ربات ایتایار (sender):
#پیام_جدید
متن پیام:سلام
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
علیک سلام .....🙂
#بنت_الزهرا
ربات ایتایار (sender):
#پیام_جدید
متن پیام: باسلام خدمت دختران و پسران عزیز
عرض کنم که لطفا در کانال فعالیت بیشتری کنید و سم های جدید بگزاریر
از علی افشار و مجید نوروزی و پندار اکبری و اشکان ذلاوری بگذارید
با تشکر :یکی از اعضای کانال
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
سلام .... انشاءالله چشم ✨
#بنت_الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اکیپ منو رفیقام😂
یه سم گاندویی جدید😂
پیشنهاد دانلود👌🏻
#گاندو
https://eitaa.com/joinchat/990249094C475a862289
ربات ایتایار (sender):
#پیام_جدید
متن پیام:چطورین؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
الحمدلله ممنون 🍃
#بنت_الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داستان : اقا گرگه و بزغاله ها😂😂
سم گاندویی خفن😂😂
https://eitaa.com/joinchat/990249094C475a862289
#پیام_جدید
متن پیام:سلام لطفا یه کانال دیگه برای پيام هاي ناشناس بزنید من میخوام بیام تو کانال ادیت هاتون ببنیم میبینم بین پيام هاي ناشناس گم شدن 😐💔
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
موافقم😐
ربات ایتایار (sender):
#پیام_جدید
متن پیام:بچه ها مگه خوابیدین؟
خبری از تون نیست
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
نه بیداریم
من شارژ ندارم😭😭
#داش_رسول
قهرمانان گمنام
پارت چهل وهفتم ❤️🕊
رفتیم توی اتاق خودمون وای اونا هنوز نرفتن نگار قضیه رو برای پدر و مادرش تعریف کرد اونادهم سریع رفتن بالا سر فاطمه
.رسول من فاطمه خانوم رو خیلی دوست دارم نمیخوام از دستش بدم
رسول : مگه چی شده داداش
.اون پسره باعث شده فاطمه خانوم این طوری بشن من جلو پدر و مادرت چیزی نگفتم فاطمه خانوم داشت گریه میکرد ازش پرسیدم چی شده چرا ناراحته بهم گفت از دست این پسرست
رسول: جدی میگی داداش😡😡 میدونم چه بلایی سرش بیارم
اون روزم فاطمه بر خلاف میل پدر مادرش تو بیمارستان پیش رسول موند
نمیدونم چه رویی داشتن که باز بعد از ظهرم اومدن بازم دوباره محمد طاها همونجوری به فاطمه زل زده بود که رسول گفت : محمد طاها چرا اینجوری زل زدی به خواهر من 😡😡
محمد طاها: داداش ما همین تو همین روز ها به هم محرم میشیم مشکلی نداره که
رسول :از کی تا حالا بدون پرسیدن نظر خواهر من شما قرار شده محرم بشین
اقا رضا : پسرم رسول این چه طرز حرف زدنه ؟؟
رسول : اخه عمو جان شما احترامت واجب ولی این دلیل نمیشه که نظر خواهر من پرسیده نشه.😡
اقا رضا رو کرد به فاطمه گفت : دخترم نظر تو چیه ؟؟
فاطمه خانوم : عمو جان ببخشید ولی نظر من منفی هست من پسر شما رو مثل برادر خودم میدونم و نمیتونم هم بازی بچگیم و داداشم رو به عنوان همسرم قبول کنم .
یهو در باز شد و پدر مادر رسول با چهره ای پر از خشم وارد اتاق شدن فکر میکنم جر و بحث رسولو شنیده بودن
پدر رسول : فاطمه این حرفا یعنی چی؟؟؟ پسر مردم رو مسخره خودت کردی ؟؟😡😡
فاطمه : پدر من شما نظر منو پرسیدین ؟؟من هیچ علاقه ای نسبت به محمد طاها ندارم .😡😡
پدر فاطمه با عصبانیت سمتش اومد و گفت : .....
#گمنام
ربات ایتایار (sender):
#پیام_جدید
متن پیام:ربات ایتایار (sender):
#پیام_جدید
متن پیام:بچه ها مگه خوابیدین؟
خبری از تون نیست
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
نه بیداریم
من شارژ ندارم😭😭
#داش_رسول
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
خوب بزنش داره ل شارژ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
من از اینام که رعایت میکنن
موقع شارژ استفاده ممنوعه
#داش_رسول