eitaa logo
گام دوم انقلاب
630 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
138 فایل
باولایت تا شهادت تا زنده ایم رزمنده ایم #گام_دوم_انقلاب 1_ خود سازی 2_ جامعه سازی 3_ تمدن سازی #کانال تحلیل سیاسی #کانال معرفت و بصیرت #کانال حمایت و اطاعت از ولایت و امامت ادمین: @hero_113
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 مبتنی‌بر «ایمان متراکم تاریخی» و «تربیت دوران چهل‌سالۀ جمهوری اسلامی» است. 💥 در جامعۀ اسلامی و انقلابی، تبدیل می‌شود به . 💥 همۀ دنیا را بازارِ جنگ طبقاتی برسرِ می‌بیند. این انسان به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند ایثار و فداکاری بکند. 🔵 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «این که در جامعه ما در این شرایط کرونایی در حال شکل‌گیری است، مبتنی بر و پرورشی است که در طول تاریخ اتفاق افتاده که بخشی از آن در جمهوری اسلامی است. یعنی همانطور که اتفاقاتی که این روزها در غرب دارد رخ می‌دهد، ناشی از تربیتی است که در طول این قرن‌ها ذیل ادبیات فلسفی غرب و فلسفه حاکم بر جوامع غربی اتفاق افتاده، یعنی حاصل است، این طرف هم این رفتار مؤمنانه ناشی از تربیت تاریخی و ناشی از است. غرب برای ، ابتدا را تعریف و می‌کند، یعنی کاملاً‌ توجه دارند که فرایندهای توسعه بدون تحولات انسانی اتفاق نمی‌افتد. یعنی شما نمی‌توانید با انتقال تکنولوژی، توسعه ایجاد کنید. باید انسانی را متناسب با این تغییرات، تحوّل بدهید. از اعتقادات تا اندیشه و احساساتش و مهارت‌ها و آگاهی‌هایش و تربیت او را کلاً باید تغییر بدهی تا متناسب با تحوّلات و بلکه پیشخوان تحوّلات قرار بگیرد. بنابراین غرب به‌دنبال ایجاد انسان متناسب با توسعه و انسان متناسب با مدنیّت مادّی بوده و طبیعتاً فلسفه‌های غرب و از جمله فلسفه‌های اجتماعی‌اش به این کمک کرده است. ابتدا انسان را زمینی کردند و نگاهش را با آسمان قطع کردند و احساساتش را زمینی کردند. انسانی که در این چارچوب احساس می‌کند، می‌تواند انسان و حتی باشد. یعنی انسانی که منافع متضاد خودش یا منافع متضاد طبقه‌اش را دنبال می‌کند. این انسان، انسان جامعه غربی است و تضاد منافع در آن شکل می‌گیرد و حالا تئوریزه کرده‌اند که چطور این تضاد منافع به تکامل اجتماعی ختم می‌شود، چه در مدل لیبرال آن چه در مدل‌های سوسیالیستی و کمونیستی. یعنی تلاش کردند که بگویند می‌شود تضاد منافع منتهی به هم‌افزایی و هم‌کاری و رشد بشود. علی‌ا‌یّ‌حال انسانی با این ویژگی‌ها درست کردند. انسانی که منافع خودش را می‌بیند و همه دنیا را بازار تبادل منافع متضاد می‌بیند، یا بازار جنگ طبقاتی بر سر منافع متضاد می‌بیند. این انسان به هیچ وجه نمی‌تواند ایثار و بکند. البته من نمی‌خواهم بگویم هر انسانی که در غرب حضور دارد این تعلیمات را پذیرفته و جبراً انسان‌های غربی همه زمینی‌اند؛ خیر، در کاخ فرعون هم انسانی با نگاه آسمانی مثل «مؤمن آل فرعون» و همسر خود فرعون هست که قرآن از آن‌ها به بزرگی یاد می‌کند، ولی تربیت غربی اینطور است. این طرف بویژه تربیت در مکتب اهل بیت و فرهنگ عاشورا، انسان مؤمن به غیب و انسانی که رشد خودش را در ایثار و فداکاری می‌بیند، تربیت می‌کند. انسانی که در او تبدیل به می‌شود و روابط جامعه را تبدیل به روابط می‌کند نه تضاد و تنافر، و مسابقه بر سر دنیا را تبدیل به ایثار در امر دنیا می‌کند. اسلام، چنین انسانی را تربیت می‌کند. باز من نمی‌خواهم بگویم تمام کسانی که در جامعه ایمانی هستند به این رشدها رسیده‌اند. درجات رشد و ایمان متفاوت است، ولی کلّیّتی که به‌دست می‌آید این است. یعنی تربیتی که اتفاق می‌افتد تربیت انسانی مؤمن به غیب، مؤمن به حضرت حق و قیامت و انسانی که دنیا برای او، محیط کار و تلاش در یک مزرعه است و باید کاشت کند و برداشت‌های بزرگ‌تری داشته باشد. انسانی را که رو به ﷼پنجره‌های_غیب قرار گرفته، تربیت می‌کند. انسانی که پایش روی زمین امّا قلبش در بهشت است و طبیعتاً مدل اعتقادات، فکر، رفتار و احساساتش متفاوت است. این انسان، است. گرچه دنیای غرب با نفوذی که در دنیای اسلام کرده، یک حجابی بر روی این تربیت انداخته، امّا نتوانسته این آتشفشان و این تربیت اساسی را در عمق وجود انسان مؤمن خاموش کند.» (خبرگزاری فارس، ۹۹/۲/۱۱)