من به ساعت ۰:۰میگم نقطه ی مرزی!
مرز روزو شب قبلی و بعدی!!!
یه دقیقه توش میشه وایستاد...
یه نگاه به عقب
یه نگاه به جلو
بگی چیکار کردی امروز با خودت ؟
فردا چی؟چی کار قراره بکنی؟
نه حالا ...استرس نداشته باش...اگر از خواب بیدارشدی همه ش رو انجام میدی خراب هارو هم جبران میکنی...
اما
اگر بیدارنشدی چی؟
مرز امروز و فردا...بودن یا نبودن...بیدارشدن ونشدن..مسأله اینست😓
#هذیان_شبانه
#شب_خوش
https://eitaa.com/galorymaryambano
گالری مریم بانو
فردا انشالله اولین جلسه کلاس رو تشکیل میدیم.ساعت ۱۰ تا۱۲🌸
سلام 🌸
توجه👇👇👇👇👇👇
کلاس طراحی کاراکتر و تصویر سازی
👆👆👆👆👆👆
پنجشنبه ها
حوزه هنری قم
ساعت۱۱تا۱
برای ثبت نام به شخصی مراجعه کنید🌸
یعنی اینجا 👇
@maryam_gh144
مرغ آمین:
روایت اول:
دعوت شده بودم به مراسم ملی کتاب سال بانوان که تو حاشیه ی مراسم یک تابلو کار کنم.خودم پیشنهاد دادم پرتره سید حسن رو بیارم؟و وقتی گفتن خیلی هم خوب...دلم لرزید..هنوزم نمیتونم بگم شهیدنصرالله😢
شب تا دیروقت روی تصویر کار کردم ومریم توی کله م بلند بلند حرف میزد:یادته یاسین گوش میدادی و اولین تابلوی سید حسن رو قبل شهادت کارکردی؟حالا باید یاسین بخونی و هدیه بغرستی...😭
تو دلم روضه بود..روضه ی در و دیوار سوخته از مدینه تا لبنان...
بعد یه روز شلوغ, نیمه شب خلوت من و سید حسن شهیدم..انواع واگویه ها رو داشت...باید تصویر خوبی بشی..
یهو دلم پرکشید به یه بام دیگه...
@maryam_gh144
https://eitaa.com/galorymaryambano
مرغ آمین:
روایت دوم :
صبح امروز تابلوی نیمه کاره رو زدم زیر بغل و رفتم همایش...تازه بساط رنگ رو ولو کرده بودم و بادوستم خوش و بش میکردم که گفتم:میدونی فاطمه...دیشب یهو از ته قلبم رد شد که تو دیدار چند روز قبل حضرت آقا(رهبرجانم)کاش یه جور باخبر میشدم و یه تابلو شاید سید حسن رو برا آقا میکشیدم.
ب زبون آوردن آرزوم یه نم کوچیک کنار چشمم درست کرد ک سعی کردم بدون جلب توجه پاکش کنم...فقط یه آه ...از ته دلم شعله کشید...
فاطمه گفت دیدار خصوصی بوده و آدما محدود و....بقیه حرفایی ک میزد مهم نبود..من دوسداشتم آقا م منو ببینه😔
اومدن گفتن پاشو بساط بوم و سه پایه رو بیار جلو اون دوربین گفتم چشم. دو دقیقه بعد گفتن نه بیا اونطرف گفتم چشم.
بعد سه چهار بار ازدید من ناهماهنگی
دیگه ناراحت شدم .رفتم تو اتاق مسوول های همایش برا اعتراض ک این چه طرز برخورد با هنرمنده ؟
جمع شدن آرومم کنن...
یکی از تیم رسانه سعی کرد بامهربونی برام توضیح بده ک مثلا جای دوربین بد بوده ک توروجابجا کردن..و کلی حرف زد که کارشما ارزشیه و مثلا تو دیدار ک رفته بودیم چند روز پیش خدمت آقا هم کار ارزشی توجه آقا رو جلب کرد و.... گفتم دیدار آقا؟؟با فاطمه بهم نگاه کردیم...گفت بله تو اون دیدار نمایشگاهی برا آقا برپا کردیم و چند تا از آثار هنرمندان رو هم برده بودیم!
هاج و واج بودم و دلم میجوشید... ناخودآگاه گفتم آثار چی ..کی.. گفت اتفاقا یه اثر نقاشی بود ک توجه آقا رو جلب کرد..آقا عینک ش رو برداشت و محافظ ها کار روآوردن بالا آقاخوب ببینن... گفتم تو روخدااکارکی بود؟
گفت این عکس بوده👆
😭😭😭
https://eitaa.com/galorymaryambano
@maryam_gh144
مرغ آمین:
روایت سوم:
عکس ندارم برا روایت سوم...😭
یعنی دارم هااا اما میخوام لذت م رو غمم رو شادی مو بدون عکس بگم..
آقا می پرسن :این کار دخترای شماس؟خیلی خوب...
من اینجا توکانالم جواب میدم: آقا جانم الهی فدات شم ..کار دختر خودتون ه😭😭😭اگر قبولم کنید 😭
راستش وقتی پارسال ک مستند آژیر رو بازی کردم و صدا و لوکیشن و تابلوها همه کار من بود..بی مهرانه عوامل رفته بودن پیش آقا وحتی به من نگفته بودن دارن میرن شاید التماس دعا بگم..😞 و اونجاجریان بمبارون قم روتعریف کرده بودن(آقا گفته بودن فیلمش رو بسازید گفته بودن داریم میسازیم...)وقراربود آقامستند رو ببینن وقتی خبر رو به من دادن...فقط باریدم که..آقا م میخوان کارم رو ببینن😭😭😭
البته ک کارگردان به همممه ی بیمهری ها و نامردی هاش درحقم این رو هم اضافه کرد و خبر نداد آقا مستند رودیدن یانه...
وراستش
وقتی این کار تصاویر سازی بالا رو با عنوان (وابن ثاره)...(علم پدر بر دوش پسر)..رو برایه جشنواره کار کردم و با مهری حتی مسوول ش حاضر نشدبه من جواب بده ک اصلاکارم بدستشون رسیده یا نه...من میخواستم فقط ببینم دیده شدم یانه😭
حالا مریم...دیده شدی😭😭😭
دیگه چی میخوای؟؟؟
ای دنیا زرق و برق ت برا چیه؟
مریم دیشب غصه میخوردی ک خونه ی محقر م چقدر عجیب غریبه تو این دوره و زمونه...
الان همین خونه ی محقر بهشته برام وقتی میتونم تصور کنم آقا خونه ی کوچیک و ساده و محقر رو میپسنده...
میفهمید چی میگم؟؟؟😭
توروخدا بذارید تو کانال کوچیک م غم و شادی و بغض و خنده مو فریاد بزنم😭
مرغ آمین من سیلاب راه انداخته تو دلم...
و نمیتونم آروم باشم..😭
من به عنوان یه هنرمند خوشبختم.
بعنوان یه شیعه
به عنوان یه ایرانی
من خیلی خوشبختم😭
https://eitaa.com/galorymaryambano
شاید ب نظر بعضی هاتون ندید بدید بیام😞
بگید :اووووه حالا انگار چی شده ک این داره شلوغش میکنه🙄
الان نشستم تو حرم و دارم خط خطی میکنم و دلم میجوشه...برا خانومی که حرم نداراه تا حتی آرزوش بکنم..و اینجا روضه شه!
برا امام زمانم که نمیتونم ببینمش یا درک درستی از ش داشته باشم.😓
بین من و محبت هایی ک قلبم رو پرکرده و ریشه در نمک سفره ی امام حسین داره فاصله ای ب طول یتیم بودن شیعه س😭
من
یتیم شیعه...کی رو دارم؟
یکی رو میشناسم ک دوست و دشمن میگن خوب ه...
و عقل و دین و تحقیقات م میگه که الان تا اومدن امامم نگاهم به نگاه اون باید باشه...
اینجاس ک از نگاهش ندید بدید میشم😔
به هوای اینکه دلبر غایبم یه روز منو تو حکومتش بعنوان هنرمند بپذیره😭
این یه آرزو ی خیلی بزرگ تر از دهن منه...اما چه کنم که شیعه با آرزوهای بزرگ زندگی کرده...
به خدا میگم:
خدا جونم.بنده ی خوبی برات نیستم اما آرزو های خوب دارم😭همین کم رو قبول کن🙏
این شعر همش داره تو سرم تکرار میشه:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/galorymaryambano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنر_خلاقیت
یک اثر لندآرت زیبا
طراحی ماهی با شن رنگی، خار و خاشاک، گیاه، برگ و ...
هنر نه زمان میشناسه نه مکان😅
https://eitaa.com/galorymaryambano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگو قرار بود که تو بیایی...
https://eitaa.com/galorymaryambano
داشتم فکر میکردم چقدر وقته ننوشتم...
میدونید!نوشتن دل و دماغ میخواد...
کم کار نبودم تو نقاشی کشیدن اما چیزی ک بتونم با افتخار بگم ندارم😞این چند وقت تب و تاب اخبار و امتحان های آخر الزمانی احساس میکنم روحم رو درهم پیچیده کرده حتی از قبل بدتر...شایدم کمال گراترشدم🤦♀
شایدم درگیرم...درگیرم ب اینکه اگرزود زود همونجورکه تو دعای فرج میخواییم امام زمان زودبیان ،چقدر دست خالی م😓
اما امروز اومدم اینجا نشستم به بهانه ی بهانه خلقت😭اومدم دست خالی مو نشون کریمه ی اهلبیت بدم تا به اینهمه توخالی بودنم رحم کنن😭
رحمی بکن که دالان خشک قلب من
چندیست تهی شده از صدای بارانت💔
عیدی میخوام بانوی آه وآیینه 😭
--------اینجا باید آه بکشی تا حتی ب قدر آینه شکسته ها خودتو نبینی------------
#عید
#میلادحضرت_مادر
عیدتون مبارک💚💚💚💚
عَلَّمَتنِي الطَيران
و أخَذتُ السَّماء مَعَها
پرواز را به من آموخت
و آسمان را با خود برد
#هذیان_شبانه
#گالری_مریم_بانو