میگن ملانصرالدین، برای اینکه بفهمه چقدر از رمضون گذشته و چقدر مونده، از روز اول ۳۰ تا کشمش میذاره تو جیب عباش و هر بار وقت افطار یه دونه کشمش میخورده،
زن ملا یه روز اتفاقی دستش به جیب عبای ملا میره و کشمشهارو میبینه،
میگه : بمیرم برات نمیدونستم اینقد کشمش دوست داری !
پس میره دو مشت حسابی کشمش میریزه تو جیبش !
بعد از چند روز تو مسجد مردم از ملانصرالدین میپرسن
ملا، چقدر مونده به عید فطر؟
اونم دست میکنه تو جیبش و بعد از کمی مکث و تعجب میگه :
والا اگه حساب با حساب کشمشها باشه
امسال عیدی در کار نیست !
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۲۳ اسفند
📚از پیرمرد حکیمی پرسیدند:
♥️از عمری که سپری نمودی
چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد:
♥️یاد گرفتم که دنیا قرض است
باید دیر یا زود پس بدهیم.
♥️که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت
♥️که دنیای ما هر لحظه ممکن است
تمام شود اما ما غافل هستیم.
♥️که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
که ثروتمند ترین مردم در دنیا
کسی است که از سلامتی،
امنیت و آرامش بهره مند باشد.
♥️کسی که جو را میکارد
گندم را برداشت نخواهد کرد.
♥️که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
♥️که مسافرت کردن و هم سفره شدن
با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه
برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
♥️کسی که مرتب میگوید:
من این میکنم و آن میکنم
تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
♥️کسی که معدنش طلا است
همواره طلا باقی میماند بدون تغییر،
اما کسی که معدنش آهن است
تغییر میکند و زنگ میزند.
♥️که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا
طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن
دست و پایمان را گم نکنیم
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۲۶ اسفند
*یک رویداد واقعی*
بعد از فراغت از تربیت معلم سهمیه استان فارس شدم
اداره کل فارس ابلاغم را زد شهرستان لار
اخر شهریور بود و باید هرچه سریعتر خودم را به اموزش وپرورش لار معرفی می کردم
عصر جمعه ای رفتم ترمینال برای بلیط
جنب و جوش شروع سال تحصیلی بود مسافرتها زیاد و ترمینال مملو از مسافر بود.
به چند تا تعاونی مراجعه کردم بلیط گیرم نیامد .
یک نفر راهنماییم کرد گفت اتوبوس لار داره مسافر سوار می کنه برو با راننده ش صحبت کن بگو معلم هستم شاید سوارت کرد.
رفتم طرف جایگاهی که اتوبوس ایستاده بود شلوغی مسافرها را که دیدم باخودم فکر کردم معلمی که برای مردم جایگاهی نداره و اگر بفهمه معلم هستم ممکنه سوارم نکنه یه فکری به نظرم رسید
کنار راننده ایستادم سلام کردم پرسیدم ببخشید راننده این اتوبوس شمائید گفت بله
گفتم من اقای ... هستم قاضی دادگاهم ابلاغم را زدن برای دادگاه لار و باید فردا خودم را به انجا معرفی کنم لطف کنید یه صندلی برایم درنظر بگیرید
اگر یک وقت گذارت به دادگاه افتاد بیا پهلوم هر کاری داشتی برایت انجام میدهم.
اقای راننده با احترام دستم را گرفت امدیم جلو در اتوبوس گفت برو صندلی پشت سر راننده بنشین.
تو مسیر هم نهایت احترام را بهم گذاشت و چندبار ازم پذیرایی کرد
رسیدیم لار پیاده شدم مبلغی پول گرفتم جلوش هرچه اصرار کردم کرایه هم نگرفت
موقع رفتن تاکید کردم حتما بیا دادگاه و سری بهم بزن
خداحافظی کردم و هنوز چند قدم بیشتر نرفته بودم که صدام زد
ایستادم اهسته بهم نزدیک شد
گفت ببخشید یه خواهشی ازت دارم دلم هری ریخت پایین فکر کردم همین اول کار مشکلی تو دادگاه داره میخواهد براش حل کنم
نگاهی به صورتم انداخت گفت ،،انشالله از این به بعد که میروی سر کلاس مواظب باش هیچ وقت دروغ گفتن یاد دانش اموزات ندهی،،
یادت هم باشه به احترام ،معلمیت سوارت کردم
گفتم شما از کجا میدانی که من معلمم.
گفت اونی که راهنمای ات کرد و فرستادت پهلوی من بهم گفت.
خلاصه درسی که ان روز یک راننده بیسواد در ابتدای کارم و در دو جمله به من یاد داد تاثیرش بیشتر از تمام دروسی بود که دو سال در تربیت معلم خوانده بودم.
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۲۶ اسفند
۳۰ اسفند
گرگی با مادر خود از راهی میگذشتند، بزی در بالای صخرۂ تیزی ایستاده بود و بر سر گرگ آب دهان میانداخت. گرگ مادر اهمیتی نداد و ردّ شد.
فرزند گرگ ناراحت شد و گفت: مادر! برای من سنگین است که بزی برای ما آب دهان بیندازد و تو سکوت کنی.
گرگ مادر گفت: فرزندم، نیک نگاه کن ببین کجا ایستاده و آب دهان میاندازد، اگر او نمیترسید این کار را از روی صخرۂ تیزی نمیکرد، چون مطمئن است من نمیتوانم آنجا بایستم و او را بگیرم. پس به دل نگیر، که بز نیست بر ما آب دهان میاندازد، جایی که ایستاده است را ببین که بر ما تف میکند.
گاهی ما را احترام میکنند گمان نکنیم که محترم هستیم و این احترام قلبی و بخاطر شایستگی ماست، چه بسا این احترام یا بخاطر نیازی است که بر ما دارند یا بخاطر ترسی است که از شرّ ما بر خود میبینند. مانند: سکوت و احترام عروسی در برابر بدخلقیهای مادرشوهری بداخلاق، و یا سکوت و احترام کارگری در برابر کارفرمایی ظالم!!!
🌹 حضرت محمد (ص) فرمودند: مبغوضترین بنده نزد خداوند کسی است که برای درامان ماندن از شرّ او، تکریم و احترامش کنند.
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۴ فروردین
🍃🌺﷽🌺🍃
🍇میلی به خوردن انگور ندارم🍇
🍇مأمون به ظرف انگوری که مقابلش بود، نگاه کرد؛ سپس کوشید تا صحبت با امام رضا(ع) را آغاز کند:«پسر عموی عزیز! چرا کمتر به ما سر میزنید؟» پرسش خلیفه آنقدر بیربط بود که امام(ع) دلیلی برای پاسخ دادن به آن، ندید. مأمون آشکارا مضطرب بود. او میدانست که قصد جان چه کسی را کرده است.
🍇مأمون، کرامات علیبنموسیالرضا(ع) را دیده بود. او از مقام علمی پسر رسول خدا(ص) آگاهی داشت، میدانست که دست به جنایتی غیرقابل بخشش میزند، اما قدرت و ثروت، چیزی نبود که فرزند هارون بتواند از آن بگذرد. او بنیان این حکومت را بر خون برادرش، امین، استوار کرده بود و حالا حاضر نبود حقی را که غصب کرده است، به آسانی وانهد.
🍇مأمون خوشهای انگور برداشت. دانههای درشت انگور در نور خورشیدی که از پنجره به داخل تالار میتابید، برق میزد. خلیفه عباسی، انگور را به امام رضا(ع) تعارف کرد و گفت: «ای پسر رسول خدا! تاکنون انگوری بهتر از این ندیدهام، خواهش میکنم از آن میل کنید.»
🍇 امام(ع) تبسم کرد و آرام فرمود:«ای بسا که انگورهای بهشت بهتر از این انگور باشد»؛ آن گاه ادامه داد: «میلی به خوردن انگور ندارم، مرا معاف کن.» مأمون دوباره اصرار کرد،اما امام(ع) باز هم نپذیرفت.
🍇 خلیفه عباسی، در حالی که صدایش میلرزید، فریاد زد:«هیچ چارهای ندارید؛ باید از این انگور میل کنید!» آن گاه با دستش اشارهای کرد و از پشت ستونها، تعدادی مأمور شمشیر به دست ظاهر شدند. امام رضا(ع) مقداری از آن انگور تناول کرد و از جای خود برخاست. مأمون فریاد زد: «قصد دارید به کجا بروید؟» امام(ع) پاسخ داد:«به همان جا که مرا فرستادی.»
🍇 خلیفه عباسی به مأموران دستور داد مانع خروج حضرت نشوند. علیبن موسی الرضا(ع) از اتاق بیرون آمد و مسافت تالار تا در خروجی را از میان دالانی طولانی پیمود. در انتهای دالان و کنار در، اباصلت انتظار مولایش را میکشید، ناگاه دید که امام(ع) میآید، در حالی که عبایش را بر سر کشیده است.
🍇اباصلت همه چیز را فهمید؛ بدون آنکه کلامی بگوید، در حالی که آرام میگریست، در پی مولایش حرکت کرد. وقتی به محل اقامت رسیدند، امامرضا(ع) رو به اباصلت کرد و فرمود:«در را ببند». سپس در بستر افتاد و یار وفادارش را به نزد خود فراخواند:«اباصلت! مأمون مرا مسموم کرد. نگذار این راز در پرده بماند. شیعیان را از حقیقت شهادت من مطلع کن. امشب منتظر باش، فرزندم، محمد، به بالینم خواهد آمد.»
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۴ فروردین
*چطور ایمن برانیم....🚗*
*(حتما درهمه ایران نشر دهید)*
*⚠️هرگز از سمت راست، خصوصا ماشین سنگین سبقت نگیریم*
*⚠️اگه در شیب پارک میکنیم، در هرحال فرمان را سمت شاگرد بگردانیم*
*⚠️همیشه حواس مان به چندتا ماشین جلوتر باشه*
*⚠️در شب وقتی نور ماشین مقابل یکی دیده میشه یعنی دور از ماست*
*وقتی نورش دوتا شد یعنی نزدیکت شده ، پس اصلا سبقت نگیریم*
*⚠️با ترمز روی سرعت گیر نرویم*
*⚠️سر پیچ ها با نور بالا رانندگی نکنیم*
*⚠️ فقط با نور بالا علامت بدهیم*
*⚠️همه راننده های دیگه را ناشی و غیرقابل پیشبینی فرض کنیم*
*⚠️بدانیم که ترمز و تعلیق ماشین به چند تا واشر و حلقهی لاستیکی خیلی نازک وابسته است*
*⚠️به جای ترمز میخکوب، متوالی ترمز بگیریم*
*⚠️فلاشر زدن مجوز هر اقدامی را بما نمیدهد*
*⚠️اگه هنگام رانندگی جلو یا پشتت ماشین قراضه است یا بهش راه بدهیم یا از پشتش بیا بیرون و سعی کنیم پشت سر یه ماشین نو یا مطمئن باشیم*
*⚠️اگر از نشان، ویز و ... برای راهیابی استفاده میکنیم در مسیر های مشخص و طولانی خاموش کنیم و در مکان های استفاده صدای آنرا فعال کرده تا مکرر به گوشی نگاه نکنیم*
*⚠️قبل از سفر، باد زاپاس، آب رادیاتور و شیشه شور، روغن موتور و ترمز را چک کنیم*
*⚠️همیشه داخل صندوق عقب طناب، زنجیرچرخ و آب داشته باشیم*
*⚠️پیچ های جاده به ویژه پیچهای تند را با شکستن چندباره فرمان رد کنیم نه با یک فرمان*
*⚠️اگر لاستیک ترکید، فرمان را خیلی محکم و دو دستی و مستقیم گرفته و ترمز ناگهانی نگیریم*
*⚠️برای تعویض چرخ هر جایی نایست ایم*
*اول جای صاف و با حداکثر فاصله از جاده پیدا کرده*
*بعد جک را ثابت و کمی بار روش گذاشته*
*بعد پیچ ها را شل کرده وقتی هم عوض کردیم پیچ ها را دو به دو مقابل هم سفت کنیم*
*نه به ترتیب و بعد از هم*
*وقتی جک ماشین را هم پایین آوردیم، مجددا پیچ های چرخ را سفت کنیم*
*⚠️ همیشه داخل ماشین تافی و دستمال کاغذی داشته باشیم*
*تا اگه باک یا متعلقات بنزین سوراخ شد*
*تافی و دستمال کاغذی را در دهان جوییده با آن مخلوط، محل سوراخ را درز بندی کنیم زیرا بنزین شکلات را نمیتواند حل کنه*
*⚠️گره طناب برای بکسل کردن را یاد بگیریم*
*⚠️با هر دنده ای که از یک شیب بالا میریم، با یک دنده سنگین تر باید پایین بیاییم*
*⚠️بدانیم هرچقدرکمتر ترمز گرفته و بوق بزنیم راننده بهتری هستیم*
*⚠️ترمز گرفتن زیاد به خصوص در شیب، باعث داغ شدن لنت ها میشه و عملکردش را مختل میکنه*
*⚠️طولانی مدت با یه دنده رانندگی نکنیم به ویژه در سر بالایی ها*
*⚠️آمپرها و آینه ها را مرتب ببینم*
*⚠️آینه وسط نه*
*آینه های بغل مهمتر هستند*
*⚠️کار با چراغها و راهنما را خوب یاد بگیریم*
*⚠️در جاده خلوت اگر نور بالا زدیم قبل از رسیدن به ماشین مقابل نور چراغ را پایین بدهبم*
*⚠️اگر جلو را می بینی و میخوای به ماشین پشتی راه بدهی راهنمای سمت چپ را بزنیم*
*اگه ماشین پشتی از ما راه میخواد با راهنمای سمت راست بهش علامت بدهیم و در اولین فرصت برویم کنار بسمت راست*
*⚠️اگه کسی بما راه داد میتوانیم با توالی چند تا* *راهنمای راست و چپ یا با فلاشر ازش تشکر کنیم*
*چون حال طرف بهتر میشه*
*⚠️اگر پشت ماشین در حال پارک یا پیاده کردن مسافر گیر افتادیم صبور باشیم و در شب نور پایین را به احترامش خاموش کنیم فقط چراع کوچک روشن باشه تا بتواند کارش را بی استرس انجام دهد*
*⚠️در تقاطع ترافیک راه را برای جهت مقابل مسدود نکنیم*
*⚠️در تقاطع شلوغ، سعی کنیم یکی در میان راه بدهیم و راه بگیریم*
*⚠️هنگام رانندگی تلفن همراه را نگاه نکنیم و اصلا با آن صحبت نکنیم تا سفر بی خطر و شیرینی داشته باشیم🙏
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۵ فروردین
من روزه ام، تمام سال را روزه ام
🔸ولی به جای دهان و شکم، اندیشه ام را روزه ام:
فکر من حق ندارد به کسی بی حرمتی کند
فکر من حق ندارد به کسی ناسزا بگوید
فکر من حق ندارد به مال کسی دست درازی کند
فکر من حق ندارد با زندگی کسی بازی کند
فکر من حق ندارد به کسی بهتان بزند
فکر من حق ندارد به کسی جفا کند
فکر من حق ندارد با دل کسی بازی کند
فکر من حق ندارد به کسی دروغ بگوید
فکر من حق ندارد زورگو باشد ...
فکر من ...
آری من روزه ام
نه روزه نخوردن غذا
بلکه روزه انسان بودن
روزه مردانه زیستن
روزه جاودانه شدن
آری من تمام سال را روزه ام
تمام ساعت ها را روزه ام
تمام دقایق را روزه ام
زنده یاد حسین پناهی
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۷ فروردین
✅هرگز برای این امور عذرخواهی نکنید!
🔸از آنجا که هیچ کس کامل نیست، پس عذرخواهی کردن امری کاملا طبیعی است. عبارت کوتاه «معذرت میخواهم» بسیار قدرتمند است، فقط نباید در به کار بردن آن زیادهروی کنید. چیزهایی که نباید به خاطرشان عذرخواهی کنید:
هرگز برای پایان دادن به یک رابطه سمی عذرخواهی نکنید؛ شما هرگز نباید برای پایان دادن رابطه با کسی که شما را آزار میدهد از او عذرخواهی کنید. درک اینکه یک رابطه ناسالم شما را از دستیابی به پتانسیلهای کاملتان بازمیدارد، یک گام بسیار بزرگ رو به جلو است. به خودتان افتخار کنید و بهخاطر این شجاعت جشن بگیرید.
هرگز برای نه گفتن عذرخواهی نکنید؛ احترام گذاشتن به محدودیتهای خودتان نشانهای از عزتنفس است. اگر نمیتوانید در جواب چیزی از بله گفتن ۱۰۰ درصد اطمینان داشته باشید هرگز نباید به خاطر نه گفتن عذرخواهی کنید. توانایی نه گفتن از نشانههای رهبران مقتدر است.
هرگز برای دنبال کردن رویاهایتان عذرخواهی نکنید؛ زندگی کردن با حسرت و پشیمانی انتخاب خود انسان است. هرگز برای دنبال کردن رویاهایتان عذرخواهی نکنید، چون دنبال کردن آنها به زندگی شما معنا میدهد. طعم شادی و خوشبختی را احساس نمیکنید مگر اینکه رویای خودتان را زندگی کنید، نه اینکه فقط رویای آن را در سر داشته باشید. هرگز برای وقتی که به خودتان اختصاص میدهید عذرخواهی نکنید.
هرگز به خاطر دوست داشتن کسی از او عذرخواهی نکنید؛ از این حقیقت که قادر به دوست داشتن هستید به خودتان ببالید. افراد زیادی در دنیا وجود دارند که از شدت ترس شانس دوست داشتن را به خودشان نمیدهند. فرقی نمیکند چه کسی را دوست دارید یا آیا او هم شما را دوست دارد یا نه. مهم این است که شما از این توانایی برخوردارید.
هرگز برای اولویتهایتان عذرخواهی نکنید؛ هرگز به هیچکس اجازه ندهید به خاطر اهمیت دادن به اولویتهایتان به شما احساس گناه را تحمیل کند. همیشه به اولویتهای خودتان اهمیت بدهید. اگر این موضوع برای خود شما مهم باشد دیگران هم به اولویتهای شما احترام خواهند گذاشت.
هرگز بهخاطر نقصهایتان عذرخواهی نکنید؛ شما با وجود نقصهایتان زیبا و منحصر به فرد هستید. این نقصها را بپذیرید. هرگز بهخاطر کیفیتی که شما را در بین این تعداد هم نوع منحصر به فرد کرده ابراز تاسف نکنید.
هرگز به خاطر ایستادن سر تصمیم درست خود عذرخواهی نکنید؛ هرگز به خاطر دفاع از ارزشها، اصول اخلاقی و اعتقادات مذهبی یا معنوی خود عذرخواهی نکنید.
هرگز برای ندانستن پاسخ عذرخواهی نکنید؛ جستجوی مداوم شناخت و آگاهی مغز ما را پویا و فعال نگه میدارد. هنگام رویارویی با فرصت یادگیری در هر سنی هرگز ابراز تاسف نکنید. گفتنِ «نمیدانم» نشانه قدرت و فروتنی است.
هرگز به خاطر خریدن یک چیز باارزش برای خودتان عذرخواهی نکنید؛ این کار نشانه عزتنفس است. انسانهای شاد و موفق برای داشتن حس رضایتمندی از زندگی به تمایلات خودشان اهمیت میدهند.
هرگز بهجای شخص دیگری عذرخواهی نکنید؛ هرکسی مسئول اعمال و رفتار خودش است. نیاز نیست به خاطر کاری که فرد دیگری انجام داده عذرخواهی کنید، حتی اگر اعمال او به واسطه همکاری، همنشینی یا رابطهتان روی شما اثر بگذارد.
هرگز بهخاطر تاخیر در پاسخ دادن عذرخواهی نکنید؛ انسانهای موفق میدانند که گاهی اوقات اولویتبندی به معنای تاخیر در پاسخگویی به ایمیلها و تماسهای تلفنی است. هرگز به خاطر رسیدگی به مسائل مهمتر زندگیتان و تاخیر در پاسخگویی به ایمیل، پیام یا تماس کسی عذرخواهی نکنید.
هرگز بهخاطر گفتن حقیقت عذرخواهی نکنید؛ انسانهای قدرتمند از گفتن حقیقت ابایی ندارند. هرگز به خاطر داشتن این قدرت و توانایی شک به دلتان راه ندهید. همانطور که گفتهاند و شنیدهایم «حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرین است».
نسبت به خودتان صادق باشید و نگران فکر دیگران نباشید. عذرخواهی بیش از اندازه یا ابراز تاسف غیرضروری به مرور زمان عزت نفس شما را از بین میبرد. «متاسفم» را زمانی بهکار ببرید که واقعا مرتکب اشتباه شدهاید.
📚منبع: lifehack، ترجمه زهرا ذوالقدر
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۱۵ فروردین
گویند : مرغیست به نام « آمین »🕊
مرغی آسمانی
در بلندترین نقطهٔ آسمان
آنجا که بخدا نزدیکتر است
می پَرَدو سخن می گوید
او شنوا ترین موجود ِ
جهان ِ هستی است
هر چیز را که می شنود
دوباره بنام فرد ِ گوینده
آنرا تکرار می کند و آمین می گوید
این است که همهٔ آیین ها می گویند
مراقب کلامت باش
این است که می گویند
تنها صداست که می ماند
این است که می گویند
دیگران را دعا کنید
این است که اگر
دیگرانی را نفرین کنیم
روزی خود ِ ما
دچار آن خواهیم بود
مرغ آمین🕊
هر آنچه که بگوئیم را
با اسم خود ِ ما ، جمع می کند
و به خداوند اعلام می کند
آنگاه در انتهای جمله
آمیـن می گوید ....🕊🌸
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۱۵ فروردین
⭕️ نکات تاثیر گذار زندگی
_هرگز به بچه هایتان بیشتراز دو سال شیر مادر ندهید
_از بچه های فامیل راجع به معدل درسیشان نپرسیم.
_وقتی برایمان مهمان می آید تلوزیون را خاموش کنیم
_از عروس و داماد خود به فرزندانمان بدگویی نکنیم.
_سرزده به خانه کسی نرویم.
_راجع به متراژ و قیمت خانه صاحبخانه از او سوال نپرسید .راجع به قد و وزن و سن اشخاص و مسایل شخصی انها مثل ایا نماز میخوانید ایا روزه اید سوال نپرسید.
_وقتی پدر یا مادری فرزندش را تنبیه کرده جلوی بچه طرفداری بچه را نکنیم.
_در تربیت فرزند دیگران حتی نوه هایمان هیچ دخالتی نکنیم.
_هرگاه برای تولد بچه ای کادو میبرید اگر خواهر ,برادری دارد حتما برای آنها هم چیزی ببرید.
_هدایایی را که برای ما مناسب نبودند به دیگران هدیه نکنیم.
_بدون اجازه همسایه مهمانی با صدای موزیک بلند در منزل نگیریم.
_در مکان های عمومی اگر فرد سالمندی ایستاده شما ننشینید.
_در مترو و اتوبوس به افراد زل نزنید.
_موقع رانندگی داخل ماشین بغلی را نگاه نکنید.
_وقتی چراغ سبز میشود با بوق اعلان نکنید.
_وقتی پیاده راه میروید اخم نکنید.
_وقتی دوستانتان را بعد مدتی میبینید,هرگز
نگویید :چقدر پیر شدی؟ یا ازبین رفتی.راجع به ظاهر کسی قضاوت نکنید.
_به آرامی غذا بخورید.مخصوصا وقتی مهمان هستید بیشتر از کنار هم غذا خوردن لذت ببرید تا خود غذا.
_باران که می آید کنار پیاده رو ها آهسته برانیم
_با آدم بی ادب بحث نکنید
_به رستورانهای فست فود که میروید خودتان ظرف غذایتان را داخل سطل بیندازید.
_همیشه زباله های خود را تفکیک کنید.همیشه در پله برقیها در سمت راست بایستید و سمت چپ را همیشه برای مردمی که عجله دارند خالی بگذارید.
_ در متروها و اتوبوسها بدانیم حق تقدم با کسانی هست که قصد پیاده شدن دارند سپس افرادی که سوار میشوند.
_تمام وقتتان را صرف سریالهای بی سر وته ترکی نکنید.به ورزش و مطالعه و یا دیدن فیلم های روز سینما بها دهید.
_پولهای شما برای بانک های شهر نیستند.بیشتر خرج خودتان کنید و تا جایی که امکان دارد به مسافرت بروید.
_اگر متاهل هستید هرگز بدون اطلاع همسرتان به جایی نروید.همیشه او را در جریان بگذارید.
_همیشه حلقه ازدواج در دستتان باشد.اگر کوچک شده در اسرع وقت سایز آنرا درست کنید و به دست کنید.
_در محیط کار لباس رسمی بپوشید و هرگز صندل راحتی به پا نکنید یا صندل تابستانه با جوراب سفید نپوشید.
_هرگز بدون ادکلن به سر کار نروید مخصوصا اگر شغل شما طوریست که با ارباب رجوع زیاد سروکار دارید.
_هر سال به دندانپزشکی بروید .اگر سالی یک دندان خراب را هم درست کنید.دندانهایتان همیشه سالم میمانند.
_به افراد بیمار یا معتاد یا اقلیت ها به چشم یک انسان عادی نگاه کنید و با آنها رفتار عادی و محترمانه داشته باشید.
_هرگز کشور خود را با تمام کاستی هایش مسخره نکنید و اجازه ندهید دیگران نیز حرمت شکنی کنند.
_هرگز میزان حقوق ماهیانه کسی را نپرسی
_هرگز شماره عینک کسی را نپرسید
_برای دعا کردن از زبان عادی و خودمانی خودت استفاده کن نیاز نیست زیاد آن را پیچیده کنی.
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۲۰ فروردین
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩستشاﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خوﺍﺏ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ نکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید. ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ میشود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...
ای کاش این حکایت به گوش همگان برسد
https://eitaa.com/ganj_sokhan
۲۰ فروردین