ادامه سخنان امام خمینی(ره)
👇👇👇👇بحث امام با آیت الله حکیم
بخش دوم..
🔻آتا تورک چهل نفر از علمای ترکیه به قتل رسانید. من شرمنده شدم. پیش خود فکر کردم که آنها سنی میباشند، وقتی خطر را به دین اسلام نزدیک میبینند، چهل نفر کشته میدهند، ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی که [به] دیانتمان وارد آمده خون از دماغمان نیامد (نه از بینی من و نه شما و نه دیگری). واقعا جای خجالت است.
🔸 آیت الله حکیم: چه باید کرد؟ بایستی احتمال اثر بدهیم، کشته دادن چه اثر دارد.
🔹 امام خمینی(ره): عملیات ضد دینی دو جور است: یکی مثل رضاخان بیدینی میکرد و میگفت: من میکنم و نسبت به شرع نمیداد، البته موضوع اقدام علیه او از باب نهی از منکر بود ولی شاه فعلی هر عملی ضد قرآن و مذهب میکند و میگوید: از دین است. نظر قرآن چنین است، من از قرآن کریم میگویم، این بدعت عظیم که بر اساس دیانت لطمه وارد میکند قابل تحمل نیست، باید جانبازی کرد، بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتی دین مورد حمله واقع شد عدهای از علمای شیعه قیام کردند و دستههایی از آنها کشته شدند.
🔸 آیت الله حکیم: تاریخ چه فایدهای دارد باید اثر داشته باشد.
🔹 امام خمینی(ره): چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین بن علی (ع) به تاریخ خدمت مؤثری نکرد؟ و چه بهره بزرگی از قیام آن حضرت میگیریم؟
🔸 آیت الله حکیم: شما جواب خدا را در این خون ریزی چه می دهید؟
🔹 امام خمینی (ره): امام حسین (علیه السلام) که قیام کرد و خود و عده ای شهید شدند برای چه بود؟ برای حفظ اسلام بود. پس باید این اعتراض را هم به او بنماییم.
🔸 در این بین آیت الله حکیم عصبانی شده و با عصبانیت فرمودند: ای آقا! شما خود را با امام حسین قیاس می کنید؟ امام حسین(علیه السلام) امام مفترض الطاعه و عالم و مأمور از جانب خداوند بود. شما چرا امام حسن (علیه السلام) را نمی گویید. هر کاری که می خواهید بکنید و هر خونی که می خواهید ریخته شود امام حسین(علیه السلام) را در میان می آورید. ریختن یک قطره خون بی گناه در نزد خداوند مسئولیت عظیم دارد.
🔹 امام خمینی(ره): اگر امام حسن (ع) هم به اندازه شما مرید داشت قیام میکرد. در اول امر قیام کرد دید مریدها فروخته شدهاند، لذا فتح نکرد، اما شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید دارید.
🔸 آیت الله حکیم: من که نمیبینم کسی را داشته باشم که اگر اقدامی کردیم تبعیت نماید.
🔹 امام خمینی(ره): شما اقدام کنید و قیام نمایید، من اولین کسی خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد.
🔸 آیت الله حکیم: لبخند و سکوت.
▫️ چند لحظه بعد امام خمینی (ره) بلند شدند و آیت الله حکیم تا در اتاق از ایشان مشایعت کردند و از منزل خارج شدند.
بااینحال امام(ره) بعدها به این گفتوگو اشاره نمودند و علت سکوت آیتالله سیدحکیم را شرایط خاص عراق و فشارهای سیاسی حزب بعثی بر ایشان عنوان نمودند و فرمودند: «من سابق که ایران بودم، قبل از اینکه تبعید شوم و منتهی بشود که به عراق بیایم گمان میکردم عشایر عرب که دارای سلاح هم بودند، در مقابل این حکومت خواهند ایستاد و او را به جای خود خواهند نشاند، لکن بعد از اینکه آمدم به عراق تعجبم بیشتر شد که دیدم در حضور همین عشایر و در حضور همان ملت، رئیس روحانی ملت عراق و ملت اسلام را محاصره کردند».
خانم فاطمه طباطبایی هم در این خصوص گفته است: «روزی ننه مریم درباره شخصی به نام سید محسن که به خانهاش برای کار میرفت، صحبت کرد. پرسیدم: سید محسن کیست؟ شگفتزده دریافتم که منظورش آیتاللهالعظمی حکیم است! – در فرهنگ ما رایج نبود علما را اینگونه نام ببرند – کنجکاو شدم تا از ایشان بیشتر بدانم. ننه مریم گفت: بعثیها سید محسن را گرفتند و به بغداد بردند. سپس او را خانهنشین کردند. پرسیدم: پیروان ایشان چه کردند؟ ننه مریم گفت: هیچ، حتی مغازهدار کوچه او هم جرئت نکرد کرکره مغازهاش را پایین بکشد. روز روشن در برابر چشمهای مردم به او اهانت کردند. در نجف هم هیچ اعتراضی روی نداد! با شنیدن سخنان ننه مریم به یاد قدرشناسی ایرانیان، بهویژه مردم قم، از آیتالله خمینی افتادم.» (اقلیم خاطرات، ص ۱۹)
یکی از فرزندان سید محسن حکیم هم گفته است: «یک روز امام خمینی(ره) برایم تعریف کرد که به آیتالله صدر گفتم من از مرحوم مغفور حضرت حکیم توقع داشتم همراه با مردم عراق بر ضد این طغیانگران قیام کند، اما وقتی موضع مردم را دیدم در اتفاقات روی داده اخیر، دریافتم حقیقت امر چیست، وقتی که آن مرحوم را احاطه کرده بودند». (محمدباقر حکیم، موسوعه الحوزه العلمیه و المرجعیه الإمام خمینی، ج ۵، ص ۴۷)
#ولایت_فقیه #عمق_دیدگاه_امام #فرق_امام_با_علماء #عمق_بصیرت_امام #دید_فرامرزی_امام
@hafezenevelayat