📌ما و آینده
✍ حجت الاسلام دکتر سید مهدی موسوی
🔹براساس سنت الهی، اصول قطعی در معارف اسلامی و حکمت متعالیه (همچون اصل واقعیت، اصل حکمت، اصل علیت و اصل حرکت جوهری)، انسان در مسیر آینده است و در بستر زمان و مکان و در امتداد تاریخ، آینده را میسازد. از این رو، آینده تصادفی نیست و در خلأ به وجود نمی آید. بلکه آینده ظهور ظرفیتها و قوههای نهفته در اکنون ماست که امکان بالفعل شدن را مییابند.
🔸بر این اساس، امروز ما آيندهی ما را رقم میزند. هر میزان که زمینهی تحقق و فعلیت ظرفیتها و امکانهای امروز فراهم شود بدون تردید آینده نیز براساس آن فعلیتها تعیّن و تکوّن مییابد.
🔹 خلاصه اکنون ما سازندهی آینده ماست. هر اکنونی یک سلسله ظرفیتها و استعدادهایی دارد که دلالتهایی برای صورتبندی آینده دارد که با فعلیت ظرفیتها و استعدادهای مختلف امروز به صورت تدریجی، شبکهای و انباشتی، آيندهی ممکن ساخته میشود.
🔸براین اساس نمیتوان آینده را به تصادفات و اتفاقات گره زد و نسبت به آن بیتفاوت بود؛ بلکه همین بیتفاوتیها موجب ندیدن تکوّن ارادی آینده و غفلت از جریانهای فعال در عرصهی مدیریت تحوّلات پیشرو است.
🔹 اگر ما شرایط را در مسیر آیندهی ممکن و مطلوب مدیریت و هدایت نکنیم و آن را نسازیم #دیگری شرایط را بگونه دیگری کنترل و راهبری میکند و ما را هم با همهی ظرفیتها و امکانها، تحت برنامهی خود به کار میگیرد و آینده را فتح میکند. بنابراین آینده در #کشاکش عقلانیتها، ارادهها، طرحها و برنامههای امروز است.(جنگ ارادهها و برنامهها)
🔸 هر ملتی با 1.عقل و آگاهی 2. عزم و اراده و 3. طرح و برنامهی راهبردی ناظر به آینده میتواند ظرفیتهای خود را فعال، وضع پیرامون خود را تغییر، تحولات پیشرو را مدیریت و در مسیر آیندهی مطلوب حرکت کند و در انتظار رسیدن الطاف الهی و تحقق وعده الهی باشد.
🔹البته شرط این فعلیت و حرکت، #تحوّل_باطنی و انقلاب درونی متناسب با آیندهی مطلوب در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی است. پیش شرط این تحول نوع خاصی از شناخت عمیق است.
🔸بنابراین شناخت امروز، ظرفیتها و استعدادها و همچنین عقب ماندگیها و تهدیدها از لوازم آینده پژوهی راهبردی و آینده سازی است. اما هر شناختی از امروز به آینده پژوهی نمیانجامد بلکه بسیاری از این شناخت سدّ راه آینده پژوهی و اینده سازی است. شناختهای سطحی، ظاهری، جزیرهای، تک بعدی، تقلیلگرایانه و مقطعی از جمله شناختهای ناکارامد در آینده پژوهی و مطالعات راهبردی است. بلکه شناختی عمقی، اجتهادی، شبکهای، چند وجهی، تکثرگرایانه و جریان شناسانه لازم است تا روح تغییرات اجتماعی را کشف کرد و منطق و برنامه ی مدیریت تحولات آینده را طراحی نمود و عرصهی عینیت (مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی) را در مقیاس کلان و بلندمدت تنظیمگری کرد.
🔹 چنین شناختی مبتنی بر یک پایگاه فکری - معرفتی مستدل، منسجم، موجز و نظام بخش به همه مفاهیم و گزارههای دانشی و رفتارهای انسانی است. این پایگاه فکری در واقع معنابخش، جهت دهنده، نظم بخش و هماهنگ کنندهی همه اجزا و عناصر بینشی، گرایشی و کنشی در یک مسیر واحد و روشن از آینده است که از آن به #نظام_فکری یاد میشود.
🔸 بنابراین شرط تحقق آینده داشتن نظام فکری است تا بتوان بواسطه آن طرح ممکن و #نظم_آینده را مشخص کرد و براساس آن جبهه فکری خودي را صورتبندی و جایگاه افراد و جریانهای فعال فکری، فرهنگی و اجتماعی را مشخص کرد و بر این اساس روابط انسانی و نسبتهای اجتماعی را سامان داد.
#آینده
#جنگ_ارادهها
#نظام_فکری