″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
💫 #در_مسیر_عشق 💫 💛 #پارت_صد و بیستوپنجم 💛 زهرا: به رسول پیامک دادم پارک سر کوچه منتظرشم واقعا دل
☘ #در_مسیر_عشق ☘
✨ #پارت صد وبیستوششم✨
فاطمه : رسیدیم فرودگاه
خوشحال بودم که با رسولم😃
از بابا خدافظی کردیم و سوار هواپیما شدیم
: اها راستی رسول زهرا کجا بود ؟؟
رسول : اینقدر خوشحالی که حواست نبود خواهرت هست یا نیست؟😒🙂
فاطمه : خب چه کنم..🙁😔
جوابی از رسول نشنیدم _ تو فکر بود
. نمیخوای بگی به چی فکر میکنی؟ 🙃
رسول : هیچی
~~~~~~~~~`
زهرا : خلوت کرده بودم که فرشید زنگ زد. حوصله جواب دادن نداشتم بعد از دو بار تماس پیام داد
( میدونم دلت نمیخواد جواب بدی اما کار واجب دارم . سریع خودتو برسون اداره )
با خوندن این پیام دلم هُری ریخت پایین
اماده شدم که از اتاق بیام بیرون و با مامان مواجه شدم
عطیه : کجا این وقت شب ؟🤨
زهرا : اقا محمد کجاست ؟ (از قصد اینکه نمی خواستم بابا صداش کنم اینطور بیان کردم)
عطیه: اولا اقا محمد نه و بابا محمد دوما رفته محل کار
زهرا : باش منم باید برم پیشش
عطیه : خیلی خب مراقب باش
زهرا : تا اومدم پامو از خونه بیرون بزارم یهو یاد رسول افتادم و نشستم زمین و زدم زیر گریه
....
سلام علیکم✋
من ادمین جدید هستم🤍🧸
من رو با#حـَلـٓیڣؖ❥³¹³بشناسید🤗
و انشاالله قراره براتون کلی پست های جذاب بذارم 🥰✨
ناشناس من برای نظر دادن💖👇
www.6w9.ir/msg/8159489