🌱درس اول: رحمت و مهربانی
« اَللّهُمَّ يا ذَاالْمِنَنِ السّابِغَةِ وَالاْلاَّءِ الْوازِعَةِ والرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ »
یکی از درسهایی که میشه از این ماه گرفت، عطوفت و مهربانیه...
این ماه، ماه خداست...
چشمامون رو به صفات قشنگ خدا بدوزیم و سعی کنیم شبیه خدامون بشیم..
مگر نه اینکه
عاشق شبیه معشوق می شود❣
بیاید مثل خدا رحیم بشیم و رحمتمون وسعت داشته باشه🌺😊
#در_کلاس_رجب
#ماه_رجب
#درس_اول
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
#چالش امروزمون اینه👇
✅به یکی از اعضای خانواده تون ابراز محبت کنید...
میتونید دست پدر و مادرتون رو ببوسید و بهشون بگید دوستشون دارید❤️
متاسفانه یکی از مشکلاتی که داریم اینه که محبتمون رو ابراز نمیکنیم!
خیلی دوستشون داریم اما...😔
درحالی که حدیث داریم: اگر کسی رو دوست داری، بهش بگو👌
✔️ حتما امروز این چالش رو انجام بدید😊
و بعد از طریق لینک زیر به صورت ناشناس به ما بگید به چه کسی گفتید و چه بازخوردی داشتن...
https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
بدونین در این چالش تنها نیستین و ما هم همراه شما انجام می دیم☺️
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
Story9.mp3
7.21M
🎧#داستان_صوتی
✨تصمیم سرنوشت ساز
🔻"قسمت هفده و هجده"🔻
نظرتون؟👇
📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
هدایت شده از رضا یوسف زاده
🌾 ما از شان و ارزش لحظات غافلیم...
✅ زمان ها و لحظه ها، شخصیت ما را می سازند!!!
🔰کانال تخصصی مشاوره خانواده
🔰حجت الاسلام استاد یوسف زاده
https://eitaa.com/joinchat/4186505233C622aa55570
nahr 2.mp3
3.85M
🔅شرح دعای یا من ارجوه🔅
🎧#قسمت_دوم
《یا مَن ارجوهُ لِکُلِّ خَیر》
#بهرهای_از_نهر
#ماه_رجب
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_هجدهم: ✅ #تصمیم_سرنوشت_ساز: حوصله ی این حرفا رو ندارم.. میگم:
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_نوزدهم:
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
با پیرمرد کنار دریا قدم میزنم...
نگاهی به دریا میکنم
چه رنگ زیبایی داره🌊
تابه حال همچین رنگی ندیدم...
آرامش صدای موج ها...
نگاهی به انتهای نامعلوم دریا میکنم ...
انگار به آسمون وصل شده ...
چه بی نهایته...
پیرمرد میشینه لب دریا و عصاش رو کنارش روی زمین میذاره..
من هم کنارش میشینم...
زیرچشمی حواسم به حرکاتش هست..
دست لرزانش رو داخل آب میکنه و بیرون میاره..
انگشتش رو مقابل من میگیره و میگه:
این نم آب... روی انگشت من رو میبینی؟ این مثل دنیاست...
و بعد با نگاهش به دریا اشاره میکنه و میگه:
و این... دریای عظیم... مثل عالم دیگه اس جَووون
و دوباره انگشتش رو نشون میده و میگه:
دنیا...اینقدر کوچیک و کمه...
بعد از کمی سکوت ....
برمیگرده سمت من و به قلبش اشاره میکنه و میگه: اما این قلب...
این رو که میگه ، فضای اطرافم عوض میشه، انگار وارد دنیای درون قلبش شدم...🫀
صدای ضربان قلبش رو از نزدیک میشنوم
تپش قلبش من رو به سفری بی نهایت میبره
خودم رو در بین کهکشان ها و منظومه های بسیار زیبایی میبینم...
درخشش بعضی از اونا چشمام رو میزنه...
چقدر سیاره ی عجیب و غریب اینجا هست...
بعضی از اونا با صحراهای شنی و آسمون قرمز احاطه شدن
بعضی از اون سیاره ها رودخونه هایی از آب زندگی بخش در اونها جریان داره...
به کره ی زمین نزدیک میشم،
دربرابر اون وسعت، کره زمین خیلی کوچیکه...
به جنگل و کوهستان ها و اقیانوس ها چشم میدوزم،
به خشکی های زمین..
یه نفس عمیق میکشم...
با اینکار از این فضا فاصله میگیرم و دورتر میشم...
و بعد انگار به شهرهای پر سر و صدا پرتاب میشم...
تا اینکه دوباره خودم رو روبروی پیرمرد میبینم...
احساس عجیبی دارم
یه احساس دوگانه ای از اشتیاق و اندوه...
باورم نمیشه
مبهوتِ دنیای بزرگیم که درون قلب پیرمرد دیدم...
پیرمرد میگه:
قلب ما آدما... از همه ی اینهایی که دیدی... بزرگتره...
دلی به این بزرگی رو... با چی میخوای پر کنی جَوون ؟!!
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan
🌱درس دوم: اعتماد به خداوند
ماه رجب فرصتیه برای بیشتر آشنا شدن با خدا...
دعاهای این ماه صفات خدا رو برامون بازگو می کنه و به ما یاد آوری میکنه که به خدا اعتماد داشته باشیم و فقط به خودش توکل کنیم...
الان عصر، عصر استرس ها و نگرانی هاست..
✅ اعتماد و توکل به خدا میتونه ما رو از این استرس و نگرانیها نجات بده و آرامش رو برامون به ارمغان بیاره...
باور کنیم که خدا در همه حال شاهد و ناظر ما هست، برامون بهترین ها رو میخواد و رقم میزنه...
خودمون رو به خدا بسپاریم💚
#در_کلاس_رجب
#ماه_رجب
#درس_دوم
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
#چالش دوممون😃👇
بیایین فکر کنیم و یکی از اون بزنگاههایی که گفتیم وااای شانس آوردم😍😍 رو یادآوری کنیم
باخودمون روراست باشیم شانس آوردیم یا اون لحظه تو دستای خدا بودیم و خدا با تموم مهربونیش اون لحظه هوای ما رو داشت؟🥰
یا ببینیم تا حالا برامون پیش اومده اتفاقی بیفته که ناراضی باشیم و بعد فهمیدیم که به صلاحمون بوده و باخودمون گفتیم چه خوب شد که اون اتفاق افتاد😇😇
یا چیزی رو می خواستیم و نشد و بعدا فهمیدیم چه خوب شد که نشد🤗
📝خوشحال میشیم تجربهها و خاطرات ناب حضور خدا در زندگیتونو با ما در ارتباط بزارید👇
📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
🍃༺ @ganj_penhan ༻
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_بیستم:
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
چشامو باز میکنم
آرش داره با کلافگی کتابهایی که دور و برش هست رو دائم جابجا میکنه...
سردرگمه...
انگار دنبال چیزی میگرده...
نیم خیز میشم و میپرسم: چیزی شده؟!
برمیگرده سمتمو میگه: اِ... بیدارت کردم؟!!
هیچی.. مدارکمو گم کردم تو این شلوغ بازار...
همه جا رو گشتم، فقط مونده لای این کتابا... فکر میکنم اینجا باشه...
اینجام که انقدر شلوغ و بی نظمه...
آدم مجرد هیچ وقت زندگیش نظم نمیگیره...هه
با خودم میگم: خوبه خودشم میدونه بی نظمه...
ادامه میده: اما یادمه تو خیلی منظم و مرتب بودی...
همه چیز سر جای خودش بود. تازه کتاباتم همیشه همون اول جلد میکردی و مرتب، که مبادا خط و خشی بهشون بیفته. مثل تیپت...هه
حالا که ازت تعریف کردم، اگه حال داشتی یه نظمی هم به این کتابای من بده...
دمت گرم... هه
با خودم میگم: مثل اون موقعاش زبون باز و صمیمی و خونگرمه...
با اینکه خیلی وقته همو ندیدیم اینطوری با من رفتار میکنه...
اما من حس میکنم خیلی عوض شدم... روحیاتم تغییر کرده...
شایدم، تازه دارم خودمو پیدا میکنم که اینطور حس میکنم!
با صدای گوشی آرش از افکارم بیرون میام. گوشیش روی میزِ نزدیک منِ.
دیگه نزدیکه گوشی قطع بشه که آرش میرسه. خیلی خونسرد و آروم میاد و گوشی رو برمیداره!!!
میگه: سلام خواهر جان، خوبی؟!!
و دور میشه
نگاهم بر میگرده سمت کتاباش...
چند تا قفسه کنج دیوار رو زمین چیده و کتابهاش همه رو زمین پخشه...
درست مثل ذهن من که حس میکنم همینقدر پخش و پلاست...
پر از اطلاعات در هم و برهم که نظمی نداره
برای همین نمیتونم سر در بیارم و گیجم...
قبل از نظم دادن به این کتابا باید یه نظمی به ذهنم بدم..
آرش بر میگرده و میگه: من میرم نون بگیرم. یه کاری هم دارم زود برمیگردم...
تو هم اگه زحمتی نیست آب که جوش اومد یه چایی بذار اگه بلد بودی...هه...
با رفتنش یاد دیشب میفتم
دوباره سوالا به ذهنم هجوم میارن...
من کیم!!!
چه فرقی با یه حیوون میکنم؟!!
باید خودمو بشناسم، اما چرا؟!! چطوری؟!!!
من چه هدفی برای زندگی باید داشته باشم؟!!
چرا باید دنیا کوره باشه؟!!
اَااااه... اینطوری نمیشه...
همش سوال... چه خبره...
کلافه شدم!
نمیدونم چطوری بهشون نظم بدم تا ذهنم یکم مرتب بشه و نترکه از این همه سوال...
سعی میکنم مرتبشون کنم اما...
نهههه نمیشه..
هر چی هم بیشتر بهش فکر میکنم انگار بیشتر گره میخوره...
چکار کنم؟!!
پس چطوری به ذهنم نظم بدم؟!!
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan