🌸🍃🌸🍃🌸
💠شهید مظلوم....،
شرمنده ڪه #تروریست یا قاتل نبودی ،ڪه برایت هشتگ ترند ڪنند
و تقاضای #بخشش ڪنند
🌀علی بیرامی، عصر روز #جمعه
حین خدمت برای امنیت ڪشور در مرزهای #آذربایجان غربی به دست گروههای #تروریستی به شهادت رسید....
علی جان ، آسوده #بخواب
زیرا در این سرزمین مردمانش برای قاتلین #هشتگ ترند میڪنند .
💠برای #مرگ یڪ پیرمرد هشتاد
ساله ڪه به مرگ طبیعی از #دنیا رفته غمگین میشوند و نوحه سر میدهند .
اینجا ڪسی نیست ڪه #قدردان
رشادت و #جانفشانی شما باشد .
🌀ننگ بر جامعه #سلبریتی زده
امروز ما ،ڪه سلبریتی هایش فقط دلواپس مادران
#قاتلین هستند، ....،💔
#شهیدعلی_بیرامی_مغان
#کسی_برای_تو_گریه_نخواهدکرد
#اللهم_ارزقناشَهادة_فےسَبیلِڪــــ
🍃🌹🍃🌹
🏴@gamedovomeenqelab
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣4⃣#قسمت_چهل_نهم
💢... #ضجه مى زنند و #آلودگان به این خون را #نفرین و #لعنت مى کنند.
چون هنگامه #شهادت عزیزانت فرا مى رسد، #خداوند بادستهاىخود،#ارواحشان را مى ستاند و #جانهایشان را به بر مى گیرد و #فرشتگان را از #آسمان_هفتم فرو مى فرستد، با #ظرفهایى از جنس یاقوت و زمرد، مملو از #آب_💧حیات ، انباشته از پارچه هاى جنانى و آکنده از عطرهاى رضوانى.
#ملائک ، بدنها را به #آب_حیات ، #غسل مى دهند و #کفن و #حنوطشان را با پارچه ها و عطرهاى بهشتى به انجام مى رسانند و #صف_درصف بر آنان نماز مى گذارند.
🖤آنگاه خداوند متعال ، #قومى را بر مى انگیزد که از دید کفار، ناشناسند و نه در گفتار و نه درنیت و اندیشه و رفتار به این خون ، آلوده نیستند. این قوم به #دفن_بدنهاى_معطر مى پردازند و #پرچمى بر فراز قبر سید الشهدا مى افرازند که نشانه اى براى #اهل_حق است و وسیله اى براى #رستگارى مومنان. و هر روز و شب🌙 #صدهزارفرشته از آسمان🌫 فرود مى آید و آن #مقبره شریف را در بر مى گیرد، بر آن #نماز مى گذارد، خداوند را #تسبیح مى کنند و براى #زائران آن بقعه ، #بخشش مى طلبند.
نام_زائران_امتت را که به خاطر #خدابه
💢خاطر #تو، به زیارت ، مشر اند،
#مى_نویسد و نام #پدرانشان را و #خاندانشان را و #اهالى_شهرشان را و از #نورعرش_خدا بر پیشانى آنها نشانه اى مى گذارند که : '' این #زائر قبر #برترین_شهید و فرزند
#بهترین_انبیاست.
و #درقیامت این #نور در سیماى آنان تابان است. و زیباترین #راهبر و نشان ، آنچنانکه بدان شناخته مى شوند و دیگران #خیره این روشنى مى گردند.''
🖤جبرئیل گفت : (یا رسول االله ! در آن زمان #تو در میان #من و #میکائیل ایستاده اى و #على #پیش_روى ماست و آنقدر #فرشتگان اطرافمان را گرفته اند که در حد و حساب نمى گنجد و هر که در آنجا به این نور، منور است ، خداوند از عذاب و #سختیهاى آن روز در امانش مى دارد. این #حکم_خداست و #پاداش اوست براى کسى که خالصا لوجه الله قبر تو را، یا على تو را، یا حسن و حسین تو را زیارت کند.... از این پس ، #مردمانى خواهند آمد #مغضوب و #ملعون خداوند که تلاش مى کنند این #مقبره و نشانه را #ازمیان_بردارند اما #خداوند راه بر آنان #مى_بندد و #ناکامشان مى گرداند.)
💢پیامبر فرمود: دریافت این خبرها بود که مرا غمگین و گریان کرد.
این فقط #سجاد نیست... که از شنیدن این #حدیث ، جان مى گیرد و #روح_تازه اى در کالبد مجروح وخسته اش دمیده مى شود....
تداعى و نقل این حدیث ،....
حال تو را نیز دگرگون مى کند و #قوتى خارق العاده در تار و پود وجودت مى ریزد. آنچنانکه بتوانى #راه_دشوارکربلا تا #کوفه را در زیر بار شکننده #مصیبت و #مسؤلیت طى کند و خم به ابرونیاورى.
🖤آیا این همان #کوفه اى است که تو در آن ، #تفسیرقرآنى 📖مى گفتى؟!
آیا این همان کوفه اى است که کوچه هایش ، #خاك_پاى تو را مریدانه به چشم مى کشید؟
یا این همان کوفه اى است که #زنانش ، زینب را #برترین بانوى عالم مى شمردند و #مردانش بر #صلابت عقیله بنى هاشم سجود مى بردند؟
نه ، باور نمى توان کرد...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
🔴@gamedovomeenqelab
بزرگی می گفت :
یک وقت جلوی شما
یک سبد سیب می آورند🍎🍃
شما اول برای کناریتان بر میدارید
دوباره بعدی را به نفر بعدی میدهید
دقت کنید!
تا زمانی که برای دیگران بر میدارید
سبد مقابل شما می ماند
ولی حالا تصور کنید همان اول 🍎🍃
برای خود بردارید
میزبان سبد را به طرف نفر بعد می برد.
نعمتهای زندگی نیز اینطور است🍎🍃
با بخشش ،سبد را مقابل خود نگه دارید
زیستن با استانداردهای انسانیت
بسیار زیبا خواهد بود🍎🍃
#تلنگرانه #بخشش #مهربانی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
❣داستان نجار و دو برادر
🌼🍃سالها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی میکردند.
یک روز بخاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند.
پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
🌼🍃یک روز صبح درب خانه ی برادر بزرگتر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید. نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار میگردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟»
🌼🍃برادر بزرگتر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک من است. او هفته ی گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده »
🌼🍃سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:
در انبار مقداری الوار دارم ، از تو میخواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم. !!
🌼🍃نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار.
برادر بزرگتر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم»
نجار در حالیکه به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم » هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کار نبود. نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
🌼🍃کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟»
در همین لحظه برادر کوچکتر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
🌼🍃وقتی برادر بزرگتر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است. کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.
❣نجار گفت: « دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم.»
👌راستی ، تا به حال برای چند نفر پل ساختیم؟! ❣بین خودمون و چند نفر از عزیزانمون حصار کشیدیم !؟
#تلنگر #بخشش #مهربانی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff