همینہ
-ریحانہ تو چرا عاشق سید بودے؟!
-سرمو پایین انداختم و گفتم خب اول خاطر غرور و مردونگیش و بہ خاطر حیاش😌 بہ خاطر ایمانش..
بہ خاطر فرقے ڪہ با پسراے دور و برم داشت
-الانم هستے؟؟
-سرمو پایین انداختم
-قربون قلبت💜 برم... این چیزهایے رو ڪہ گفتے الحمدللہ هنوز هم داره☺️
-یعنے چے این حرفت؟!
یعنے ...
-بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا...😳
ادامه دارد...🍃
🍁🍁🍁______________________
#رمان #رمان_مذهبی #رمان_عاشقانه
#عشقینه #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تو زندگی ؛
هر کی بهت سنگ پرت کرد
تو با مهربانی بهش گل پرت کن
اما ...
با گلدونش...😊
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
هدایت شده از سالار ادیت/آموزشی
25.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌نکاتی درمورد بسته بندی بالیبل چسبی
نقش آن در زیبا سازی بسته وجذب مشتری
❌جهت سفارش لیبل دایرکت درخدمت هستیم👇😊
@dp_ssss
📲📲📲_________________________
#لیبل_چسبی #بسته_بندی
📲 #سالار_ادیت
📲 @salar_edit27
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹زدن لیبل روی محصول
🌹ببینید دوستان من قبلا ای دی پیج مو با رنگ مینوشتم پشت بشقاب ها، که تبلیغی بشه برام مثلا اگه اقوام مشتری نگا کردن با پیج من اشنا بشن وبدونن من کشیدم یا مشتری منو وپیج منو گم نکنه
ولی هم وقتمو میگرفت هم زشت و بد بود
🌹ولی الان راحت یه برچسب میزنم روکار که ای دی پیج وکانال خودم روشه
هم وقتم تلف نمیشه، هم قشنگ وشیک
🌹
اگه میخاید براشماهم درست میکنم بزنید رومحصول تون
به این کانال سربزنید نمونه کارهارو ببینید😊😌👇
@salar_edit27
راستی اینم کانال دوم خودمه☺️
جهت سفارش اطلاع ازقیمت هم با این ای دی میتونید هماهنگ باشید👇
@dp_ssss
🍁🍁🍁______________________
#لیبل #بسته_بندی
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥خانم کدوم یکی پسند شماست واسه دکور اتاق خوابت؟ ☺️
♥ موقعیت: وقتی آقا به خانم میگه کدوم یکی ازاین تابلو هارو به دختر پاییز سفارش بدم برا دکور اتاق خوابمون☺️♥👫
خدایی اقا به این خوش ذوقی اگه باشه ادم باید دلش ازدواج بخاد🤪🤣
♥ البته میدونم سوال سختیه، برا خانما انتخاب همیشه سخت بوده
ولی انقد تابلو ها قشنگ
، شک ندارم یکی شو انتخاب میکنید
حالا کدوم تابلو به نظر شما قشنگ!؟
♥جهت هماهنگی واطلاع از قیمت تابلو ها دایرکت کلمه تابلو عاشقانه رو بفرستید
#تابلو_عاشقانه #عاشقانه #دکور_اتاق_خواب #سفارش_پذیرفته_میشود
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
#ایده #نقاشی_پرنده
🍁نقاشی پرنده روی بوم که بخوبی با دکور خونه ست شده
هرطرحی خواستید میکشیم براتون
جهت سفارش با این آی دی هماهنگ کنید👇
@dp_ssss
🍁🍁🍁______________________
#ایده_جهت_سفارش
#نقاشی_پرنده #تابلو_پرنده
#نقاشی_روی_بوم
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
#ایده #نقاشی_پرنده
🍁نقاشی پرنده روی چوب
هرطرحی خواستید میکشیم براتون
جهت سفارش با این آی دی هماهنگ کنید👇
@dp_ssss
🍁🍁🍁______________________
#ایده_جهت_سفارش
#نقاشی_پرنده #دیوارکوب_پرنده
#نقاشی_روی_چوب
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_ششم وقتے نام
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
✍ سید مهدے بنے هاشمے
🌹 #قسمت_بیست_و_هفتم
یعنے ...
-بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا...
-خونہے سید؟؟😳
همراہ هم رفتیم و رسیدیم جلوے در خونہے🏠 آقاسید
-زهرا اینجا چرا اومدیم؟!🤔
صبر ڪن خودت میفهمی😬
بیا بریم تو.نترس
وارد حیاط شدیم...
زهرا سر راہ پلہ وایساد و دستم رو گرفت و گفت:
ریحانہ...
ریحانہ...
و شروع ڪرد بہ گریہ ڪردن😭
-چے شدہ زهرا؟؟🙄😳
-محمد مهدے یہ هفتس برگشته😕
-چے؟😦
راست میگے؟
اصلا باورم نمیشہ😳
خدا رو شڪر
خب الان ڪجاست؟
-تو خونہ🏠 هست
-خب بریم پیششون دیگه
-صبر ڪن
باید حرف بزنم باهات
در همین حین مادر سید اومد بیرون
-زهرا جان چرا تو نمیاین؟!😕
-الان میام خالہ جون..
ریحانہ جان از بچہ هاے پایگاہ هستن☺️
-سلام دخترم.خوش اومدی😍
-سلام
-الان میایم خالہ
-ریحانہ..سید دوتا پاش رو توے سوریہ جا گذاشتہ واومده😔
این یڪ هفتہ اے ڪہ اومدہ با هیچڪس حرف نزدہ و فقط اروم اروم اشڪ میریزہ😭
.ریحانہ گفتم شاید فقط دیدن تو بتونہ حالش رو بهتر ڪن😞
ولے...
هنوز هم اگہ منصرف شدے قبل اینڪہ بریم داخل برو دنبال زندگیت🚶♀
-چے میگے زهرا😳
من تازہ زندگیم برگشتہ...بعد برم دنبال زندگیم؟!😡
و بدون توجہ بہ زهرا رفتم بہ سمت داخل خونہ و زهرا هم پشت سرم اومد و بہ سمت اطاق رفتیم.
@gallerydpaeez27
آروم زهرا در🚪 اطاق رو باز ڪرد
سید روے تخت دراز🛌 ڪشیدہ بود و سرم💉 بهش وصل بود و سرش هم بہ سمت پنجرہ🖼 بود
بہ باز شدن در واڪنشے نشون نداد😒
خیلے سعے ڪردم و از اشڪام خواهش ڪردم ڪہ این چند دقیقہ جارے نشن😓
-اهم...اهم...سلام فرماندہ👮
با شنیدن صداے من سرش رو برگردوند و بهم نگاہ ڪرد👀 ویہ نفس عمیقے ڪشید و برگشت سمت پنجرہ🖼
-زهرا : ریحانہ جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقہ🕢 دیگہ بیا ڪہ بریم.
زهرا رفت و من موندم و آقاسید😍
-جالبہ...آخرین بارے ڪہ تو یہ اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم مثل اینڪہ الان جاهامون عوض شدہ..😏
ولے حیف اینجا ڪامپیوترے💻 ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزہ شما🙄
بازم چیزے نگفت😑
من خیلے بہ خوش قولے شما ایمان دارم.
توے نامتون📜 چیزے نوشتہ بودید ڪہ... میدونم پر روییم رو میرسونہ ولے امیدوارم روے حرفتون وایسید☝️
باز چیزے نگفت😑
از سڪوتش لجم😤 در اومد و بهش گفتم
-زهرا گفتہ بود پاهاتونو جا گذاشتید ولے من فڪ میڪنم زبونتونم جا گذاشتید و بلند شدم و بہ سمت در حرڪت ڪردم🚶♀ ڪہ گفت :
-ریحانہ خانم؟😍
آروم برگشتم و نگاهش ڪردم
چیزے نگفتم😐
-چرا؟
ادامہ دارد...🍃
🍁🍁🍁__________________________
#رمان_عاشقانه #رمان_مذهبی #رمان
#عشقینه
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_هفتم یعنے ...
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
✍سید مهدے بنے هاشمے
🌹 #قسمت_بیست_و_هشتم
بهم نگاه کرد👀 و با چشمهای قرمز پر از اشکش😭 گفت:
-چرا؟!😢
-چی چرا؟؟😯😯
-شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢
سرم رو پایین انداختم😔
-وقتی تیر🔫 خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم...حس کردم سبک شدم...جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد...هیچکس...چشمام بسته بود...تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم🚶♀😊...اما در باغ بسته بود🚪😔...از توی باغ صدای خنده های😅 اشنایی میومد😢...صدای خنده سید ابراهیم😢...صدای خنده سید محمد😢...صدای خنده محمدرضا😢...خواستم برم تو که یه نفر دستم✋ رو گرفت.
نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢
گفتم چرا؟؟😯
گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😢
یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم
.دیدم تو امبولانسم🚑 و پیدام کردن😢
شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😐
اخه من تو مشهد کلی از آقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😓
اونوقت...
-اشک تو چشمام حلقه بسته بود😭 نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم
- آقاسید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐
میخواستی بری و خودت به عشقت❤️ برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔
-الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐
خواهر اون نامه📜 اون حرفها همه رو فراموش کنین...
من دیگه اون آقاسید نیستم...😔
-چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟!غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😡😕
-نمی بینید؟؟😐
من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔
حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢
نمیتونم رانندگی کنم😔
برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟!😔
-این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست.نظر شما هم برای خودتون😐
-لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑
-میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره😊
عین
شین
قاف...❤️💜💚
-لااله الا الله😐
به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید😒
-اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺
با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اطاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه😭 بغلش کرد...من هم اروم اروم اطاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون.
بعد یه ربع مادر سید و زهرا هم اومدن بیرون و در اطاق رو بستن🚪
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان
زهراگفت:
این خانم..
این خانم..
همون کسی هستن که...😍😌
ادامه_دارد...🍃
🍁🍁🍁______________________
#رمان_مذهبی #رمان_عاشقانه #رمان
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
دنیا انقدر بی حساب، کتاب ام نیست
هر چه با هر که کنی، بر تو همان می گذرد
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁وقتی هم عاشق باشی هم نقاش، هم دختر پاییز☺️🍁
🍁تقدیم به شما تمام اثار پاییزی دختر پاییز دریک قاب☺️ممنون که لایک کردی
🍁اگه عاشق پاییزی ومیخای یه تصویر قشنگ پاییزی رو روی بوم یاسفال داشته باشی دکور اتاقت باشه
من میکشم برات چون خودمم عاشق پاییزم وعاشق پاییز👇
@dp_ssss
رسیدن پاییز هم مبارکمون☺️
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
خرید با تخفیف

مـــن دخـــتـــری از تـــبار پـــاییـــزم بـــا احـــساســـاتی پاییـــزی
دخـــتری کـــه چشـــمـــانـــش زیـــاد ابـــری و بـــارانـــی میـــشود
دختــری کــه مثـل پـایــیز جــانـش را میـــدهـــد بـــرای کــسی کـه بـهــارش باشــد
دختر پاییز که باشی می میری با سر سنگینی های عمدی،
می میری با نگاههای سرد،
می میری ساده تر از همه !!
#پاییز #پاییز_آمد
#دیوارکوب_پاییزی #دختر_پاییز #دیوارکوب_دخترونه
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
#ایده_جهت_سفارش #تابلو_پاییزی
🍁🍁🍁______________________
#پاییزی #پاییزی #ایده #نقاشی_منظره
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
#ایده_جهت_سفارش #تابلو_پاییزی
🍁🍁🍁______________________
#پاییزی #پاییزی #ایده #نقاشی_منظره
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن ✍سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_هشتم بهم نگا
💚🔅💛🔅💙🔅💜
#عشقینه
#قسمت_بیست_و_نهم
سیــدمهدےهاشــمے
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان؟!😯
زهرا: خاله جان این خانم
این خانم همون کسی هستن که محمد مهدی به خاطرش دوبار رفتنش عقب افتاده بود☺
-اونکه میگفت به خاطر کامل نبودن مدارکشه😯
-دیگه دیگه 😆
صورتم از خجالت سرخ شده بود و سرم رو پایین انداختم😶دوست داشتم میتونستم همون دقیقه برم بیرون ولی فضا خیلی سنگین بود😕
مادر سید گفت دخترم خیلی ممنونم ازت که اومدی..پسرم از اونروز که اومده بود یک کلمه با ما حرف نزد ولی با دیدن شما حالش عوض شد☺معلومه شما با بقیه براش فرق داری☺
زهرا: خاله جون حتی با من😐😉
-حتی با تو زهرا جان 😄
دخترم تو این مدت که خبر برنگشتنش رو به ما دادن یه چشمم اشک بود یه چشمم خون😢میگفتن حتی جنازش هم بر نمیگرده😢باور کرده بودم که پسرم شهید شده😔ولی خدا رو شکر که برگشت🙏
-خدا رو شکر🙏
یک ماه از این ماجرا گذشت و من چندبار دیگه رفتم عیادت آقا سید و اون هم کم کم داشت با شرایط جدیدش عادت میکرد و روحیش بهتر میشد ولی همچنان میگفت که من برم پی زندگی خودم😐
-خانم تهرانی بازم میگم اون حرفهایی که توی نامه زدم رو فراموش کنید 😔
من قبل رفتنم فقط دوتا گزینه برا خودم تصور میکردم😕
اینکه یا شهید میشم
یا سالم برمیگردم
اصلا این گزینه تو ذهنم نبود...😔
شما هم دخترید و با کلی ارزو
ارزو دارید با نامزدتون تو خیابون قدم بزنید😕
با هم کوه برید 😕
با هم بدویید 😕
ولی من..😔
بهتره بیشتر از این اینجا نمونید😔
-نه این حرفها نیست😑بگید نظرتون درباره من عوض شده.بگید قبل رفتن فقط احساسی یه نامه نوشتید و هیچ حسی به من نداشتید.😐
-نه اینجور نیست😯
لا اله الا الله😐
@gallerydpaeez27
-من میرم و شما تنها بمونید توی پیله خودتون... ولی آقای فرمانده...
این رو بدونید هیچ وقت با احساسات یه دختر جنگ نکنید😐
و فقط به کسی از عشق حرف بزنید که واقعا حسی دارید😔
-خواهرم شما شرایط من رو درک نمیکنین😕
-من حرفهام رو زدم
خداحافظ😐
و از اتاق اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم
یک هفته بعدش صبح تازه بیدار شده بودم و رو تختم دراز کشیده بودم.نور افتاب از لای پرده ی اتاق داشت روی صورتم میزد.فکر هزار جا میرفت.که مامان اروم در اتاق رو زد و اومد تو
-ریحانه؟؟ بیداری؟؟😯
-اره مامان😴
-ریحانه تو کلاستون به جز این پسره احسان بازم کسی...؟!😯
-چی؟! 😯نه فک نکنم..چطور مگه؟؟😕
-اخه یه خانمی الان زنگ زد و اجازه خواستگاری میخواست
میگفت پسرش هم دانشگاهیتونه😐
-چی؟! خواستگاری؟!😐کی بود؟
-فک کنم گفت خانم علوی😐
ادامه دارد...
🍁🍁🍁______________________
#رمان #رمان_مذهبی #رمان_عاشقانه
#چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💚🔅💛🔅💙🔅💜 #عشقینه #قسمت_بیست_و_نهم سیــدمهدےهاشــمے #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن مادر سید: زهرا جان
💚🔅💛🔅💙🔅💜
#عشقینه
#قسمت_سی_ام
سیــدمهدےهاشــمے
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
-فک ڪنم گفت علوی
-چییی😯😯علوی؟!؟!
-میشناسیش؟؟همکلاسیتونه؟؟😯
-چی؟!😨 ها؟!ا😕آهان..اره..فک کنم بشناسم☺
بعد اینکه مامان از اتاقم بیرون رفت نمیدونستم از شدت ذوق زدگی چیکار کنم 😊😊یعنی بالاخره راضی شد بیاد؟! 😯 ولی شاید یه علوی دیگه باشه؟!😯نه بابا مگه چند تا علوی داریم که هم دانشگاهی هم باشه.
تو همین فکرها بودم که زهرا برام یه استیکر لبخند😊 فرستاد
منظورش رو فهمیدم و مطمئن شدم که خواستگار اقا سیده😊
-سلام زهرایی..خوبی؟!
-ممنونم..ولی فک کنم الان تو بهتری 😊😊😆
-زهرا؟؟ چطوری حالا راضی شدن؟؟😯
-دیگه با اون قهرهایی که شما میکنی اگه راضی نمیشد جای تعجب داشت😃
-ای بابا 😂😂
روزها گذشتن و شب خواستگاری رسید...دل تو دلم نبود😕...هم یه جوری ذوق داشتم و هم یه جوری استرس شدید امانمو بریده بود..یعنی مامان و بابا با دیدن سید چه عکس العملی نشون میدن؟! یعنی سید خودش چیکار میکنه امشب؟؟ اگه نشه چی؟! 😔
و کلی فکر و خیال تو ذهنم بود و نفهمیدم اون روز چجوری گذشت..😕
اصلا حوصله عیچ کاری نداشتم و دوست داشتم سریع تر شب بشه😊
بابا و مامان مدام ازم سوال میپرسیدن؟؟
حالا این پسره چی میخونه؟؟
وضعشون چطوریه؟!
و کلی سوالاتی که منو بیشتر کلافه میکرد
هرچی ساعت به شب نزدیک تر میشد ضربان قلب منم بیشتر میشد...صدای کوبیدن قلبمو به راحتی میشنیدم.
خلاصه شب شد و همه چیز آماده بود که زنگ در صدا خورد.😓
@gallerydpaeez27
از لای در اشپزخونه یواشکی نگاه میکردم😞
اول مادر سید که یه خانم میانسال بل چادر مشکی بود وارد شد و بعدش باباش که یه اقای جا افتاده با ظاهر مذهبی بود و پشت سرشون هم دیدم سید روی ویلچر نشسته و زهرا که کاور مخصوص چرخ ویلچر برای توی خونه رو میکشه و بعدش ویلچر رو اروم حرکت داد به سمت داخل..
با دیدن سید بی اختیار اشک ذوق تو چشمام حلقه زد😢
تو دلم میگفتم به خونه خانم آیندت خوش اومدی😊
بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن دیدم بابام رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو خونه و با یه قیافه متعجبانه گفت:
شما رسم ندارین اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆
آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊
که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺
ادامه دارد...
🍁🍁🍁_________________
#رمان_عاشقانه #رمان_مذهبی #رمان
#عشقینه #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
#روز_جهانی_دختر
#استوری
🌹روز جهانی دختر برخودم وهمه ی دختران سرزمینم ازجمله دختران هنرمند مبارک😊🌹
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹میشه نقاشی های دخترونه دختر پاییزو ببینی؟ 😊🌹👇 هرطرح دخترونه ای بخای دختر پاییز برات میکشه👇اینجا بهش بگو
@dp_ssss
🌹روز جهانی دختر وبه خودم وهمه ی دختران سرزمینم علی الخصوص دختران هنرمند که باهنر دست خودشون فعالندرمجازی و محتاج کسی نیستن، و دنیا رو قشنگ میکنن، چون برای پول هرکاری نمیمنن
هنر وزیبایی وبه همه هدیه میدن🌹😊روزتون خیلی مبارک
🌹موقعیت:
چی خوشحالت میمکنه؟
من: نقاشی کشیدن+موسیقی
#روز_جهانی_دختر #روز_دختر #نقاشی_دخترونه #دختران_قوی
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
من در خاطرات تو
انگار حبس شده ام تا به ابد ...
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💚🔅💛🔅💙🔅💜 #عشقینه #قسمت_سی_ام سیــدمهدےهاشــمے #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن -فک ڪنم گفت علوی -چییی
💛🔅💚🔅💙
#عشقینه
#قسمت_سی_و_یکم
سیدمهدے هاشمی
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن بابا رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو و گفت شما رسم نداریم اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊
که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺
-با شنیدنش لحن صدای بابام عوض شد.. چون اشپزخونه پشت بابام بود نمیتونستم دقیق ببینمش ولی با لحن خاصی گفت شوخی میکنید؟! .
که پدر سید گفت نه به خدا شوخیمون چیه...اقای مهندس و ان شا الله ماه داماد اینده همین ایشون هستن
با شنیدن داماد یه تبسم خاصی رو لب سید اومد و سرشو پایین انداخت☺
ولی دیدم بابام از جاش بلند شد و صداشو بلند کرد و گفت : اقا شما چه فکری با خودتون کردید که اومدید اینجا؟؟
فکر کردید دختر دسته ی گل من به شما جواب مثبت میده...
همین الانش کلی خواستگار سالم و پولدار داره ولی محل نمیکنه اونوقت شما با پسر معلولت پا شدی اومدی اینجا خواستگاری؟! 😡
جمع کنید آقا...
زهرا خواست حرفی بزنه ولی سید با حرکت دستش جلوشو گرفت و اجازه نداد😕
پدر سید اروم با صدای گرفته ای گفت پس بهتره ما رفع مزاحمت کنیم😔
-هر جور راحتید...
ولی ادم لقمه رو اندازه دهنش میگیره...
-مادر و پدر سید بلند شدن و زهرا هم اروم ویلچر رو هل میداد به سمت در...
انگار آوار خراب شده بود روی سرم😢
نمیتونستم نفس بکشم و دلم میخواست زار زار گریه کنم😔...پاهام سست شده بود...میخواستم داد بزنم ولی صدام در نمیومد😢.. دلم رو به دریا زدم و رفتم بیرون...
@gallerydpaeez27
پدر و مادر سید از در خروجی بیرون رفته بودن و سید و زهرا رسیده بودی لای در
بغضمو قورت دادم و اروم به زور صدام در اومد و سلام گفتم...😢
بابام سریع برگشت و گفت تو چرا بیرون اومدی😯...برو توی اتاقت
ولی اصلا صداشو نمیشنیدم..
-زهرا بهم سلام کرد ولی سید رو دیدم که اروم سرش رو بالا اورد و باهام چشم تو چشم شد...
اشکی که گوشه ی چشمش حلقه زده بود اروم سر خورد و تا روی ریشش اومد.😢
@gallerydpaeez27
سرش رو پایین انداخت و اروم به زهرا گفت بریم...
و زهرا هم ویلچر رو به سمت بیرون هل داد...
بعد اینکه رفتن و در رو بستن من فقط گریه میکردم😭😭
بابام خیلی عصبانی بود و فقط غر میزد...😠
مسخرش رو در آوردن😡
یه کاره پا شدن اومدن خونه ما خواستگاری
و رو کرد به سمت من و گفت: تو میدونستی پسره فلجه؟!
-منم با گریه گفتم😢بابا اون فلج نیست😢جانبازه😔
-حالا هرچی...فلج یا جانباز یا هر کوفتی...وقتی نمیتونه رو پای خودش وایسته یعنی یه آدم عادی نیست😠
ادامه دارد...
🍁🍁🍁______________________
#رمان #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💛🔅💚🔅💙 #عشقینه #قسمت_سی_و_یکم سیدمهدے هاشمی #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن بعد اینکه زهرا و سید وارد
💛🔅💚🔅💙
#عشقینه
✨#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹قسـمـت سی_و_دو
-بابا اون اقا تا چند ماه پیش از ماها هم هم بهتر راه میرفت ولی الان به خاطر امنیت من و شما...
که بابام پرید وسط حرفو گفت: دختر تو با چند ماه پیشش میخوای ازدواج کنی یا با الانش؟! 😡در ضمن این پسر و این خانواده اگه سالم هم می اومدن من جواب منفی میدادم چه برسه به الان که
میدونستم بحث بی فایده هست...اشکامو😭 به زور نگه داشتم و رفتم توی اتاقم..وقتی در اتاق رو بستم بغضم ترکید...صدای گریم بلند و بلند تر میشد..با هر بار یاد آوری آخرین نگاه سید انگار دوباره دنیا خراب میشد روی سرم...دوست داشتم امشب دنیام تموم بشه...ای کاش اتفاقات امشب فقط یه کابوس بود...تا صبح فقط گریه میکردم و مامانم هم هر چند دقیقه بهم سر میزد و نگرانم بود😔
مامانم اومد تو اتاق و گفت : دختر اینقدر خودتو عذاب نده..از دست میریا...
-اخه شما که حال منو نمیدونی مامان...دلم میخواد همین الان دنیا تمام بشه😞
-من حال تورو نمیدونم؟! ههه...من حال تو رو بهتر از خودت درک میکنم😌
-یعنی چی مامان؟!😳
-یعنی اینکه....هیچی...
ولی دخترم دنیا تموم نشده...کلی خواستگار قراره برات بیاد
با کلی افکار و قیافه مختلف
نمیگم کیو انتخاب کن و کیو نکن
نمیگم مذهبی باشه یا نباشه
ولی کسی رو انتخاب کن که ارزشتو بدونه و بتونه خوشبختت کنه
اونشب و فردا اصلا تو حال و هوای خودم نبودم اصلا نتونستم بخوابم و همش فکر و خیال صبح شد و دلم گرفته بود دلم میخواست با زهرا حرف بزنم ولی نمیدونستم چی بگم بهش
@gallerydpaeez27
هیچکی نبود باهاش درد دل کنم یاد حرف زهرا افتادم..که هر وقت دلش میگیره میره مزار شهدا لباسم رو پوشیدم و به سمت شهدای گمنام راه افتادم..
نزدیک مزار که شدم.. اااا...اون زهرا نیست بیرون مزار وایساده؟!
چرا دیگه خودشه حالا چیکار کنم
اروم جلو رفتم
-سلام
-سلام ریحانه جان و بغلم کرد و گفت: اینجا چیکار میکنی؟😊
-دلم گرفته بود...اومده بودم باهاشون درد دل کنم...تو چرا بیرونی؟!
@gallerydpaeez27
-محمد گفت میخواد حرف بزنه باهاشون و کسی تو نیاد.
-زهرا نمیدونم چطوری معذرت خواهی کنم.به خدا منم نمیخواستم...
-این چه حرفیه ریحانه.من درکت میکنم
اروم به سمت مزار حرکت کردم.و وارد یادمان شدم.صدای سید میومد وکم کم واضح تر میشد
ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب ترش نشستم و به حرفهاش گوش دادم
ادامه دارد...
🍁🍁🍁______________________
#رمان_مذهبی #رمان #رمان_عاشقانه
#چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن #عشقینه
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💛🔅💚🔅💙 #عشقینه ✨#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹قسـمـت سی_و_دو -با
ممنون میشم توگروه هاتون بفرستید
اعضای کانال زیاد بشه😊🌹
🍎 #خرمالو #استوری_پاییزی
کاش همه ی آدم ها
شبیه درخت های خرمالو بودند
با وجود آنکه در پاییز برگ هایشان را از دست می دهند
ولی عشقشان به ثمر می نشیند
و زیبایی می آفرینند
🍁🍁🍁______________________
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱کار جدیدم نقاشی روی چوب😊
منتظر باشید بزودی خواهید دید
فعلا درحال عکاسی ام
🍁🍁🍁______________________
#پشت_صحنه
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم کدوم یکی پسند شماست واسه دکور اتاق خوابت؟ ☺️
♥ موقعیت: وقتی آقا به خانم میگه کدوم یکی ازاین تابلو هارو به دختر پاییز سفارش بدم برا دکور اتاق خوابمون☺️♥👫
خدایی اقا به این خوش ذوقی اگه باشه ادم باید دلش ازدواج بخاد🤪🤣
♥ البته میدونم سوال سختیه، برا خانما انتخاب همیشه سخت بوده
ولی انقد تابلو ها قشنگ
، شک ندارم یکی شو انتخاب میکنید
حالا کدوم تابلو به نظر شما قشنگ!؟
♥جهت هماهنگی واطلاع از قیمت تابلو ها دایرکت کلمه تابلو عاشقانه رو بفرستید👇
@dp_ssss
🍁🍁🍁______________________
#تابلو_عاشقانه #عاشقانه #ویترین #سفارش_پذیرفته_میشود
🍁 #گالری_دختر_پاییز
🍁 @gallerydpaeez27