eitaa logo
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
256 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
33 فایل
@gandoiiii مهربان خدای من @emamhosein113 فکر می‌کردم، نـ⛔️ـمی‌شه پرسـ🧐ـید؛ اما...🤩 ‌+ثبت نام؟ بعله بفرمایید☺️ http://Bn.javanan.org
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتماد به سقف اصن...😎😂 -قسمت‌بیست‌و‌هفتم پ.ن:لازمه بگم آخرشم خیلی دلنشین بود یا خودتون متوجه شدید؟!😄 ┏━🐊━━•••━━━━┓ ♡✨✨♡ ┗━━━━•••🐊━━━┛ 🌟
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلیل حال خوب گاندویی هااا😊😊😊 . کپی بدون ذکر منبع ممنوع🚫 . ┏━🐊━━•••━━━━┓ ♡✨♡ ┗━━━━•••🐊━━━┛ 🌟
قهرمانان گمنام پارت چهل و یکم ❤️🕊 《رسول》 همه داشتیم میخندیدیم چقدر دلم برای خندیدن با داوود تنگ شده بود خداروشکر که الان کنارمه خیلی درد داشتم ولی دیگه باید تحمل میکردم هم فاطمه و هم داوود به طرز عجیبی به هم نگاه میکردن نمیدونم چی شده بود شاید عروسی رو افتادیم 🤣 وای این چه حرفیه 🤣🤣 فاطمه خواهرمه وای من چطور به خودم اجازه این فکر رو دادم😡😡 داشتم با خودم فکر میکردم که خواهرم گفت :داداش جان یه پسر تو یه دانشگاه هست که من اصلا ازش خوشم نمیاد اون همش سعی میکنه خودش رو به من نزدیک کنه حتی تازگیا یه مزاحم تلفنی هم پیدا کردم که فکر میکنم خودشه با خودم فکر کردم بهترین سی که میتونه کمکم کنه تویی داداش . کار خوبی کردی که به خودم گفتی خودم برات پیگیریش میکنم فاطمه:ممنونم داداشی میدونم که تنها کسی که فاطمه بهش اعتماد داره منم تکیه گاهش منم خیلی دوسش دارم چه خوبه که کنارمه ابجی خوبم مامان و بابا اومدن تو اتاق مامان :سلام پسره عزیزم حالت چطوره .خوبم مامان 《فاطمه》 بعد از اومدن مامان و بابام سعی کردم خودم و جمع و جور کنم .مامان من میرم پایین و زود میام رفتم بوفه بیمارستان و برای برادرم و دوستش کلی کمپوت و ابمیوه خریدم وقتی رفتم تو اتاق خیلی شلوغ بود مادر و پدر اقا داوود هم اومده بودن وقتی اون همه کمپوت و ابمیوه رفتم تو اتاق همه منو با تعجب نگاه میکردن به همه سلام کردم ...
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدی گفتما😐🧐😫 یتی اقا محمد انگار روزش شب نمیشه اگه رسول و ضایع نکنه😐 🚫 🙏 🗣