استوری وحید رهبانی

استوری اشکان دلاوری

بچه ها چطورین با یه پارت رمان قهرمانان گمنام؟😂

ببخشین این چند وقته خیلی درگیر بودم نتونستم بنویسم

قهرمانان گمنام❤️🕊 پارت هشتادم 《محمد》 . تو کی هستی؟ _بماند. فرمانده پایه داد و ستد هستی؟ . داد وستد برای چی؟ _تو نیروت رو تحویل بگیر و نیروی من رو بهم برگردون . نیروم؟؟؟؟ _بله فرمانده این آقا رسولتون خیلی دیگه زنده بمونه یه هفتس تو محمدطاها رو ازاد کن تا منم رسولو آزاد میکنم و بهش اسیبی نمیرسونم. .من باید با مافوقم مشورت کنم نمیتونم خودم تصمیم بگیرم _فقط گفتم که بدونی زیاد وقت نداری اگه دیر تصمیمت رو بگیری مطمئنا این آقا رسول دستش فلج میشه تو سه ساعت فرصت داری در این مورد تصمیم بگیری . اگه یه مو از سرش کم شه بد بختتون میکنم راحتتون نمیذارم _وقتی کم شد میفهمی که هیچ غلطی نمیتونی بکنی همو میبینیم😂😂 . خیلی خوب قبول کی و کجا؟فقط یادتون نره که هیچ آسیبی به نیروی من نباید برسه _باشه میبینم کم آوردی فرمانده😂😂 . حالا میبینیم کی کم آورده گوشی رو قطع کرد بچه ها هم نتونستن ردش رو بزنن چون تلفنش ماهواره ای بود و نمیشد که ردیابیش کنیم پنج روز بعد داوود:سلام آقا محمد چیشده؟ . اومدی داوود؟ بیا بریم اتاق من توضیح میدم برات داوود: چشم آقا رسیدیم به اتاق من. .ببین داوود میدونم که از جزئیات پرونده محمد طاها خبر داری اینا رسول رو گروگان گرفتن تا ما اونو آزاد کنیم ولی این کار خیلی واسه ما گرون تموم میشه معلومه که این فرد خیلی واسه اونا ارزش داره داوود: درسته آقا . اما ما میتونیم از اون روشی که در گول زدن ابراهیم شریف استفاده کردیم اینجام استفاده کنیم😁 داوود:موافقم ولی کی داوطلب میشه که جای این محمد طاها رو بگیره؟ .نمیدونم واقعا باید چه کنیم داوود: آقا محمد من داوطلبم من خودم میرم . نمیشه داوود داوود: میشه آقا محمد بسپورینش به من😎 . چشم فقط خیلی مراقب باش ما دو روز دیگه فرصت داریم آماده باش داوود پس فردا روز خیلی سختی در پیشه داوود: چشم آقا.... #گمنام

این پارت قبلی بود🙃

http://www.6w9.ir/msg/8022606 منتظر نظراتتون هستم🕊

😐 ول کن این رمان و ..

♥️⃟📿 آقاموݩ‌منٺظرھ...↯ بریم‌دعاے‌فرج‌بخوݩیم...🙃🤲🏻 اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج...🍃 📿|↫#دعـاے‌فࢪج ♥️|↫#قراࢪ‌عـاشقانهـ •••━━━━━━━━━

وحیده؟😳

اووو اصلا یادمون رف چی بود😂💔